02-27-2015, 08:42 AM
Alice نوشته: آخه خطر داریم تا خطر... مثلا اراذل اوباش هم وقتی از کنارشون رد میشم و تیکه و متلکای آبدار بهم میندازن من احساس خطر میکنم... ولی آیا ازشون خوشم میاد... نه، حالم از ریختشون به هم میخوره و واقعا گاهی اوقات قلبم تند تند میتپه از ترس.
اینرا تعریف کردید که بگویید لقمهی گلوگیری هستید و «اراذل و اوباش» نمیتوانند رد شدن شما از کنار خودشان را در سکوت تحمل بکنند و «متلک آبدار» بهتان میپرانند؟

رذل خطرناک باز بهتر است از مرد ِ «مطمئنی» و «امنی» که هرگز او را به شکل یک موجود جنسی نمیبینید. مرد آلفای جذاب > متعرض جنسی احتمالی > مرد بتای مهربان ِ مطمئن ِ بیخطر! احتمال اینکه یک زن از ترس به سکس با متجاوز احتمالی رضایت بدهد خیلی بیشتر است تا اینکه از ترحم(«اعتماد») به یک مرد مطمئن(فرض مثل).
احساس عدم اعتماد و اطمینان هم مستقیماً باید در خود زن پدید بیاید و ربطی به دیگر مردان ندارد، شما هر قدر از آیندهی یک رابطه، از آنچه مرد میخواهد پس از این انجام بدهد، از خلق و خو و منش او بیشتر نامطمئن باشید، بیشتر میکوشید از طریقی او را کنترل بکنید و به احساس آرامش برسید، زن نیز فقط یک راه برای کنترل مرد در اختیار دارد!
مردی که بیش از یک قرار برای سکس منتظر میماند بتاست چون به طور پیشفرض زن مدرن ارزش صبر کردن ندارد، قرار است صبر کردن مرد را به چه چیز او برساند؟ «جواهری» که میتوانید آنرا از هر زن زیبایی ارزان بستانید را گران خریدن خطاست. زن نیز اینرا در مرحلهای از آگاهی میداند و صبر را حمل بر بتا بودن مرد میکند. کسی که صبر میکند تا «مطمئن» بشود شما ارزش دارید یا نه فرصت خود را از دست داده و زنی اگر بتواند شما را بدون ارائه خدمات جنسی نگاه بدارد، خب بدیهیست که چنین میکند.
خود شما هم بهتر است به جای این دخالتهای بیجا در اموری که به شما مربوط نیست بروید آن بیرون و از جوانی و زیبایی اندکی(


با طناب پوسیدهی لاف ِ گزاف ِ نجابتدوستی و ... من به چاه ازلت نروید!
زنده باد زندگی!