04-09-2015, 08:01 PM
Russell نوشته: اگر در جامعهای زندگی میکنید که در آن چاقوکشی هر روز بیشتر رو بیشتر میشود و
به ازای هر چاقوکش که میکشد 4 تا دیگر سربر میآوردند، نپرداختند به علت نابخردانه است.
این دو بستگی یکراست به این دارند که ما چه اندازه زمان داشته باشیم. شوربختانه, کسانیکه در فند و
دانش های عملی آگاهی چندان ندارند میپندارند که ما اگر نه هزاران سال, دستکم چند سدهای
زمان در دست داریم که بخواهیم آرام آرام و موشکافانه در انگیختارها و علتها فروبرویم,
ولی واقعیت امر اینچنین نیست و به همان وضعیت دزد چاقوکش بسیار نزدیکتر میباشد.
در دست دیگر, این گفتمانها امروز آغاز نشدهاند, بساکه اندیشمندان بسیاری در این گفتمان همراه و همباز بودهاند و
دورترین آنها به دائو و تائوگرایی به هزاران سال پیش سر میکشد و تا ژان ژاک روسو و ژاک الول و سرانجام نزدیکترین
آن تئودور کازینسکی از خود دنباله دارد. پس, ما در جایگاه بشریت هزاران سال و از آغاز همان تمدن میشود
دربارهیِ همه اینها بنیکی اندیشیدهایم و ستیز با تمدن و اهرم پیشرانندهیِ آن, تکنولوژی, پرسمان تازهای به شمار نمیرود.
Russell نوشته: من با اینکه موافق تحقیر بیعملی آکادمیای امروز بخاطر ارتباط نداشتن آن
با واقعیت و از همه مهمتر نداشتن لیاقت و صداقت هستم ولی گمان میکنم
شما به اشتباه این اتهام بیعملی را به کل اندیشمندان گسترش دادهاید،
سنت نهایت تجربه است و ترکیبی از اندیشه و تجربه اکثر اندیشمندان آن
هم یا در عمل دست داشتهاند، مانند متفکرین رومی، یا بقدر کافی در جامعه
وقایع را مشاهده میکردند. مثلا خود نیکلاس طالب با تمام آنچه میگوید
تمام سخنش بیش از این نمیرود که سنت بخاطر تجربه و حکمتش دقیقتر از
رویکرد مدرن است و هرقدر فلاسفهیِ امروز را بکوبد در پایان روز خودش یکی از
آنهاست، تفاوت تنها در این است که رویکرد او درستتر است.
اینست که بنظر من اینطور نیست که درست و غلط یا کاملا جدا از واقعیت
روز هستند یا اینکه در برابر آن هیچ هستند.
بیکنشی و نظریهپردازی محض و بیهوده در جهان امروز خودگواه است. دانشمندان بسیاری هستند که
دارند همین امروز بروشنی هر چه بیشتر میگویند ما داریم خود بدست خود خودمان را نابود میسازیم, ولی
بجای آنکه در برابر دیدگاه خودشان راهکاری عملی داشته باشند, به فانتزی,
نویسندگی, خودفریبی و در یک جمله, به سرگرم شدگی و پذیرفتن شرایط تن میدهند.
برای نمونه, Bill Joy بنیادگذار Sun Microsystems, یکی از بزرگترین ابرشرکتهایِ رایانهای در این
نوشتار خود بروشنی هر چه تابانتر به اینکه با روند کنونی آیندهای برای ما آدمها در کار نیست میپردازد:
و سپس در پایان همین نوشتار راهکاری آبکی, خام, سست و سراپا فانتزیگونه میدهد که
همهیِ دانشمندان بیایند مانند پزشکان که سوگند سقراط میخورند, اینها هم در سرتاسر! جهان
سوگند دانشیک بخورند و از رفتن به سوی میلیونها راه نابودی خودداری نمایند.
خودفریبی مرزی نمیشناسد. در اینجا همین اندیشمند برجسته نمیتواند ببیند که همین سوگندنامهیِ
سقراط در همین یک پیشهیِ پزشکی تاکنون نتوانسته کوچکترین سودمندی عملی از خود داشته باشد و آنگاه
این, چگونه قرار است با گستراندگی اش به همهیِ رشتهها و پیشهها و رستههایِ دانش, به ناگاه سودمند و بازدارنده واقع شود؟
.Unexpected places give you unexpected returns