دفترچه

نسخه‌ی کامل: اخلاق چیست؟
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24
چندتا از داغترین گفتمانهای فروم تا به اینجا درباره خدا و اخلاق بوده و اختلاف محرک بحث که به اون پرداخته نشده بحثهای مختلف متافیزیکی درباره اخلاق هست بنظرم،در اینجا درباره اینکه اخلاقیات چیست؟
منشا ماورالطبیعی داره؟
یا احساسات فردیست؟
یا فقط یک سری هنجار فرهنگی؟
و...به بحث مینشینیم.
Russell نوشته: چندتا از داغترین گفتمانهای فروم تا به اینجا درباره خدا و اخلاق بوده و اختلاف محرک بحث که به اون پرداخته نشده بحثهای مختلف متافیزیکی درباره اخلاق هست بنظرم،در اینجا درباره اینکه اخلاقیات چیست؟
منشا ماورالطبیعی داره؟
یا احساسات فردیست؟
یا فقط یک سری هنجار فرهنگی؟
و...به بحث مینشینیم.

به نظر من :
اگر به اخلاقیات از دید مذهبی به خصوص اسلام نگاه کنیم ، مجموعه قوانین دست و پا گیر که راه را برای پیشرفت شخص و جامعه تا جای ممکن بسته نگاه داشته است . و شاید این خودش یکی از دلایلی باشد که جوامع مذهبی عقب مانده ترین جوامع هستند .
این طوری هم میشه تعریفش کرد : هر آنچه که خوشتان بیاید یا چشمتان را باز کند حرام است .

ولی اگر از دید غیر مذهبی به موضوع نگاه کنیم ، اخلاقیات مجموعه قوانین ایجاد شده در موجودات زنده است که به مرور زمان سیر تکاملی موجودات زنده (فرگشت) وضع شده اند و در جوامع هوشمندتر مانند انسانها به واسطه ی دخالت هوش بالا و زندگی اجتماعی پیچیده تر شده و شکل امروزیش را گرفته و حتمن در آینده شکل و تعریفش فرق خواهد کرد . کما اینکه روزگاری سوزاندن یک زن که ادعای جادوگری میکرد خیلی هم اخلاقی و درست بود ولی امروزه جنایت است .
Russell نوشته: چندتا از داغترین گفتمانهای فروم تا به اینجا درباره خدا و اخلاق بوده و اختلاف محرک بحث که به اون پرداخته نشده بحثهای مختلف متافیزیکی درباره اخلاق هست بنظرم،در اینجا درباره اینکه اخلاقیات چیست؟
منشا ماورالطبیعی داره؟
یا احساسات فردیست؟
یا فقط یک سری هنجار فرهنگی؟
و...به بحث مینشینیم.


فکر نمی‌کنم کسی در این فاروم اصلا به ماورالطبیعه باور داشته باشد که گفتمان به آنجا برسد.

اما تعریف من این است:

اخلاق: بهترین رویکرد (approach) میان رویکردهای شُدنی که بیشترین سود و کمترین آسیب را برای بیشینه داشته باشد.


همه احساس‌ها اما به دو دسته بخش می‌شوند:
  • Emotions: آن دسته‌ از احساس‌ها که در ژن کُد شده‌اند و بدون فکر خود را نشان می‌دهند, لحظه‌ای و کوتاه: ترس از مار؛ واکنش به تهدید، جنگ یا فرار (fight or flight) و ..
  • Feelings: آن دسته از احساس‌ها که لحظه‌ای نیستند و در کنار منطق، رفتارهای آدم را ریخت می‌دهند: احساس وژدان، احساس بالیدن و افتخار، عشق و ...


به نگر من و در این دیدگاه سراسر اخلاقیات را می‌توان به منطق کاهش داد.
در منطق نیز اگر چند رویکرد گوناگون داشته باشیم، دو اصل بسیار پیش‌پا افتاده همواره پابرجا هستند:
  • یکی از رویکردها درست است.
  • هیچکدام از رویکرد‌ها درست نیستند.

پس میان گزینه‌های اخلاقی گوناگون یا یکی از آنها کاملا درست است و یا هیچکدام درست نیستند.

