کوشا نوشته: نتیجه خیلی روشن است
یک عامل هوشمند (اسمش را هر چه می خواهید بگذارید) این تک سلولی دردانه را ساخته و در بستر طبیعت به منظور فر گشتن رها کرده است.
و این یعنی به باد فنا رفتن تکیه گاه اصلی ناباوران مبنی بر هوشمند نبودن حیات و در نتیجه نفی خدا.
نشانه ی هوشمندی ، کارآمدی بالا در زمان اندک است. همچنین هوشمندی در راستای یک آماج کار میکند
و میکوشد که در کوتاه ترین زمان به بیشترین تراز از آماج برسد. برای نمونه ، آدمی که از میمون هوشمندتر
است ، میتواند زودتر و بهتر از میمون ، داده رسانی کرده و به "موز" دست پیدا کند و میمون، بهتر و زودتر
از موش. یا برای نمونه، موشی که برای نخستین بار در یک ماز (لابیرینت) انداخته شده، بسیار دیرتر از موشی
که بارها ، در این ماز بوده و راه و چاه را یاد گرفته است، به پنیر میرسد. پس اگر در پس پرده ی پدید آمدن
جانوران در زمین، که تازه به نادرست، "آماج" هستی و جهان به شمار میروند ( چون دین باور گمان مکند که
جهان برای گل روی ایشان یا برای پنج تن آل عبا ساخته و آفریده! شده)، باشنده ای هوشمند بود، نیاز به
١۴ میلیارد سال زمان !!! نداشت که آنهارا بسازد و همان شش روز هم افزوده بر نیاز میبود. بویژه که
سنگواره ها نسان میدهند که چه اندازه تیره ها و گونه ها از یمان رفته اند و گونه های نوین تر بجای
آنها نشسته اند که گویای همین آروین : آزمون و ایرنگ ، ی اهمان بن بیست های ماز بوده اند. یک باشنده ی
هوشمند، که راه کورکورانه ی ماج گونه و دیرنیاز را نمیپیماید، به راه سرراست و دانسته و زودپا میرود.
فزون بر این، برای اینکه روی یک گویال چوسکی انند زمین، ۴ تا هومن پدید بیاید، یک باشنده ی هوشمند
نمیاید میلیارد ها میلیارد و باهم تریلیون ها تریلیون ستاره و کهکشان و .. پدید بیاورد! یک خورشید
و یک زمین ( همچنان که قران میگوید) بسنده میبود و ماه را هم که برای تاریخ شماری آفریده (قران)
و چند تا ستاره را هم برای دریانوردی و خوشگلی آسمان (قران).
پس میبینیم که هیچ سخنی از اینکه در پس این روند میلیاردها ساله، که در یک گویال از میان کاترلیارد ها
گویال و ستاره و کهکشان و ... ، سر انجام به برترین اماج ۴ تا آدم قراضه ، و ۳ تا آخوند پشمالود، پدید
آمده اند، هوشمندی بالا که پیشکش، هوشمندی به اندازه ی موش هم بوده، نمیتوان گفت!
------------
تازه خود تک یاخته هم یک روند پیشینی فرگشتی داشته، مانند اینکه چگونه، میتوخندر با یاخته ی
که نخست بی این کارخانه ی انرژی بوده، همدست و همپیمان و همخانه شده است. همین روند پدید
آمدن تک یاخته، بیش از همه ی زمان پس از ان تا کنون زمان گرفته است. به زبان دیگر، روند
فرگشت، از انجا که مدولار است، روندی فراشتابنده دارد و هر تراز بالاتر، کمتر از تراز پیشین،
زمان میبرد و هر بار جانورانی با هوش بیشتر، چشم بیناتر و پای دونده تر و ... پدید میآیند.
•
پارسیگر