دفترچه

نسخه‌ی کامل: جستار آزاد انجمن دفترچه دات کام
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41 42 43 44 45 46 47 48 49 50 51 52 53
حالا یعنی خود مش قنبرم میادE404؟
mamad1 نوشته: کافه دومگو واسه حرفای جدی تر هست که ارزش تاپیک شدن ندارند
پاتوق شب نشینی هم جایی برای حرفای خودمونی و ساده
این دو رو نباید ادغام کرد

اما اون مش قنبر رو میشه با پاتوق ادغام کرد

شدنش که همه را میشود، ولی بهتر است نکنیم. هر کس میتواند اگر دوست داشت یک پاتوق برای خودش راه بیاندازد E402
Russell نوشته: درود و خوشآمد بشما دوست گرامی.اگر نام لاتین یا انگلیسی مغالطه را بگویید شاید بشود با اطمینان بیشتری گفت چون نام مغالطه اول را مطمئن نیستم.ولی:تخصیص جز به کل:یعنی خصوصیات جز را بکل نسبت دادن،مثلا جعبه دنده یا موتور جز خواصشان حرکت کردن نیست ولی ما میدانیم که ایندو (جز) اجزای یک کل هستند بنام ماشین که حرکت از خواصش است.تعمیم جز بکل همان استقرای خودمان است که در formal logic که بر مبنای استنتاج بنا شده مغلطه بشمار میرود مثالش هم اینست که ما تا بحال هر چه سیب خورده ایم ترش مزه بوده،از این حکم کلی بدهیم که تمام سیبها ترش مزه هستند،این میشود استقرا و در منطق نوعی مغالطه حساب میشود.
سلامی پس از غیبتی طولانی،امیدوارم همه خوب و خوش باشن.من فكر میكنم یه اشتباهی اینجا صورت گرفته.ما یه سفسطه داریم به نام تعمیم جزء به كل. مثل همون مثال سیب.یك استقراء هم داریم كه رسیدن به كل از جزء هست و یكی از ابزارهای بسیار متداول ما هست در منطق و چنانچه درست بكار برده بشه جزو سفسطه ها محسوب نمیشه. فقط باید موقع استفاده به اختلاف باریكی كه بین این 2 هست توجه بكنیم. یعنی اگه غلط باشه سفسطه هست و اگه درست باشه استقراء هست.
البته استقرا، یکی از ابزارهای مهم در منطق و همچنین ریاضیات است.اما احتمالا منظور جناب راسل، استفاده نادرست از آن بوده.چون استفاده از استقرا دقت بسیار بالایی میخواد و نمیتوان آنرا به راحتی بکار برد و احتمالش زیاد است که دچار مغلطه تعمیم جزء به کل شویم(عملا در منطق و فلسفه کاربرد خاصی ندارد و تنها به عنوان یک روش شاخص مطرح شده است که اولین بار هم توسط بیکن در مقابل قیاس معرفی شد).
آن مغالطاتی که ما میشناسیم استدلال نادرست در حوزه (formal logic) است،این حوزه منطق در واقع همان ریاضیست و اساسش بر استنتاج است نه استقرا،در ریاضی هم با استقرا چیزی را حقیقتا اثبات نکرده ایم.اینست که حرفها و استدلالهایی که روزانه یا سیاست و روزنامه و... استفاده میشوند بسیاریشان با اینکه بسیار خوب بنظر میرسند و چه بسا بسیار خوب و درست هم باشند اما در دسته مغالطات قرار میگیرند،یکی از آنها همین استقرا یا تعمیم جز به کل است.
برای استدلال در عمل informal logic را داریم که در مباحث مختلف درستی یا نادرستی یک استدلال را بشیوه ای متفاوت معین میکند:
Informal Logic (Stanford Encyclopedia of Philosophy)
Russell نوشته: آن مغالطاتی که ما میشناسیم استدلال نادرست در حوزه (formal logic) است،این حوزه منطق در واقع همان ریاضیست و اساسش بر استنتاج است نه استقرا،در ریاضی هم با استقرا چیزی را حقیقتا اثبات نکرده ایم.اینست که حرفها و استدلالهایی که روزانه یا سیاست و روزنامه و... استفاده میشوند بسیاریشان با اینکه بسیار خوب بنظر میرسند و چه بسا بسیار خوب و درست هم باشند اما در دسته مغالطات قرار میگیرند،یکی از آنها همین استقرا یا تعمیم جز به کل است.
برای استدلال در عمل informal logic را داریم که در مباحث مختلف درستی یا نادرستی یک استدلال را بشیوه ای متفاوت معین میکند:
Informal Logic (Stanford Encyclopedia of Philosophy)

