دفترچه

نسخه‌ی کامل: مبارزه آزمند علیه اسلام
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14
Anarchy نوشته: چطوریE40b؟؟

بسیاری از سران سیاسی اسلامگرا اصلن مسلمان نیستند و فقط از اسلام برای کنترل جامعه ی مسلمان استفاده میکنند . در تاریخ هم زیاد داشتیم . مثلن صدام حسین . خودش را مسلمان سنی معرفی میکرد ولی کوچکترین اعتقادی به اسلام نداشت و میشه این رو در رفتار و اعمالش به خوبی مشاهده کرد .

در ایران هم زیاد داریم که خودشون رو مسلمان معرفی میکنند فقط برای سوء استفاده از جو حاکم بر کشور ولی در عمل هیچ اعتقادی ندارند من حتا یک آشنای مسیحی داشتم (دارم) که همه جا خودش رو مسلمان معرفی میکرد و نماز جمعه هم میرفت !!! در عین حال اسلامگرا هم بود و یه من ریش و پشم و ... هم داشت . خیلی راحت بچه بسیجی هایی که زیر دستش بودند رو کنترل میکرد و هی براشون امام حسن امام حسین میکرد و با همین روشهای مغزشویی ازشون کار میکشید .
sonixax نوشته: بسیاری از سران سیاسی اسلامگرا اصلن مسلمان نیستند و فقط از اسلام برای کنترل جامعه ی مسلمان استفاده میکنند . در تاریخ هم زیاد داشتیم . مثلن صدام حسین . خودش را مسلمان سنی معرفی میکرد ولی کوچکترین اعتقادی به اسلام نداشت و میشه این رو در رفتار و اعمالش به خوبی مشاهده کرد .

در ایران هم زیاد داریم که خودشون رو مسلمان معرفی میکنند فقط برای سوء استفاده از جو حاکم بر کشور ولی در عمل هیچ اعتقادی ندارند من حتا یک آشنای مسیحی داشتم (دارم) که همه جا خودش رو مسلمان معرفی میکرد و نماز جمعه هم میرفت !!! در عین حال اسلامگرا هم بود و یه من ریش و پشم و ... هم داشت . خیلی راحت بچه بسیجی هایی که زیر دستش بودند رو کنترل میکرد و هی براشون امام حسن امام حسین میکرد و با همین روشهای مغزشویی ازشون کار میکشید .

صدام حالا باز میشه گفت مسلمون بوده اما این آشنای شما عجب... ای بودهE105 !!! خب همیشه بخش بالایی هرم قدرت از ایدئولوژی برای رسیدن به قدرت و ثروت استفاده میکنه...حتی به این شکل میشه گفت خود محمد هم مسلمون نبوده...
Anarchy نوشته: صدام حالا باز میشه گفت مسلمون بوده اما این آشنای شما عجب... ای بوده !!! خب همیشه بخش بالایی هرم قدرت از ایدئولوژی برای رسیدن به قدرت و ثروت استفاده میکنه...حتی به این شکل میشه گفت خود محمد هم مسلمون نبوده...

مسلمن محمد مسلمون نبوده ، بدون شک محمد به چیزی که به خورد مردم میداده باور نداشته . دیگه حداقل خودش که میدونسته با خرش نرفته فضا !!!
sonixax نوشته: مسلمن محمد مسلمون نبوده ، بدون شک محمد به چیزی که به خورد مردم میداده باور نداشته . دیگه حداقل خودش که میدونسته با خرش نرفته فضا !!!

[عکس: <a href=www.daftarche.com]" class="mycode_img" />


مبارزه با دین هر مقدار به سمت بی اثر کردن دین پیش بره خیلی موثر تره تا اینکه بخواد مستقیما با دین مبارزه کنه،جایی هم که آزادی باشه افراد به طور یکسان در معرض عقاید دینی و غیر دینی قرار میگیرند و انتخاب شکل متفاوتی داره. در واقع یک حکومت سکولار که آزادی مساوی و نه حتی کمتر رو برای ادیان ایجاد کنه به طور قطع ضربه مهلکی به دین وارد میکنه،چون دین و دینداران معمولا در مواجه منطقی با مخالفان ناکام هستند و به همین خاطر دست به خشونت و استفاده از ابزارهای غیر دمکراتیک میزنند.
دینی که قدرت سیاسی نداشته باشه و بشه عقاید مخالفش رو به همون اندازه معتبر کرد،رفته رفته قدرت خودشو از دست میده و فقط به شکل یک گزینه مطرح میشه نه چیزی که تمام سرمایه های یک کشور وقف اون بشه!(خیلی از حکومت ها با این که دینی نیستند ولی به دلیل ملاحظات اجتماعی سیاسی نمیتونند یا نمیخواند به مخالفان ادیان فضای کافی برای فعالیت بدند به دلیل حساسیت های اجتماع)

