iranbanoo نوشته: خوب تاکید شما بر مبنای معنای لغت است و نسبت به مفهوم بی توجهید.ما هم هر چه گفتیم آب کوبیدن بود در هاون.
اوکی.قضاوت با خواننده ....
در تالار ادیان و مذاهب و در تاپیک مبارزه آزمند علیه اسلام آمده اید وسط بحث بما میپرید که چرا قربانی کردن را به دین میبندید،بشر چرا روی حیوانات آزمایش میکند و چرا سربازان در جنگ کشته میشوند فرماندهان نه یا چرا انسانها حیوانات را میخورند بعد از 4 صفحه توضیح آخرش "نسبت به مفهوم بی توجهید ...قضاوت با خواننده ... اوکی
" ؟
خیلی باحالید،الله مدینه همراهتان باشد همیشه اینچنین
Russell نوشته: در تالار ادیان و مذاهب و در تاپیک مبارزه آزمند علیه اسلام آمده اید وسط بحث بما میپرید که چرا قربانی کردن را به دین میبندید،بشر چرا روی حیوانات آزمایش میکند و چرا سربازان در جنگ کشته میشوند فرماندهان نه یا چرا انسانها حیوانات را میخورند بعد از 4 صفحه توضیح آخرش "نسبت به مفهوم بی توجهید ...قضاوت با خواننده ... اوکی " ؟
خیلی باحالید،الله مدینه همراهتان باشد همیشه اینچنین
باحالی از خودتونه که هرچه استدلال میکنیم دیکشنری آکسفورد جلویمان باز میکنید .اصولا شمایید که الله وار حرف حرف خودتونه
iranbanoo نوشته: باحالی از خودتونه که هرچه استدلال میکنیم دیکشنری آکسفورد جلویمان باز میکنید .اصولا شمایید که الله وار حرف حرف خودتونه
آری باید وسط بحث دین برای استفاده و ارجاع معنی واژه "قربانی کردن" به دایرت المعارف اخلاق زیستی و اصول گیاه خواری و عدالت اجتماعی ارجاع میدادیم !!
Russell نوشته: داریوش گرامی من مطلب مربوط به لینک عکستان (این جناب محمد رضا لطفی را نمیشناسم) را متوجه نشدم.
ایشان یک زمانی از کمونیست های توده ای دو آتشه بودند و در مبارزه با امپریالیسم، بعد از انقلاب ، بیست سال در کالیفرنیا زندگی کردندند(قلب امپریالیسم!) اکنون نیز بازگشته و یا علی یا علی میگوید در کنسرتهایش(از کمونیسم به اینجا رسیده) که هیچ ، به طور وقیحانه ای از دستگاه ولایت فقیه و نظام جمهوری اسلامی گل میگوید.اساسا برخی چیز ها به طور اوجینال صرفا نزد ایرانیان دیده میشود.این شخص خود فرزند یک ارباب بود(فئودال)، بعد کمونیست شد، بعد بیست سال در کالیفرنیا زندگی کرد،بعد به خانقاه رفت و مسلک درویشی گزید و اکنون به ایران بازگشته و از دستگاه ولایت تمجید میکند و به دوستان قدیم خود، یعنی شجریان ، علیزاده و مشکاتیان به خاطر انتقاداتشان به حکومت، بد و بیراه میگوید.
iranbanoo نوشته: قربانی کردن گوسفند....
ایرانبانوی گرامی؛
به نظر میرسد شما در کاربرد واژه های چند معنایی (Homonyms) و معانی چندواژه ای (Synonyms) دچار اشتباه شده اید.آنچه از قربانی کردن مدنظر من بود، آئینی بود که از هر منظر که ارزیابی اش کنیم، دینی به حساب می آید. از سویی، پس از دو بار خواندن نوشته هایتان ، من هنوز نمیتوانم ربطِ کارِ کسی که برای لذت بیشتر مغز میمونها را زنده زنده میخورد یا آن پادشاهی که برای هدفی شخصی، افراد یا نزدیکانِ خود را قربانی میکند، به آن آئین صددرصد مذهبی ای که مثلا برای نزدیکی بیشتر به خدا یا نیرویی ماورایی یا برای رفع بلا انجام میشده، کاملا تشکیلاتی بوده ، پشت اش یک ایده ئولوژی بوده و به طور جدی همیشه دنبال میشده را پیدا کنم.