راسل گرامی،
در علوم تجربی و بویژه علوم زیستی، نتیجه گیریهایی که دانشمندان را در پیشبرد و برنامه ریزی مطالعاتشان یاری میکند، در غالب موارد استقراء غیر ریاضی است.
شاید من به علت کم دانشی منظور شما رو خوب متوجه نمیشم؟
سامان نوشته: راسل گرامی،
در علوم تجربی و بویژه علوم زیستی، نتیجه گیریهایی که دانشمندان را در پیشبرد و برنامه ریزی مطالعاتشان یاری میکند، در غالب موارد استقراء غیر ریاضی است.
شاید من به علت کم دانشی منظور شما رو خوب متوجه نمیشم؟
آری گرامی،خیلی هم مهم هستند علوم تجربی،چیزی که گفتم فقط نشان میدهد شیوه اثباتی که در یک شاخه معتبر است (علم تجربی) در شاخه ای دیگر (ریاضی) میشود جزو مغالطه باشد.
سامان نوشته: راسل گرامی،
در علوم تجربی و بویژه علوم زیستی، نتیجه گیریهایی که دانشمندان را در پیشبرد و برنامه ریزی مطالعاتشان یاری میکند، در غالب موارد استقراء غیر ریاضی است.
شاید من به علت کم دانشی منظور شما رو خوب متوجه نمیشم؟

همه چیز را باید دو دسته کرد:
1- از دید نگره‌ای (theory)
2- از دید کاربستیک (pragmatic) یا عملی

از دیدگاه کاربستیک ما شیوه‌هایی در اندیشیدن و فرجامیابی (نتیجه‌گیری) بکار میبریم که بیشتر زمانها درست هستند، ولی نمیتوان آنها را از خرد به کلان گستراند (تعمیم جزء به کل).
برای نمونه ما میتوانیم از دید کاربستیگ در زندگی خودمان، آدمهایی که مودب هستند را خوب بدانیم، چون بیشتر آدمهای مودب خوب هستند (انگاشت)، ولی نمیتوانیم بگوییم "همه آدمهای مودب خوب هستند".

این مرز باریک میان "بیشتر" و "همه" در برخی جاها بسیار مهندی (اهمیت) دارد و نمیتوان از آن چشمپوشید، در زندگی روزانه ولی میتوان.
اصولا در هر حوزه فلسفی ما نیاز داریم بیش از اندازه دقیق و ریزبین باشیم به این خاطر که در بسیاری موارد مخصوصا زندگی روزمره این ریزبینی زندگی رو مختل میکنه.
برای نمونه ما میتونیم با دوستمون برای ساعت 10 قرار بزاریم،ولی ساعت ده برای قرار دست نیافتنیه!معمولا منظور مااز چند لحظه تا چند دقیقه قبل و بعد از ساعت ده هست،این تقریب و کم دقتی اتفاقا باعث میشه نتایج با سرعت و کارایی بیشتری بدست بیاد ولی همین دیدگاه در زمینه فلسفی مشکل ساز میشه.
مثلا وقتی "عدالت"رو میشنویم،هر کسی ممکنه یک مفهومی رو در ذهن داشته باشه که اشتراکاتی داره ولی وقتی قراره چیزی جز مسائل روزمره(یا به قولی عملی) مورد بحث باشه،اتفاقا باید روی تفاوت ها دست گذاشت چون
نقل قول:اشتراک لفظ دائم رهزن است
:)
دوستان به نظرتون این واقعیه یا Scam هستش ؟

Buy Real People Online : About BuyRealPeople.com
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41 42 43 44 45 46 47 48 49 50 51 52 53