مثلا در اروپا من فکر نمیکنم ادیان بتونند واقعا کاری از پیش ببرند،در صورتی که در آمریکا مخصوصا بعضی ایالت هاش به خاطر قوانینی که رنگ و بوی مذهب دارند(با وجود سکولار بودن کلی حکومت) و محدودیت هایی که بر سر راه مخالفان ادیان هست،وضع کمی پیچیده تره.
فکر کنید مثلا اگر ما توی ایران امکان ایجاد همچین چیزی رو داشته باشیم چه تاثیراتی میتونه روی اجتماع داشته باشه.
دوستان آنچه مدنظر من بود، این بود که انتخاب دین در حال حاضر یک سلیقه و سبک زندگی و در نهایت یک انتخاب شخصی است.اگر قرار است کسی از دین خود بازگردد، باید به انتخاب خودش باشد.آنچه اولویت دارد، این است که ما به هموطنان مسلمان خود بیاموزیم که کارکرد دین در حوزه شخصی است و خودمان نیز این را بدانیم که به مسلمان بودن یک شخص تا آنجا که اسلامش در حوزه خصوصی خودش است، ایرادی وارد نیست.
sonixax نوشته: مسلمن محمد مسلمون نبوده ، بدون شک محمد به چیزی که به خورد مردم میداده باور نداشته . دیگه حداقل خودش که میدونسته با خرش نرفته فضا !!!

گمان نمیکنم، ممد خودش بیمار بوده، یک چند جایی هم گفته بودند مواد روانگردان از مورچه و .. میگرفته میزده.
Mehrbod نوشته: گمان نمیکنم، ممد خودش بیمار بوده، یک چند جایی هم گفته بودند مواد روانگردان از مورچه و .. میگرفته میزده.

چگونه میشود یک بیمار یک دین به بزرگی اسلام بوجود آورد ؟
آنچه اتفاق افتاده با بیماری و روانپریشی محمد در تضاد است ، اتفاقن محمد خیلی هم باهوش بوده که تونسته بوده با وعده های دروغین به شکلی که بدهکار کسی هم نشود سپاهی به بزرگی سپاه اسلام بوجود آورد و این ور و آن ور را بگیرد و غارت کند . در کنار این باهوشی یک مغز متفکر هم به نام سلمان پارسی وجود داشته که قدرت محمد رو دو چندان میکرده .
sonixax نوشته: چگونه میشود یک بیمار یک دین به بزرگی اسلام بوجود آورد ؟

شانس!



sonixax نوشته: آنچه اتفاق افتاده با بیماری و روانپریشی محمد در تضاد است ، اتفاقن محمد خیلی هم باهوش بوده که تونسته بوده با وعده های دروغین به شکلی که بدهکار کسی هم نشود سپاهی به بزرگی سپاه اسلام بوجود آورد و این ور و آن ور را بگیرد و غارت کند .

نه میلاد جان، از دیرباز گفته‌‌اند، ویراندن که هنر نیست، ساختن هنره!
ممدم با وعده زن و حوری و نهر انگبین یک مشت عرب پابرهنه را گرد هم آورد و با دزدی و دستبرد نخست به هم‌تیره‌هایش،
هتا با شکستن سپنتایی (تقدس) ماه‌های حرام خودشان که دزدی نمیکردند از هم! دیرتر هم به کشورهای دیگر اسلام را گستراند و گستراندند.

در فرهود (حقیقت) روانپریشی محمد یکی از بهترین توضیح‌ها برای گسترش اسلام است، اگر نه آدم نابیمار که بدنبال این کارهای روانپریشانه نیست!



sonixax نوشته: در کنار این باهوشی یک مغز متفکر هم به نام سلمان پارسی وجود داشته که قدرت محمد رو دو چندان میکرده .

این هم نگره‌ای است، من نگفتم محمد کودن بود، ولی همچین برگزیده (نخبه‌) ای هم نبود، در همان قرآن هم بنگرید بیشمار سوتی رد کرده.
Dariush نوشته: دوستان آنچه مدنظر من بود، این بود که انتخاب دین در حال حاضر یک سلیقه و سبک زندگی و در نهایت یک انتخاب شخصی است.اگر قرار است کسی از دین خود بازگردد، باید به انتخاب خودش باشد.آنچه اولویت دارد، این است که ما به هموطنان مسلمان خود بیاموزیم که کارکرد دین در حوزه شخصی است و خودمان نیز این را بدانیم که به مسلمان بودن یک شخص تا آنجا که اسلامش در حوزه خصوصی خودش است، ایرادی وارد نیست.

برای ایرانِ فردایِ سکولار این رویکرد خوبی است، ولی امروز این افزایش اسلام‌ستیزی به دید من خواستنی است، هتا اگر برخی مسلمین احساس ناامنی بکنند.

