دفترچه

نسخه‌ی کامل: صفحه فیس بوک در مورد آزادی های یواشکی زنان در ایران
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22
Russell نوشته: “As if” society
این بی‌شک بی‌ربط به اصل تقیه‌ی شیعی نیست! این صد البته موردِ بسیار جالبی برای مطالعه است. من چندماه پیش یک مطلبی در این مورد خواندم (از گادامر یا آیزایا برلین بود به گمانم) که این زیبایی تحلیل کرده بود، یک نام زیبا هم برایش گذاشته بود که من ترجیح می‌دهم بروم بگردم اصل‌اش را برای نقل کردن در اینجا پیدا کنم تا مزه‌اش نپرد.
سه کیلو نیم لاغر شدم. صفحه یواشکی ها، دفترچه یک روزنامه نگار است که از زنان خواسته تا از آن آزادی هایی که در ایران حق شان نیست و بلکه یواشکی است بنویسند. با سیلی از عکس ها و دل نوشته ها مواجه می شوم و آنها به کنار با سیل اتهام ها و انگ ها و تهمت ها باید کنار آمد. می آیم ولی کاش یک نفر این روزهای مرا از نزدیک فیلم می گرفت. اصلا می آمد توی خانه ام و از نزدیک می دید که پشت این صفحه هیچ کسی نیست. می دید این زنان چقدر تنها هستند. از یک طرف اصولگرایان حمله می کنند و کل این زنان را فاسد می خوانند، از طرف دیگر اعتدال گرایان زخم زبان می زنند که الان چه وقت طرح این خواسته است و زنان ما فهمیده تر از آن هستند که خواسته شان برداشتن روسری در کوه و دریا باشد، از طرف دیگر براندازان طعنه می زنند که چرا یواشکی و اعتراض زنان به یواشکی بودن آزادی و برداشتن روسری از سر را با قصه پادشاه و گوز مقایسه می کنند و سطح دغدغه زنان را تا این اندازه پایین می آورند . مهمتر از همه مردانی که با لودگی زنان را تمسخر می کنند و صفحه های طنز راه انداخته اند که ما خواستار ادرار کردن در ملا عام هستیم و ادرار کردن ما هم نباید یواشکی باشد....پشت این صفحه هیچ کسی نیست. خودم هستم، استکبار جهانی خونخوار نیست. من هستم و دو سه دوست و همخانه ای مهربان که گاهی غذایی به دهانم می رسانند که از شوق کار نمیرم و یاری که از فاصله فریاد می کشد بخواب که از بی خوابی نمیری. من عاشق کارم هستم. همین. در این خانه باز است حتی برای متوهم ترین خبرنگار صدا و سیما و فارس هم باز است که بیایند دو ماه، سه ماه، اصلا شش ماه زندگی ام را رصد کند و ببیند که چه شفاف و سربلند و مستقل زندگی کرده ام. یاد گرفته ام برای آنکه زبانم دراز باشد، حسابم پاک باشد.

مسیح علی نژاد

[عکس: 56.jpg]
آزادی های یواشکی مردان [عکس: 7.gif]

آزادی های یواشکی مردان در ایران

[عکس: 57.jpg]

[عکس: 58.jpg]
با اینکه با صحبت های هر دو گروه موافقم . اما جالبه که گروهی از زنان کاسه لیس در برابر این حرکت ریختن بیرون و شعار های ضد حقوق بشری و فاشیستی سر دادن

نمیدونم خبرش رو گزاشتید یا نه؟
http://www.manoto1.com/news/news13930/NEWS13880
[عکس: 59.jpg]