اکنون رویکردی که ما برمی‌گزینیم هر چه نزدیکتر به "درست‌ترین رویکرد" (شناخته‌شده یا ناشناخته) باشد اخلاقی‌تر رفتار کرده‌ایم.
بزارید سوال رو یطور دیگه بگم،خوب یعنی چی؟اصلاً قابل تعریف هست؟
خوب یعنی لذت؟یا برآورده شدن خواسته ها؟
آیا حقیایق اخلاقی وجود دارند؟

مهربد نوشته: اخلاق: بهترین رویکرد (approach) میان رویکردهای شُدنی که بیشترین سود و کمترین آسیب را برای بیشینه داشته باشد.
در اینجا باز هم سود و زیان و خوب و بد سر جای خودشون هست،یک عمل سودمند یا خوب چه عملیست؟
Russell نوشته: بزارید سوال رو یطور دیگه بگم،خوب یعنی چی؟اصلاً قابل تعریف هست؟
خوب یعنی لذت؟یا برآورده شدن خواسته ها؟
  • خوب: هر چیزی که به بقای ژن و کیفیت زندگی بیافزاید.

بقای ژن: زنده بودن و ادامه داشتن زندگی
کیفیت زندگی: کارها و چیزهایی که زندگی را باارزش و لذت‌بخش می‌کنند: برآورده شدن نیازهای پایه‌ای (پوشاک،
خوراک، ..)؛ برآوردن نیازهای کناری مانند جنسی، احساس امنیت و احساس سودمند بودن؛ دیگر چیزها

هر چیزی که این دو را زیاد کند و یا به پایداری آنها کمک کند «خوب» است، هر چیزی که این دو را کم و یا ناپایدار کند «بد» خواهد بود.



Russell نوشته: آیا حقیایق اخلاقی وجود دارند؟

گزینش بهترین رویکرد یک واقعیت و امر فیزیکی (منطقی) است و پس حقیقت بیرونی خواهد داشت و حتی اندازه‌گیری نیز می‌توان کرد.



Russell نوشته: در اینجا باز هم سود و زیان و خوب و بد سر جای خودشون هست،یک عمل سودمند یا خوب چه عملیست؟

سودمند به رفتاری گفته می‌شود که پی‌آمد و هوده خوب برای ما داشته باشد. برای رایانش و محاسبه آن ما یک پایگانی و سلسله مراتب ساده را دنبال می‌کنیم:
  1. سود خود
  2. سود نزدیکان
  3. سود همسایه و هم‌میهن
  4. سود جهانی و بشر
  5. ؟

سپس پارامتر مهادین دوم که «بازه زمانی» باشد را روی آن وارد می‌کنیم. در جاهای بسیاری "سود خود" می‌تواند در بازه زمانی کوتاه زیاد باشد، ولی اگر بازه
را اندکی گسترش و بسط بدهیم همان سود خود هم می‌تواند بسیار کم و یا حتی خطرناک شده باشد. برای نمونه یک کمپانی می‌تواند در راستای
سود خود و سهامداران خود و برای پایین نگه‌داشتن هزینه‌هایش دست به آلوده‌سازی زیستگاه و محیط زیست بزند، ولی در یک بازه‌زمانی دورتر شده
آسیب آن از سود آن زیادتر می‌شود و همان سهامداران باید در هوای آلوده (تهران) و زمین گرم شده زندگی کنند و ریسک سرطان و بیماری‌های گوناگون را بپذیرند.

اینجا اصل "فدا کردن سود کوتاه‌-زمان برای دراز-زمان" درست می‌شود.

اکنون اخلاقی‌ترین همان بهترین رویکرد است که بیشترین سود بیشینه (از سود خود تا نزدیکان و بالاتر تا بشر) و کمترین زیان را داشته باشد.

برای رایانش اخلاقی/سودمند/خوب بودن یک کار، نخست برای هر کدام از دسته‌های نامبرده سود و زیان را
در می‌آوریم، سپس بازه‌زمانی را اعمال کرده و اگر اسپاگتی بزرگ خواست 4 بهترین رویکرد را پیدا می‌کنیم.
خوب اگر درازای مدت سود بیش از عمر ما باشد چه؟
اگر نفع شخصی تمام معنی خوبیست و نفع دیگران از آن رو که به نفع شخصی میانجامد خوب است پس واژه خوب چه تفاوتی با نفع شخصی دارد.آیا مفاهیمی چون عدالت و وفای بعهد با وجود مشکلات و عواقب آن میتوانند جایی داشته باشند در این تعریف؟
اگر برای مثال همه قصد کشتن یک نفر بیگناه را داشته باشند و همه متفق باشند که کشتن آن بیگناه باعث خوشحالی و سود جمعی میشود چطور؟
Russell نوشته: خوب اگر درازای مدت سود بیش از عمر ما باشد چه؟
  • ژن ≠ آدم

ژن می‌شود خود آدم، نزدیکان آدم و بچه‌های آدم و ...



Russell نوشته: اگر نفع شخصی تمام معنی خوبیست و نفع دیگران از آن رو که به نفع شخصی میانجامد خوب است پس واژه خوب چه تفاوتی با نفع شخصی دارد.