اتفاقا قربانی کردن از شاخص ترین و کهن ترین آئین های مذهبی است . چه در دوران جادوگری و چه پس از ظهور ادیانِ نو.حال یا خود دین از پدید آورندگانِ بخشی از این مراسم بوده و یا اینکه به آن وارد شده.در هر دو حال این دین است که محکوم است . چرا که حتی اگر رسمِ قربانی کردن صرفا به آن وارد شده باشد، موجه کننده و عامل انتقال آن به قرن بیست و یک، همو بوده.در واقع حضور جدی این رسم در قرن بیست و یکم، مدیون ادیان است. اینچنین است که میبینید یک شخص شکم گنده و بی بهره از هرگونه فهم و شعور انسانی که قدری پولش زیادی کرده، از آن بیت الجهل(مکه) که بازمیگردد ، گوسفند بیچاره ای را به میمنتِ رسمیت بخشیدن به جهل مرکبِ خویش ، سر میبرد.
فکر نمیکنم لازم باشد برای موضوعی این چنینی، آسمان هفتم را به گیسوانِ ننه کلثوم پیوند بزنیم ، بانو جان.
Dariush نوشته: ایرانبانوی گرامی؛
به نظر میرسد شما در کاربرد واژه های چند معنایی (Homonyms) و معانی چندواژه ای (Synonyms) دچار اشتباه شده اید.آنچه از قربانی کردن مدنظر من بود، آئینی بود که از هر منظر که ارزیابی اش کنیم، دینی به حساب می آید. از سویی، پس از دو بار خواندن نوشته هایتان ، من هنوز نمیتوانم ربطِ کارِ کسی که برای لذت بیشتر مغز میمونها را زنده زنده میخورد یا آن پادشاهی که برای هدفی شخصی، افراد یا نزدیکانِ خود را قربانی میکند، به آن آئین صددرصد مذهبی ای که مثلا برای نزدیکی بیشتر به خدا یا نیرویی ماورایی یا برای رفع بلا انجام میشده، کاملا تشکیلاتی بوده ، پشت اش یک ایده ئولوژی بوده و به طور جدی همیشه دنبال میشده را پیدا کنم.
اتفاقا قربانی کردن از شاخص ترین و کهن ترین آئین های مذهبی است . چه در دوران جادوگری و چه پس از ظهور ادیانِ نو.حال یا خود دین از پدید آورندگانِ بخشی از این مراسم بوده و یا اینکه به آن وارد شده.در هر دو حال این دین است که محکوم است . چرا که حتی اگر رسمِ قربانی کردن صرفا به آن وارد شده باشد، موجه کننده و عامل انتقال آن به قرن بیست و یک، همو بوده.در واقع حضور جدی این رسم در قرن بیست و یکم، مدیون ادیان است. اینچنین است که میبینید یک شخص شکم گنده و بی بهره از هرگونه فهم و شعور انسانی که قدری پولش زیادی کرده، از آن بیت الجهل(مکه) که بازمیگردد ، گوسفند بیچاره ای را به میمنتِ رسمیت بخشیدن به جهل مرکبِ خویش ، سر میبرد.
فکر نمیکنم لازم باشد برای موضوعی این چنینی، آسمان هفتم را به گیسوانِ ننه کلثوم پیوند بزنیم ، بانو جان.
درود داریوش عزیز
از اینکه دوباره شما را در اینجا میبینم خوشحالم
خوب تلاش من در راستای این بحث این بود که به طرقی به فلسفه ی قربانی کردن توجه کنیم و انواع صورت هایی که میتواند این عمل را نشان دهد ببینیم.
من اعتقاد دارم ه قربانی کردن صرفا یک مسئله ی مذهبی و دینی و مسلکی نیست.
دلیلم هم این بود که قربانی فردی ضعیف و معمولا بی گناه است که قربانی کننده آن را برای منافع خود و دور کردن ضرر قربانی میکند.
حالا این مسئل اگر در ادیان به صورت رسمی و علنی نمود دارد که حرفی نیست.
اما همچنان عقیده دارم که قربانی کردن مقوله ایست که باید در رفتار های انسانی ریشه اش را جست و جو کرد وگرنه که چرا باید اصولا در ادیان وجود داشته باشد؟(مگر اینکه ادیان را حقیقتا ماورایی بدانیم)
iranbanoo نوشته: درود داریوش عزیز
از اینکه دوباره شما را در اینجا میبینم خوشحالم
سپاس از شما:e303:
نقل قول:خوب تلاش من در راستای این بحث این بود که به طرقی به فلسفه ی قربانی کردن توجه کنیم و انواع صورت هایی که میتواند این عمل را نشان دهد ببینیم.