مشمعز کنندس
البته یک خوبی‌ این صفحه اینه که به خارجی‌‌ها نشون میده این میخ اسلام توی مردم ایران فرو نرفت! الان ترکیه حجاب آزاد هست ۲/۳ مردم هنوز با حجاب هستند ، ولی‌ ایران اینطوری نیست
Dariush نوشته: کسی اینجا و هیچ جای دیگر مخالفتی با این حرکت نداشته و ندارد؛ انتقادِ ما را موضوعاتی دگر تشکیل می‌دهند که گویا از دیدِ شما پنهان بوده‌اند. بله، به نظر من هم هر حرکتی که به گونه‌ای تعدادِ زیادی از مردم را با هم همدل و همراه کند، خوب و مثبت است؛ بله، هتا همین حرکت‌های کوچک و ساده و گاها احمقانه نیز به سببِ خاصیتِ غیرقابلِ پیش‌بینی بودن‌شان، می‌توانند موج ایجاد کنند. تمامِ اینها خوب است اما به شرطی که مرحله‌ای باشد برای گذار از اینها و حرکت‌های عملی‌تر و زبانم لال اندکی رادیکال‌تر نه اینکه همچون بچه دبستانی‌ای شویم که 30 سال است پایه‌ی اول ابتدایی درس می‌خواند و همچنان دلش خوش است که «درس می‌خواند و بی‌فعل نمانده». باید یک نقطه‌ی پایانی برای این «فاز» وجود داشته باشد. اما می‌دانید چیست؟ این بازی‌ها بجای آنکه وسیله باشند، خودشان تبدیل به «هدف» و «سرگرمی» شده‌اند.
عجب! جناب داریوش. بیانیه شورانگیز شما را خواندم.

خوشبختانه شما برای گیری که دادید خودتون رو درون یک دایره باطل انداختید که شاید خبر ندارید. چرا؟ چون از کجا معلوم که این حرکت ها درست است به شرطی که... ؟ کی این شرط رو قرار داده؟ اصلن من میگم اگر این حرکت ها پله ای برای قدم بعدی نباشه بازم مثبت هستند. چی میگید؟ اصلن من میگم تبدیل به سرگرمی هم بشوند خوب است. چی میگید؟ به قول آرش بیخدا در یک پست وبلاگی گفته بود باید بیدینی رو تبدیل به مُد بکنید تا برای عوام جا بیفته درست همانطور که در دهه 60 و 70 میلادی، چپ بودن تبدیل به مُد شده بود و خیلی ها بدون اینکه علتش رو بدونند امریکا ستیز بودند. مشکل اینها چیه؟ در بیانیه شورانگیز شما ایراد اینها ذکر نشده بود خیلی دوست دارم نماینده روشنفکران فاروم به ما خاموش فکران این مساله رو تفهیم کنه.

به من چه که دیگران شما را حساب نکردند و جواب نامه تون رو ندادند؟ به اعضای این انجمن چه؟ به اعضای این کمپین چه؟ به خودِ این کمپین چه؟ مثلن اگر تجربه شخصی شما چیزی جز این بود، تغییری در درستی و نادرستی این حرکت پدید میومد؟ یک چیز بگویید که بگنجه باباجان. شما ناخواسته در این بخش از حرفاتون اشاره می کنید به مخالفت ذاتی تون با حرکت های فمینیستی. مثل اینکه شما فکر کردید هرجا اسم زن اومد باید مخالفت کرد. بله؟ اینم از مُدها این فاروم هست ما خبر نداریم؟

شما که رفتارتون به جای گوسفندی، بُزی هست، بد نیست به جای اینهمه ایراد بنی اسرائیلی گرفتن بگید اشکال این کار در چیه؟ من در این دو سه پستی که در این جستار زدم تاحالا چندین بار از همه خواستم اشکال این حرکت رو نشون بدند ولی قوی ترین پاسخی که گرفتم این بوده که فلانی به نامه من پاسخ نداده و من شب با چشمان اشک آلود رفتم به رختخواب! شما حدس میزنید این کمپین خاموش شود؟ باشه بزنید. دیگه چی میزنید؟ ولی ممکن هم هست خاموش نشود! یعنی روشن بماند. من هتا ادعا میکنم اگه بنا به فرمایشات شورانگیز حضرتعالی، دو سه نفر هم دستگیر بشند این خیلی خوبه. حرکت های اجتماعی حاصل جمع حرکت های انفرادی هستند. مگه وقتی نسرین ستوده دستگیر و زندانی شد، حرکتش تمام شد؟ تازه شد قوز بالاقوز برای جمهوری اسلامی. این بحث هزینه هم من نمیدونم چیه. اولین بار این اسهال طلبان پفیوز این بحث هزینه رو در برابر حرکت های اعتراضی مطرح کردند تا جلوی مردم رو بگیرند. کسی به فکر هزینه نبود وقتی جنبش مشروطه راه افتاد، وقتی در فکر انقلاب 57 بودند.

