04-08-2015, 12:08 AM
sonixax نوشته: در برابر تکنولوژی هم آدمی ناتوان نیست! تکنولوژی در همان جنگل و کوهستان هیچ کاره است!!!
به سادگی میشود طوری زندگی کرد که تحت تاثیر عوامل مخرب تکنولوژی قرار نگرفت! بستگی به آدمش دارد.
به سادگی میشود طوری زندگی کرد که تحت تاثیر عوامل مخرب تکنولوژی قرار نگرفت! بستگی به آدمش دارد؟ برای نمونه, گرمایش زمین
اگر شما آدمش باشید و قطب شمال زندگی کنید تحت تاثیر اش نخواهید بود؟
sonixax نوشته: ولی به جایش در همان اقوامی که شایع میشدند به کل منجر به حذفشان میشد!!! امروزه شاید اینچنین بیماریها فراگیری بیشتری داشته باشند (به خاطر تکنولوژی) ولی به لطف همان تکنولوژی قابل مهار هم هستند و هرگز توانایی نابود کردن کامل یک قبیله یا قوم یا فرهنگ را ندارند!!! در صورتی که پیش از این حتا شیوع یک سرماخوردگی ساده میتوانست منجر به مرگ و میر فراوان در جوامع شود!!! پس نه تنها تکنولوژی در اینجا دستاورد و چیز بدی نداشته بلکه صدها میلیون پله بالاتر از هر ایدئولوژی یا شیوه زندگی پیشین هم ایستاده.
این سخن از دید آمار نادرست است. نخست اینکه, برگشت با زندگی نخستینی به پیش از زمانی برمیگردد که اقوام داشته باشیم. قوم در
بستر تمدن پدید آمده و پایهیِ سخن اینجا این است که تمدن و شهرمندی ما را به سوی نابودی و ویرانی دارد میبرد (از راه تکنولوژی).
sonixax نوشته: نکته اصلی اینجاست که ساخت بمب اتمی دقیقن چه تاثیری در سرنوشت من دارد ؟!
شانس اینکه من در یک انفجار اتمی کشته بشوم به یک به میلیارد هم نمیرسه.
بله پاسخ من به جلوگیری از ساخت بمب اتمی منفیست! ولی به کنترل گرفتن سرنوشت خودم مثبت است چرا که آنچه شما فرمودید ربطی به سرنوشت من ندارد!!!!
پس اصولن مطرح کردن چنین پرسشی نادرست است.
اینجور نیست. بمب اتم تنها یک نمونهیِ پیش پاافتاده است برای اینکه خواننده بتواند گسترهیِ نفوذ تکنولوژی را بگیرد. با بازگشت به زندگی نخستینی
درسته, چیزهایی بیرون از کنترل ما خواهند بود (که بسیاری از آنها امروز هم بیرون میباشند), مانند زمین لرزه, مانند آتشفشانها, مانند بیماریها و .. ولی
خب این چه پیوندی به این سخن دارد که چون بازگشت به گذشته آنجور که ما دوست داریم دلپسند نیست, پس بیایید بگذارید تکنولوژی راه خودش را برود و ما را نابود کند؟
اینکه زندگی گذشته آنجور که ما میپسندیم بوده یا نه یک چیز دومینه و ثانوی است, نکتهیِ اصلی
سخن این است که آیندهای برای ما و آدمی در کار نیست که بخواهید سر آن با گذشته چانه بزنیم (گفتگویی که شما
دارید با من میکنید, گویا من اینجا عاشق و دلباختهیِ زندگی در گذشتهام که سر اینکه برویم یا نه چانه میزنید).
اکنون برگردیم به این سخن که بمب اتم و دیگر تکنولوژیها که شما در کنترل آنها کوچکترین تاثیری ندارید چگونه در سرنوشت شما تاثیر گذارند. نخست اینکه,
در همین یک نمونه, مرگ تنها از راه بمب اتمی نیست, بساکه پرتوهایِ کشندهیِ و افزایش زبالههایِ اتمی و خرابی نیروگاهها نیز در کنار چیزهای دیگر باید شمرده شوند.
یک نکتهیِ بامزه در برآورد همهیِ اینها نیز همین تکه کلامهای "یک در میلیون" و بیشتر است.
برای نمونه, در همین سال ٢٠١١ ما حادثهیِ فوکوشیما در ژاپن را داشتیم: Fukushima Daiichi nuclear disaster - WiKi
و نکتهیِ گیرا:
The Japanese Nuclear Commission had the following goals set in 2003: " The mean value of acute fatality risk by radiation exposure resultant from an accident of a nuclear installation to individuals of the public, who live in the vicinity of the site boundary of the nuclear installation, should not exceed the probability of about 1x10^6 per year (that is , at least 1 per million years)".
"متخصصان ژاپنی برآورد اینکه حادثهای بخواهد رخ دهد را یک در میلیون میانگارد"
sonixax نوشته: شانس اینکه من در یک انفجار اتمی کشته بشوم به یک به میلیارد هم نمیرسه.
---
نمونههایِ دم دست دیگر که گاه به آنها پرداخته میشود:
گرمایش زمین, نابودی طبیعت بکر, کنترل شدن مغز از راه ابزارهای اسکن و دستکاری کنندهیِ اندیشه, شانس بالای
جایگزین شدن با رایانهها هوشمندتر, رخداد دیگر "حوادث" از جنس اتمی, از جنس شیمیایی و سرانجام از همه میهبتر, بیولوژیکی; چاپگرهایِ سه بعدی (و اسلحههایِ واقعی) و ..
یکبار دیگر, اینها تنها بخشی از مشکلهایِ پیش رو میباشند که به چشم میایند,
مشکلات دیگری همچون اجتماع و زندگی غیرطبیعی که در آن گرفتار آمدهایم, شیوهای که همهیِ
قانونها از همان بدو تولد به ما فرو میشوند, جوریکه از آغاز تا مرگ باید بردهیِ سیستم باشیم و
... بخشهایِ پنهانتر و دشوارگوتر سخن میباشند که من در این پیک دیگر به میان نمیاورم.
در اینجا, روشنه شما میلاد هیچ دستی در کنترل اینها ندارید و خودتان هم به این امر واقف میباشید.
اینکه ولی اینها چه تاثیری در زندگی شما دارند نیز باید روشن باشد و باز نیازی به گفتن من نیست.
.Unexpected places give you unexpected returns