04-08-2015, 12:45 AM
Russell نوشته: حرف من در این است که هر بدبختی مهمی قرار است توسط دولت حل شود. اگر فردا
یک ویروس بیاید این وظیفهیِ دولت است که جلوی شیوع آنرا بگیرد نه من و شما.
اگر تکنولوژی دارد ما را بسمت نابودی پیش میبرد باز هم کار دولت یا مجمعی جهانی از دول
است که بفکر باشند، نه و من و شما. آنها بفکر نیستند؟ من میگویم اینجای کار ربط پیدا میکند
به سیستم لیبرال و مبتنی بر بازار آزاد که بدنبال جهانی کردن است در حالی که در زمینههایی
که دولتهایِ محلی پیشتر قدرت کنترلش را داشتند کنترل ندارد.
این سخن چیزی بیشتر از "مشکل ما نیست, مشکل دیگرانه" و همان گریز از پاسخگویی و در دست گرفتن شرایط نیست.
شما بایست یکبار با من همراهی نموده و از فرایافت "ابرسازواره / superorganism" خودتان را آگاه بسازید.
یک ابرسازواره پیکریست که از سازوارگان (organisms) های خُردتر از خود ساخته میشود. یک آدم برای نمونه خود یک
ابرسازواره است که از میلیاردها سازواره ساخته شده است. بهمین سان, دولت نیز یک ابرسازواره دیگر است که از میلیونها آدم ساخته شده است.
بر پایهیِ قانونهایِ فیزیک, توان یک سازواره در راستادهی به ابرسازواره همواره مرزمند و محدود و مهمتر از آن, یکسویه است. درست
همانجور که یک یاخته هرگز نمیتواند تاثیری مثبت و بسزا در کنترل ابرسازواره داشته باشد, برای نمونه یک یاخته بتنهایی نمیتواند ابرسازوارهیِ الکلی خود
را از اعتیاد به الکل در بیاورد, ولی همان یک یاخته همچنان میتواند نابودگر بوده و برای نمونه, از راه سرطان ابرسازواره را یکتنه از پا در آورد (= یکسویگی).
در تراز آدمی همین سلسله مراتب میباشد. در جامعههایِ چند میلیونهیِ امروز بسختی یک آدم تنها یافت میشود که تاثیری بسزا در روند کارها بتواند داشته
باشد و اگر هم
پیدا شود, تاثیر او در بهترین چهرهیِ خود گذرا میباشد. برای نمونه, اگر ما بیانگاریم یک آدم بتواند یکتنه همهیِ ارکان دولت و کشور خود را متقاعد بسازد
که نیروگاههایِ اتمی زیانآور اند و همه آنها بهتر است برچیده شوند, در این بهترین چهره نیز اثر کار او گذرا میباشد, زیرا جامعهای که او در آن زندگی
میکند پیوسته در تغییر است و فرداروز دولت دیگری سر کار میاید که دیدگاههای دیگری دارد و همهیِ تلاشهایِ او را پوچ خواهد کرد; در کنار آن, نقش وی نه
تنها گذرا بساکه باز در نگاه کلانتر محدود است, زیرا بگوییم یک کشور او دیگر نیروگاه اتمی نسازد, صد و خردهای کشور و ابرکشور دیگر هنوز بجا خواهند ماند که کار خودشان را دنبال خواهند کرد.
در اینجا همچون هر جای دیگری خودفریبانی یافت میشوند که میاندیشند میتوانند یکتنه, یا دوتنه
یا چندتنه برای نمونه از راه کتابنویسی یا بحث با ناشناسانی روی اینترنت این ابرسازوارهها را راستادهی نمایند.
این گونه کوششها امروزه در ظاهر خردپذیر هم مینمایند, و این ازینروست که ما پروپاگانداهای گستردهای در جهان امروز داریم که
پیوسته دارند به شهروند ناتوان و از میدان بازی بیرون افتاده خود این خودباوری کاذب را میبخشند که او "در کنترل" است و نمونهوار, میتواند از
راه دموکراسی/مردمسالاری همچنان تاثیر گذار باشد (دولت خود را بگزیند) و ازین راه هتّا در جهان هم تاثیر گذار باشد (لابد از
راه گزیدن وزیر امور خارجه), که خب شوخیهای تلخندآوری بیشتر نیستند و منطقا نباید چندان به روشنگری من نیاز داشته باشند.
پیشنهاد من به هر خوانندهای اینجا است که برای دقیقهای این خوشباوریها دروغین را از ذهن خود بیرون برده و نزد خود براستی
بیاندیشد که آیا او, براستی در جایگاه یک شهروند با یک دانه رای در دست, میتواند دولت خود را به راستایی که درست
میداند پیش براند و از این راه, ابرسازوارهیِ جهانگستر تکنولوژیک را به زیر فرمان خود بکشد؟
.Unexpected places give you unexpected returns