شما که بازی نخورده اید و از ما گوسفندان بهتر میفهمید، بفرمایید در نهایت چه ایرادی واقعن بر این حرکت وارده؟ البته به جز اینکه پاسخ ایمیلتون رو ندادند و کمپین نه به سربازی اجباری لایک نخورده و اینها. وانگهی من اولین بار هست که اسم این کمپین رو میشنوم! بگذریم که من در اینجا در مورد حرکت علیه حجاب اجباری صحبت میکنم نه در مورد نه به سربازی، بله به آزادی اکس و بنگ، so-so به مردان بی خایه‌ی مدعی باخایگی! پس بحث رو منحرف نکنید. لایک خوردن و نخوردن بقیه حرکت ها ارتباطی به لایک خوردن این حرکت نداره. مگه اینگه مدعی بشید این حرکت احساسیه و اون عقلانیه و به همین علت این خورده! خب چه بهتر. این نشون میده شما که خوشبختانه انگار قوه تحلیل و عقلائی بالایی دارید، بهتره به فکر ایجاد یک حرکت احساسی باشید که با منطق عقلائی قابل توجیه باشه تا از این راه لایک بخوره. چطوره پیشنهادم؟ این نشون میده نشستن و فلسفه بافتن و هزار توی عقل و اندیشه رو شخم زدن کار بیهوده ایه. دقیقن انقلابات تاریخی به خاطر شور و هیجان و محرک های احساسی موتورشون راه افتاد. توده مردم رو نمیشه با بحث و مناظره تکون داد. همینه که میبینید در مناظره احمدی نژاد و موسوی، با اینکه احمدی نژاد ظاهرن داره درست استدلال میکنه و سند داره ولی تصویر زن موسوی رو نمایش میده به احساس مردم بر میخوره و شاکی میشن. شما که اینکاره هستید، با یک تحلیل درست یک حرکت احساسی رو استارت بزنید. من بهتون قول میدم هتا اگه اون حرکت تخمی ترین حرکت ها باشه ولی کمترین کمکی به فرآیند آزادیخواهی ایران بکنه ازش حمایت کنم. هتا اگه کمپین حمایت از علف کشان و مصرف کنندگان کراک تهران و حومه باشه. ok؟
Russell نوشته: یک عده هم هستند که دور هم جمع می‌شوند و درباره‌یِ دستآوردهای لیبرالیسم مرتب لاف میزنند و حاصل اعمال دیگران و تصادف و... را بنام خود جعل می‌کنند.
نخیر یک عده هستند که فکر میکنند قله تازه ای از اندیشه و تفکر رو با مخالفت با هرگونه حرکتی که هرگونه جنس ماده در اون حاضر باشه فتح کردند و مثلن اگه مثل بقیه نباشند و اظهار بی تفاوتی به دختر بکنند لابد خیلی دمشون گرمه و با بقیه فرق دارند انگار و بقیه گوسفند هستند و اینها بز خردمند.

ضمنن فحش رو بندازی زمین، صاحبش برمیداره.
فعلن که همین حرکت احساسی و خالی از عندیشه عده ای گوسفند، باعث داد و بیداد چوپانان شده.

فردا روز اگه این حرکت چه به زور خاموش بشه و چه موفق بشه اندکی آزادی رو در ایران گسترش بده یا هتا سر زبونها بیاره جفتش دستاورد و مثبت هست. مگر اینکه مانند کمپین نه به سربازی اجباری مورد علاقه شما خاموش بشه و سوسو بزنه که در اونصورت هم اشکالی بر خود حرکت وارد نیست. مگه وقتی اون کمپین خاموش شد اشکالی به خودِ «نه به سربازی» وارد آمد؟
من امروز یه مقدار این پیج رو مرور کردم دیدم عکساشون که رفته تو کوه و کمر گرفته شده! باز اولش توی خیابون و کوچه و جلوی چشم مردم بودند!

