01-23-2011, 04:52 PM
باور های مذهبی یا باور های سیاسی ؟
در مورد باور های مذهبی من هیچی یادم نمیاد ، چون از زمانی که یادمه از اذان و اسلام و نماز و آخوند و ... بدم میومده - قبل از اون هم اطرافیان میگن وقتی صدای اذان میشنیدی فوری پا میشدی میرفتی و وقتی کوچیکتر بودی میزدی زیر گریه و به مرور زمان که رشد کردم و فرق دست چپ و راستم رو فهمیدم شروع کردم به پرسش در باره ی این مسائل و چون جوابهای احمقانه میگرفتم بیشتر بدم میومد تا اینکه دیگه خودم افتادم دنبالش و تحقیق کردم تا رسیدم به اینجا - ولی در مورد خداناباوری شاید 3-4 سال باشه که اون هم به واسطه ی مطالعاتی که داشتم بود ، البته این رو هم بگم من در خانواده ای بزرگ شدم که مدام دین در برابر کفر قرار میگرفت ! یعنی از طرف خانواده ی پدری همه چادری و مسلمون خرکی و از طرف مادری همه از دم کافر و بی دین و ایمون - در مورد خانواده ی خودم هم پدرم با مادرم هم نظر بودند و جفتشون دیندار نبودند ولی دین ستیز هم نبودند .
اون چیزی که خیلی برام جالبه وقتی شجره خانوادگی از طرف مادری رو ورق میزنم و میخونم پدربزرگ ، پدربزرگ مادریم آخوند بوده ! ولی پدر خودش که بچه آخوند میشده به شدت کافر و دین ستیز بوده طوری که میره مسکو و همونجا ازدواج میکنه که میشه مادر پدربزرگ مادریم و تمام برادران از دم عقاید اینطوری داشتند و در کتابهایی که نوشتند این موضوع رو بارها و بارها یاد آوری کردند و برادر های پدربزرگم که میشن عمو های مادرم هم همین طوریند و اونها هم توی کتابهایی که نوشتند این مساله رو گفتند حالا یا با کنایه یا خیلی علنی .
و از طرف پدری چند نسل عقب تر همه بیدین و کافر بودند ! شدند بچه مسلمون
در مورد باور های مذهبی من هیچی یادم نمیاد ، چون از زمانی که یادمه از اذان و اسلام و نماز و آخوند و ... بدم میومده - قبل از اون هم اطرافیان میگن وقتی صدای اذان میشنیدی فوری پا میشدی میرفتی و وقتی کوچیکتر بودی میزدی زیر گریه و به مرور زمان که رشد کردم و فرق دست چپ و راستم رو فهمیدم شروع کردم به پرسش در باره ی این مسائل و چون جوابهای احمقانه میگرفتم بیشتر بدم میومد تا اینکه دیگه خودم افتادم دنبالش و تحقیق کردم تا رسیدم به اینجا - ولی در مورد خداناباوری شاید 3-4 سال باشه که اون هم به واسطه ی مطالعاتی که داشتم بود ، البته این رو هم بگم من در خانواده ای بزرگ شدم که مدام دین در برابر کفر قرار میگرفت ! یعنی از طرف خانواده ی پدری همه چادری و مسلمون خرکی و از طرف مادری همه از دم کافر و بی دین و ایمون - در مورد خانواده ی خودم هم پدرم با مادرم هم نظر بودند و جفتشون دیندار نبودند ولی دین ستیز هم نبودند .
اون چیزی که خیلی برام جالبه وقتی شجره خانوادگی از طرف مادری رو ورق میزنم و میخونم پدربزرگ ، پدربزرگ مادریم آخوند بوده ! ولی پدر خودش که بچه آخوند میشده به شدت کافر و دین ستیز بوده طوری که میره مسکو و همونجا ازدواج میکنه که میشه مادر پدربزرگ مادریم و تمام برادران از دم عقاید اینطوری داشتند و در کتابهایی که نوشتند این موضوع رو بارها و بارها یاد آوری کردند و برادر های پدربزرگم که میشن عمو های مادرم هم همین طوریند و اونها هم توی کتابهایی که نوشتند این مساله رو گفتند حالا یا با کنایه یا خیلی علنی .
و از طرف پدری چند نسل عقب تر همه بیدین و کافر بودند ! شدند بچه مسلمون
خدای ار به حکمت ببندد دری - به کرمک زند قفل محکم تری