این دسته از مسلمین که احساس ناامنی میکنند هم نفراموشید، اگر برایشان اندکی زندگی و نگر دیگران مهم بود، در جایی که به نام اسلام سر جوانان
را بالای دار میبرند و زیر نام آن کشت و کشتار میکنند هرگز دم از اسلام برنمیاوردند و یا، خودشان به نادرستی‌های آشکار دینشان پی میبرند.

پس همینکه در همچین شرایطی باز هم "مسلمان مانده‌اند" از دو چیز است:
1- براستی در غار زندگی میکنند و هیچ نمیدانند (= ناآگاهی)
2- با شرایط آشنایند، ولی باورهای درونی خودشان (رسیدن به بهشت و حوری) مَهندتر از زندگی زمینی و خاک کشور است (= برگزیدگی به باورهای پوچ در برابر واقعیت)


پس اگر نگرش شما دسته یکم و همان مسلمینی است که ناآگاه مانده و در غار زندگی میکنند، این دسته هنگام رویارویی با اسلام‌ستیزی فراگیر میتوانند:
a- به خود آمده و دست از باورهای نادرستشان بردارند.
b- اسلام‌ستیزی را تهدیدی برای خود دیده و به دسته دوم بالا بگروند.

اگر برآیند a که چه بهتر. اگر b که ما با این دسته بهتر است سر و کله نزنیم، چون اینها برای من و شما کاری نکرده و نخواهند کرد و همان باورهای آسمانی‌اشان را دوست دارند.
البته بحث به جایی کشیده شد که چندان با آنچه من میخواستم بگویم، همسو نیست.اما بد هم نیست که بحث به اینجا رسید.باید بدانیم که دشمن اصلی سکولار دموکراسی، اسلام نیست.تمامیت خواهی در هر شکلش است.این چیزی ست که باید همیشه به یاد داشته باشیم.در راستای مبارزه با اسلام سیاسی، دو مسیر وجود دارد:مسیری مدنی که در آن تک تک شهروندانِ باورمند به سکولاریسم، خود را مسئول میداند که به هر شکل سعی در آگاهیِ افرادِ "آگاهی پذیر" تلاش کند.در این مسیر، با توجه مخاطبمان(مسلمان ایرانی) که معمولا مسلمانی مدنی و بی آزار است، نباید مثلا ازدواج پیامبر با عایشه را پتک کرده و بر سر مخاطبِ خود بکوبیم!این کار معمولا نتیجه ای کاملا معکوس میدهد(به شخصه بارها این اتفاق را دیده ام).به باور من، باید با برخوردهای مسالمت آمیز و مدنی، این هموطنانِ خود را مجبور کنیم تا "قرائتی" جدید از دستورات سیاسی و جمعی دین خود، در همسویی با جامعه مدرن امروزی "بسازد" تا بتواند همزیستی مسالمت آمیزی با سایر شهروندان داشته باشد.این اتفاقی است که در اروپا رخ داد.اگر این مسیر را نرویم، بیم آن دارم که به سرنوشت هند و پاکستان یا مصر امروزی دچار شویم.نباید بین هم دیوار بکشیم، طوری که آنها فکر کنند که مثلا فکر کنند که ما همان کاری را خواهیم کرد که جمهوری اسلامی در سالهای آغازین حکومت خود کرد و از شهروندان بخواهیم انتقام بگیریم و یا مثلا میخواهیم برویم قبر رضا در مشهد را خراب کنیم و کارهایی از این دست.
در این راستا، انتظارات از ما بیشتر است.آنها نباید فکر کنند که مشکل ما با اعتقادات شخصی آنها یا مسلمان بودن آنهاست.قرار نیست دینشان را از آنها بگیریم.انتظار ما از آنها صرفا به رسمیت شناختنِ ویژگی های حکومت دموکراتیک و سکولار است.بقیه اش دیگر به خودشان مربوط است.قرار نیست که مثلا از هموطنان ایرانی مسلمان خود برای کشتار یهودیان بنی قریظه،بازخواست کنیم.(البته از آخوندها و آنها که خود را نماینده این دین میدانند، این خواست، یک خواستِ مشروع است!).بنابراین تنها انتظار ما از آنها این است که اصول اساسی دموکراسی و جدایی دین و دولت را برسمیت بشناسند و بعد از این دیگر به خودشان مربوط است و به کسی مربوط نیست.در غیر اینصورت، فضای جامعه تبدیل به آن چیزی میشود که امروز در مصر میبینیم.مطمئن باشید که در فضای باز نهایتا همه محکوم به پذیرش حقیقت هستند.
اما راه دوم ، همان راهی ست که امثال هدایت و کسروی پیش گرفتند.خب امروز دیگر آن شرایط پیش روی ما نیست و تشت اسلام از بام ،با سر و صدایی کر کننده فرو افتاده است.مثل این است که الان بخواهیم مردم شهر را جمع کنیم و اعلام کنیم "آیا میدانستید زمین دور خورشید میگردد و خورشید ثابت است؟"
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14