اینهم یک پیج برای دلواپسان این انجمن که برن لایک کنن:
https://www.facebook.com/pages/%D8%AC%D9...7006313110
نقل قول:من مردم یک مرد ایرانی ! و میدانم چشمان برخی از زنان من تاب آزادیهای مرا ندارد ! آزادی نمیخواهم تا خود نمایی کنم ! آزادی میخواهم چون حق من است بدنم نفس بکشند ! من هم مثل یک زن بدنم را تمیز وبراق می کنم اما باز اجازه ندارم بدون لباس باشم.
ادمین عزیز ممنون ازت برای رساندن صدای من و میلیونها مرد دیگر این مرز و بوم که اسیر خودسانسوری شده ایم
تقدیم به همه شیرمردان آریای از طرف ولکان
ا
از پیج آزادی های یواشکی مردان در ایران.

سی هزار لایک در مدت چند روز واسه برای پیجی که برای مسخره کردن یه پیج دیگه ساخته شده!دوستان نگران نباشند مثل اینکه ملت فهیم و همیشه در صحنه داره توطئه های فمنیستی و خطرناک رو خنثی میکنه و با مسخره کردن توهم مبارزه، راه رو بر مبارزه اصیل باز میکنه:))

+خودمم لایک زدم:e405:
kourosh_bikhoda نوشته: عجب! جناب داریوش. بیانیه شورانگیز شما را خواندم.

این چرندیاتِ بی‌سر و ته چیست به هم بافته‌اید؟ از اثراتِ شور حسینی‌ست یا از فرطِ کس‌لیسی توانِ خواندن و اندیشیدن از کف داده‌اید؟ «به من چه، به اون چه، به ما چه» یعنی چه؟ما اینجا به مسئولِ کشوری گزارش نمی‌دهیم که بگویید «به من چه ، برید به اون یکی بگید». ما خیلی روشن نمودی عینی از جوگیر بودن و کس‌لیسی ملت به شما نشان داده‌ایم، شما به من می‌گویید «به من چه»؟


اشکالِ کار را هم چندین بار گفتیم اما انگار از فرطِ هیجان نمی‌توانید هوش کنید؛ گفتیم که کسی مخالفتی با این کار ندارد؛ ملت دور هم جمع شده‌اند و با هم خوش‌اند و سرگرم‌اند، خیلی هم خوب است، موردِ من نه با این حرکت و حرکاتِ مشابه است و اینکه من نمیدانم چرا با اینکه تاکید کرده‌ام که کلا موضوع جنسیت و فمنیسم و کوفت و زهر مار در این موضوع جایی در سخنانِ من ندارند، با این حال شما چرا دائمآ اینها را به «زن‌ستیز» بودنِ ما ربط می‌دهید؟ یک لحظه آن دستگاهِ شوالیه‌گری‌تان را خاموش بفرمائید و با تامل نوشته‌ها را بخوانید. همانطور که گفتم، کسی با سرگرمی مردمِ غم‌زده‌ی ما کمترین مشکلی ندارد، موضوع نقد تبدیلِ کارِ جدی سیاسی و نافرمانی مدنی به بازی و سرگرمی‌ست. گفتیم که ما داریم مسیر را برعکس می‌پیمائیم از این جهت که به جای تبدیلِ مخالفت‌ها و ‌نق‌نق‌های یواشکی و زیرزیرکی‌مان درونِ تاکسی و توی صفِ نانوایی، به تحرکاتِ روشن و عینی و جدی، داریم آنها را یواشکی‌تر و زیرزیرکی‌تر می‌کنیم و در این راستا فیسبوک و توئیتر هم به یاری ما آمده‌اند و اکنون می‌توانیم قرقرهای یواشکی درونِ تاکسی و قهوه‌خانه‌ی مش‌رمضان را به محیطی جدید بیاوریم؛ این دور نیست برادر، به این می‌گویند حرکت در جهتِ عکس؛ بجای دادنِ شهامت و انگیزه به ملت برای حرکت دادنِ مخالفت‌های پنهانی به سوی تحرکاتِ بیرونی و جدی و تاثیر گذار به آنها راهی نشان می‌دهیم برای خودارضایی روانی؛ با این تفاوت که در گذشته اگر ملت در تاکسی برای گوزگوز کردن‌های هم کیف میکردند، اینبار در مقیاس 300 هزار نفری برای «مبارزاتِ یواشکی»ِ خود کف و سوت می‌زنند و زیر یک عکسِ بدونِ روسری و بی‌چهره هزار هزار لایک می‌زنند و در کامنت‌ها خود را جرواجر می‌کنند؛ و اینچنین است خیلی رسمی ،ساده و سیستماتیک بزدلی را بی‌هزینه‌ و قبح‌زدایی می‌کنیم. مسلم است که من با جا زدنِ این یخمک‌بازی‌های کودکانه به مبارزاتِ جدی و تقیلیل سطح روشنفکری و جدیتِ به این سطح رقت‌انگیز سر سازگاری نخواهم داشت؛ چرا که به خوبی معنای لایک‌زدن‌ها زیر پست‌های آنچنانی در فیس‌بوک را به خوبی می‌دانم و بی‌فعلی را هزاربار از این چیزها بیشتر ترجیح می‌دهم.