من اعتقاد دارم ه قربانی کردن صرفا یک مسئله ی مذهبی و دینی و مسلکی نیست.
دلیلم هم این بود که قربانی فردی ضعیف و معمولا بی گناه است که قربانی کننده آن را برای منافع خود و دور کردن ضرر قربانی میکند.
حالا این مسئل اگر در ادیان به صورت رسمی و علنی نمود دارد که حرفی نیست.
اما همچنان عقیده دارم که قربانی کردن مقوله ایست که باید در رفتار های انسانی ریشه اش را جست و جو کرد وگرنه که چرا باید اصولا در ادیان وجود داشته باشد؟(مگر اینکه ادیان را حقیقتا ماورایی بدانیم)
بله، از آن منظر خیلی کلی که شما به این مقوله نگریسته اید، سخن تان پذیرفتنی است.یعنی قربانی کردنِ شخص یا گروهی که در موضعی ضعیف تر قرار دارد، برای اهداف شخصی یا گروهی و حزبی، موضوعی ست که خارج از دین نیز هست.اما آنچه از قربانی کردن در تاریخ و فلسفه ادیان ، مورد نظر است ، کاملا مشخص است و ویژگی هایی دارد که آنرا کاملا از نمونه های غیر دینی اش متمایز میکند.
Dariush نوشته: بله، از آن منظر خیلی کلی که شما به این مقوله نگریسته اید، سخن تان پذیرفتنی است.یعنی قربانی کردنِ شخص یا گروهی که در موضعی ضعیف تر قرار دارد، برای اهداف شخصی یا گروهی و حزبی، موضوعی ست که خارج از دین نیز هست.اما آنچه از قربانی کردن در تاریخ و فلسفه ادیان ، مورد نظر است ، کاملا مشخص است و ویژگی هایی دارد که آنرا کاملا از نمونه های غیر دینی اش متمایز میکند.
خوب منهم از اغاز بحث مشکلی با این مسئله نداشتم.
اینکه در ادیان قربانی کردن به صورتی متمایز و علنی و خاص وجود دارد.
(البته جناب راسل مارا کمی به لج انداختند:))
اما خوب سوال من از شما و دیگر دوستان این است:
آیا صرف قربانی کردن عملی مذهبیست یا ریشه در تمایلات نوع بشر دارد؟
اگر خیر--->آیا باید ادیان را به خاطر صرف عمل قربانی کردن سرزنش کرد؟
(فارغ از اینکه به گونه ای متفاوت این عمل را انجام میدهند)
من به جای ادیان، اسلام و ادیان ابراهیمی رو قرار میدم چون تاریخچه ادیان به خیلی خیلی گذشته برمیگرده و معلوم نیست که این سنتها قبل از ادیان به وجود اومده باشند!اما می دونیم که قبل از اسلام و ادیان ابراهیمی قربانی کردن رو داشتیم، با اینحال به نظر من میشه اسلام رو برای اینکه باعث شده عمر هر سنت احمقانه و گاهی ضد انسانی طولانی بشه و ریشه عمیقی بین مردم پیدا کنه سرزنش کرد. من خودم همیشه سرزنشش می کنم.
Angela نوشته: چون تاریخچه ادیان به خیلی خیلی گذشته برمیگرده و معلوم نیست که این سنتها قبل از ادیان به وجود اومده باشند!اما می دونیم که قبل از اسلام و ادیان ابراهیمی قربانی کردن رو داشتیم،
خوب من تنها ادیان را در نظر نمیگیرم.
نظر من این بود که انسان در برابر قدرت(چه طبیعت-چه ماورایی به ظن خود)راهکار هایی پیشه میکند تا اثر سوء قدرت در برابر خود را دفع کند و به گردن دیگری بیندازد.
شاید در انسانهای بدوی که نخستین اجتماعاتشان به شکل خانواده-قبیله یا عشیره بود نیز این قدرت که به رئیس آن اجتماع محول میشد و بر همه مسلط بود نیز شکل میگرفت.اتفاقا اگر بررسی کنیم خواهیم دید که اصولا پیدایش ادیان و خدا و...در فکر بشر از همین شکل اجتماعات صورت گرفته.
خوب با این حساب نمیتوان پیدایش بسیاری از سنت ها را قبل از پیدایش ادیان دانست؟