سود می‌تواند شخصی و ناشخصی باشد. برای نمونه یک چیز می‌تواند برای کس کوچکترین تفاوت
شخصی درست نکند، ولی برای بشریت بکند که همچنان خوب خواهد بود، ولی سود شخصی به شمار نخواهد رفت.



Russell نوشته: آیا مفاهیمی چون عدالت و وفای بعهد با وجود مشکلات و عواقب آن میتوانند جایی داشته باشند در این تعریف؟

عدالت و وفای عهد همگی زیرگردآیه پذیرفتن یک «پروتکل» همگانی می‌باشند که اگر همه آن را دنبال کنند هوده و بازده خوب و سود همگانی دارد و اگر نکنند بد.
برای نمونه، در نگره بازی‌ها‌ (Game theory) می‌توان دید که اگر یک آدم به قول و پیمانی که می‌دهد وفا نکند، شاید در چند گام نخستین سود کند، ولی با گذر زمان
به پیمان‌شکنی معروف شده و اعتبار و reputation خود را از دست خواهد داد که این خود، به زیان بسیار‌ بیشتر در آینده خواهد انجامید:
  • بدپیمانی ← سود کوتاه-زمان بسیار + زیان دراز-زمان بسیار

پیروی از عدالت نیز بمانند بالا است. اگر ما سیستمی را درست کنیم که عدالت در آن ارزش نباشد، آنگاه خود ما هم
در جایی زیر بار ناعدالتی خواهیم رفت، ولی اگر همگی [پروتکل] عدالت را بپذیریم، سود آن نیز به همه ما خواهد رسید.
  • عدالت ← زیان کوتاه-زمان کم + سود دراز-زمان بسیار



Russell نوشته: اگر برای مثال همه قصد کشتن یک نفر بیگناه را داشته باشند و همه متفق باشند که کشتن آن بیگناه باعث خوشحالی و سود جمعی میشود چطور؟

با انجام اینکار ما یک پروتکل و هنجار همگانی درست کرده‌ایم که می‌گوید "کشتن بی‌گناه خوب است اگر مایه خوشحالی بیشینه شود" که روشن
است که با پذیرفتن آن، این ریسک و شایمندی را نیز می‌پذیریم که در آینده خود ما هم در جای آن بی‌گناه کشته و قربانی شده و مایه خوشحالی دیگران باشیم:
  • کشتن بی‌گناه برای خوشنودی بیشینه ← سود کوتاه-زمان و کم + زیان دراز-زمان و بسیار


که بروشنی می‌توان رویکرد خوبی نیست (بقای ژن را ناپایدار می‌کند: مرگ؛ کیفیت زندگی را پایین می‌آورد: ترس از قربانی شدن) و پس اخلاقی نخواهد بود.
sonixax نوشته: به نظر من :
اگر به اخلاقیات از دید مذهبی به خصوص اسلام نگاه کنیم ، مجموعه قوانین دست و پا گیر که راه را برای پیشرفت شخص و جامعه تا جای ممکن بسته نگاه داشته است . و شاید این خودش یکی از دلایلی باشد که جوامع مذهبی عقب مانده ترین جوامع هستند .
این طوری هم میشه تعریفش کرد : هر آنچه که خوشتان بیاید یا چشمتان را باز کند حرام است .

.
همیشه خبری از قوانین دست و پا گیر نیست!
البته اخلاق اسلام راه را برای توحش و منافع زودگذر یک عده خاص فراهم کرده. نگاه کنید به راهزنی ، زن دزدی، تجاوزبه زنان، ازدواج پیرمرد با دختر 6 ساله، غارت اموال یهودیان و ایرانیان، تبعیض بین زن و مرد و مسلمان و غیر مسلمان و ...
از نظر من دو ویژگی منحصر به انسان است:

1) عقل

2) عواطف و احساسات متعالی

از کارکرد صحیح این دو ، نوع دوستی و دگر دوستی پدید میآید که منشا اخلاق است. اخلاق هم گردآوری و تدوین قوانینی مبتنی بر وجدان است (زور در کار نیست) که مجموعه آن اخلاق نامیده میشود.

برخی فقط به انسان از دید عقل و منفعت شخصی می اندیشند که غلط است و عواطف انسانی هم خیلی مهم است.
مثلا کمک ما به یک حیوان مجروح لزوما برای این نیست که حیوان هم نوع ماست یا سودی به ما برساند.

یک مزیت مهم دین مسیح به سایر ادیان ابراهیمی توجه این دین به عواطف انسانی است.
من همیشه بحث اخلاق که پیش میاد چیزی رو که نمیفهمم بحث اراده و اختیار هست!! با همه این تفاسیر کسی که عمل غیراخلاقی انجام میده علتش چیه؟باید باهاش برخورد بشه یا نه؟
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24