این حرف‌های من صدالبته با تمایلاتِ لیبرالیستیِ شما در تضاد است، که خدای ناکرده مبادا خون از دماغ کسی بیاید و از این جهت موضوع هذیان‌هایتان کاملا قابل درک است؛ خلاصه ترجیح می‌دهید که به جای مبارزه در روزِ روشن، مترسک‌های شبانه‌ی خود را داشته باشید تا سرتان را با این خیالِ خوش ِ لیبرالی‌تان که «بی‌فعل» نمانده‌اید و «این هم خودش یکجور مبارزه است» راحت روی بالش بگذارید.


گفتیم که در نبودِ همان عقلانیتِ حداقلی جمعی، کسی اینجا امیدی روشن به سرانجام و برآیندِ کلی چنین اتفاقاتی ندارد و من تصور می‌کنم این مردمی(اعضای کمپینِ آزادی‌های یواشکی) که اینچنین دچار شورِ و هیجان شده‌اند و زبان‌ها را جلا داده‌اند برای لیسیدن، کمترین تفاوتی در سطح شعور سیاسی و عقلانیتِ جمعی با مردمِ 57 ندارند که از شور و هیجانِ انقلابی خود، خمینی اگر می‌گفت هر روز پاسدارها باید بیایند مادرتان را جلوی چشم‌تان بگایند باز می‌گفتند «خمینی ای امام»! و شاید آنها بهتر بودند، بالاخره تا اواسطِ سالهای 60 حکومت از دستِ مخالفان آرامش نداشت.


شما معلوم است که باید بگوئید «به من چه که کمپینِ نه به سربازی اجباری لایک نخورده»! معلوم است که اسم‌اش هم به گوش‌تان نخورده؛ معلوم است که مردان و مصائبِ اجتماعی‌شان آنقدر برایتان بی‌اهمیت است که به بی‌خائگی‌شان اشاره می‌کنید. کسی انتظار دیگری نداشت؛ همه از عشق‌بازی‌های لیبرال‌ها و فمنیسم باخبرند. اما من کجا لایک خوردنِ «کمپینِ آزادی‌های یواشکی زنان» را به لایک نخوردنِ «نه به سربازی اجباری» مربوط کردم؟ تنها با فرضِ اینکه هر دوی اینها میزانِ یکسانی از عقلانیت را دارا باشند، مقایسه‌ای کردم و انگار این مقایسه از آنجا که انگار زوایای پنهانی از ابعادِ عمیق کس‌لیسی و حماقت و جوزدگی ِ جمعی ایزدبانوان و «بی‌خایگان»ِ اعضای آن کمپین را نمایانده اینچنین به تب و تاب افتاده‌اید وگرنه ما که چیزی نگفتیم، تنها پرسیدیم که اگر واقعا این همه استقبال و همه‌گیری از روی خرد و فکر شده هستند چرا یکی مهجور مانده و دیگری چندین برابر به پیش می‌تازد؟ بجای «به من چه، به اون چه» به پاسخ فکر کنید.


بر خلاف آنچه شما توهم کرده‌اید، من نه تنها کمترین ناراحتی از اینکه به ایمیل‌های من پاسخ نداده‌اند ندارم، که از همان اول برای من اظهر‌من‌الشمس بود که ایمیل‌های من بی‌پاسخ خواهند ماند؛ با اینحال آنها را فرستادم، دقیقا به خاطر چنین روزی و اینکه بتوانم به روشنی و نه یواشکی یا با تقیه حرفم را بزنم. می‌گویند رسانه است و طبیعت‌اش پرداختن به موضوعاتِ محبوب و همه‌گیر جامعه. من اما به رسانه‌ها ایمیل ندادم، به «آدم»‌ها ایمیل فرستادم. آدم‌هایی که همانقدر که به «آزادی‌های یواشکی زنان» می‌اندیشند، حداقل به همان اندازه و نه بیشتر باید بتوانند به آن یکی هم بیاندیشند و گرنه یکجای کار اشکال دارد و دیدیم که داشت. گفتیم بیاییم فرض کنیم که حدقل دو سال برده‌داری مردانِ ایرانی همانقد اهمیت دارد که آزادی گذاشتنِ روسری توسطِ زنانِ ایرانی، چطور است که یکی خود به خود جهانی می‌شود و دیگری نطفه‌اش خشک می‌شود؟ با پست‌ها هم مقایسه کردیم.


برای من این کمپین «آزادی‌های یواشکی زنان» چیزی جز تداوم و «تعالی»ِ همان فرهنگِ مشمئزکننده و رقت‌انگیز Slacktivism ِ آنلاین و آفلاینِ ایرانی نیست که قبلا چند باری به آن پرداخته بودم و خود به خوبی موردی بسیار جالب برای بررسی و ریشه‌شناسی عللِ سرگردانی‌های سیاسی-اجتماعی‌مان می‌باشد. ژیژک یکجایی نشان می‌دهد که چطور در دنیای لیبرالیستی امروز، جامعه خود را به این بازی‌های احمقانه عادت می‌دهد و با آنها به زندگیِ گاها پست و حیوانی خود معنایی کذایی می‌بخشد و با آن خود را به ادامه‌ی زندگی خود با همان شرایط عادت می‌دهد؛ چطور مردمِ مسخ‌شده با سرگرمی‌های شبه‌روشنفکرانه‌ی سیاسیِ خود به زندگیِ پوچِ خود رنگِ «ارزشمندی» می‌زند و آن را در مسیر «تعالی» توهم می‌کند؛ اینها همانهایی هستند که روزِ عاشورا تا گلو خایه‌های آخوند را غورت می‌دهند ولی برای آنکه اندکی روان‌شان آسوده شود روی اسکناس شعار می‌نویسند یا در فیسبوک لایک و کامنت می‌دهند یا همان‌هایی هستند که شهامتِ اینکه با مانتوی همیشگیِ خودشان برای مصاحبه کاریابی بروند را ندارند و چهارلا چادر بر تن می‌کنند و به فرزندانِ خود می‌آموزند برای آینده داشتن در نمازِ جمعه شرکت داشته باشند و عضو بسیج شوند، از آنطرف اما در شب‌نشینی‌های خانوادگی و خودمانی از بالا تا پائین نظام را به فحش می‌کشند و احتمالا عکس بدونِ روسری خود را به این کمپین می فرستند یا کامنت و لایک می‌دهند. این فرهنگِ کثیف دورویی و تقیه، این تقبیح و به شوخی گرفتنِ صداقت، شرافت و راستی، حالِ مرا به هم می‌زند و مسلم است که با وجودِ تفاوت‌هایی که در ایده‌های کسی چون من با همان‌های شما هست، چنین اختلاف نظرهایی شگفت‌آور نخواهند بود برایم . من جدا احتمالِ بالای 90 درصد می‌دهم این بانو «الهام چربنده»ِ خایه‌لیسِ خامنه‌ای هم عکس‌اش را بطور ناشناس برای شکستنِ رکوردِ لایک به آن صفحه فرستاده.

حتما همه‌ی ما حداقل یکبار از دهانِ یک پیرمردِ انقلابی 57 شنیده‌ایم که در پاسخ به پرسش «انگیزه‌های راستین‌اش برای شرکت در انقلاب چه بود؟» گفته باشد « هیچی؛ جوان بودیم و همینطوری با رفقا دور همی می‌رفتیم تظاهرات و شعار می‌دادیم»؛ و ما خیلی ساده سی و پنج سال است که تاوانِ «دورِ همی‌»های رفقا را پس می‌دهیم و شیشه‌های عرقی که آنها در سالِ 57 خوردند امروز در کهریزک درون کونِ ما پیدا می‌شوند. مسلم است که شما در برابر این سخنانِ ما باید بخروشید و از خود بیخود شده، کس و شعرِهای لیبرالی خودتان را به خوردمان بدهید وگرنه بالا و پائین پریدن‌تان تاثیری در بازنمایی فقدانِ تفاوتی که میانِ این کمپین و آن دور همی‌های همیشگی ملت وجود دارد، توسط ما نخواهد داشت ؛ صدالبته از نشانه‌های اینکه شما تحتِ تاثیرِ این موجِ جوزدگی جمعی شده‌اید، هم‌کاسه کردنِ ما با اسهال‌طلبان و چه میدانم محافظه‌کاران است؛ خلاصه انسان‌ها یا لیبرال هستند و آزادی‌خواهِ یواشکی یا اسهال‌طلب و محافظه‌کار.

پس یکبار دیگر اگر خواستید پاسخی بدهید به جای سخن‌پراکنی‌های ماورائی و « به من چه، به اون چه، به ما چه» به خود موضوع و پاسخ پرسش‌های ما بیاندیشید گرامی و به این فکر کنید که چرا با اینکه ما را به متهم میکنید به فمنیسم‌ستیزی پنهانِ درونِ نوشته‌هایمان، جماعت (و اینجا خودتان) تحتِ تاثیر هر حرکتی که از سوی زنان باشد قرار گرفته و آن را دربست درست می‌پندارد و هرگونه تردید و نقد علیه آن را برنتابیده و نمودی از «زن‌ستیزی» می‌انگارد؟ چه عاملی موجب‌اش شده؟ راهنمائی: شش حرفی‌ست و آخرش «سی» دارد.

kourosh_bikhoda نوشته: این نشون میده شما که خوشبختانه انگار قوه تحلیل و عقلائی بالایی دارید، بهتره به فکر ایجاد یک حرکت احساسی باشید که با منطق عقلائی قابل توجیه باشه تا از این راه لایک بخوره. چطوره پیشنهادم؟
ارجاع به امضاء من.


kourosh_bikhoda نوشته: فردا روز اگه این حرکت چه به زور خاموش بشه و چه موفق بشه اندکی آزادی رو در ایران گسترش بده یا هتا سر زبونها بیاره جفتش دستاورد و مثبت هست. مگر اینکه مانند کمپین نه به سربازی اجباری مورد علاقه شما خاموش بشه و سوسو بزنه که در اونصورت هم اشکالی بر خود حرکت وارد نیست. مگه وقتی اون کمپین خاموش شد اشکالی به خودِ «نه به سربازی» وارد آمد؟

Facepalm
نوشته‌های مرا از سمتِ شمالِ غربی به جنوبِ شرقی می‌خوانید؟ چه کسی گفته که خاموش ماندنِ کمپین «نه به سربازی اجباری» به معنای نادرستی آن بوده یا می تواند باشد و چه کسی گفته که آمارِ بالای اعضای «آزای‌های یواشکی» متضمنِ درستی آن است؟ کلا گویا در عوالمِ دیگری سیر می‌کنید؛ اتفاقا همین مهجور ماندنِ کمپینی که به درستی‌اش کسی کمترین شکی ندارد، کمپینی که تعدادی از افرادِ سرشناس، از احمدِ باطبی تا مجید محمدی از آن حمایت کرده‌آند، خودش عنصر نادرستی‌ست که البته ربطی به ماهیتِ ذاتی خود حرکت ندارد بلکه یک نادرستی بیرونی‌ست. در موردِ نادرستی‌های «آزادی‌های یواشکی» هم توضیح دادم. فقط اینکه برای من همه‌گیری صفحه‌ی آزادی‌های یواشکی از سوی جامعه‌ی متوهم، کس‌لیس، لمپن و خز و خیلِ فیس‌بوکی همانقدر موضوع جدی‌ایست که مهجور ماندنِ صفحه‌ی «نه به سربازی اجباری» توسطِ آنها.
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22