بازی : گفتگو -
Crusader - 04-04-2014
این جستار را به راه انداختم تا در مورد مخزدنها و تجربههایمان به بحث و گفتگو بنشینیم. مبانی آموزشی «بازی» به شکل علمی و تئوریک را در جستار «بازی : آموزش» ادامه میدهیم. پس اینجا فقط میز گردی است برای دوستان کُسباز، تا شرایط و روابط جاری با دوستدخترانمان را آنالیز کنیم و با یاری یکدیگر دنبال راهکارهای بهتری بگردیم. به سبب اینکه بازی ابطالپذیر است و کاملا با تجربههای فردی ما مرتبط میباشد، هرجا که ایدهی نوپایی دادیم و جواب مثبت گرفتیم آن را تحت عنوان «قانون» در جستار آموزش ارائه میدهیم.
بازی : گفتگو -
Anarchy - 04-04-2014
جستاری با محتوای مشابه پیش از این داشتیم :
راههای دلبری و مخ زدن
اگر مایل هستید جستار جداگانه ای داشته باشید ، ایرادی نداره . در این غیر صورت بفرمایید تا جستار ها رو ادغام کنم !!
بازی : گفتگو -
Crusader - 04-04-2014
به نظرم جستار جداگانهای نیاز باشد، من دوست دارم اینجا از ترفندها و روابط کنونی خود میز گردی برپا کنیم. راههای دلبری موضوع دیگریست و اگر بنابه ادغام باشد باید با جستار بازی : آموزش یکی شود. (که شخصا این را نمیپسندم، چون جستار آموزش دهها برابر غنیتر از این یکی به نظر میرسد.)
امروز یا یکی از دوستانم در پارکی نشسته بودیم، دو دختر که دورادور آنها را میپاییدیم از رفتارشان پیدا بود تنشان برای دوستی شدیدا میخوارد. مغز کُسیاب من شرایط را به سرعت آنالیز میکند، پس زمانی که برای دومین بار از جلوی ما رد شدند در حالی که سیگارم را به آرامی دود میکردم این چنین گشایش کردم:
- چرا شما دوتا انقدر از جلوی ما رد میشید؟؟
- عددی نیستید، (خطاب به دوستم) عینکی چهار چشم.
پس از آن که با چندین متر فاصله در صندلی کناری ما نشستند سیگار را خاموش کردم و به سمت آنان رفتم:
- خوب بابا حالا شمارتونو بدید انقدر خودزنی نکنید.
- من صد سال سیاه به تو شماره نمیدم.
- آها الان مثلا میخوای بگی عاشق من نشدی؟ :e057: دخترا همه همینو بهم میگن ولی یه دل نه صد دل عاشقم میشن.
- برو بابا گور خر ماداگاسکار!!!
- چی؟ پوزهی خودتو میگی شبیه گورخره؟
- پوزهی خودت شبیه میمونه!
- بیا بابا این شمارمه، سرم خیلی شلوغه از نه شب به بعد میتونی بهم زنگ بزنی.
- (یکی از آنها شماره را میگیرد)
- اوه اوه روی هوا شمارمو زدی، خیالت جمع شد خلاصه؟
- (با کمی خنده و شادی) باشه دیگه برو پی کارت حالا.
- نه پس فکر کردی بهت افتخار میدم بشینم کنارت؟
(و پاتوق را ترک کردم)
نیم ساعت پیش دختر به من اسمس داد!
بله، ترفندهای بکار برده برای گشایش را ببینید:
بازی اعتماد به نفس: من نیازی به شما ندارم و در ذات خود انقدر آلفا هستم که برای شماره دادن به من خودزنی میکنید.
بازی Pre Selection : دخترهای دیگر همگی مثل شما عاشق من میشوند.
بازی حاضرجوابی : متلکها و پاسخهای بهجا در مقابل گهتستهای آغازین.
به اینها بیافزایید صدا و «نوع بیان» مقتدر و آلفا مابانه را.
اما باید بهوش باشید که در «گشایش خیابانی» دخترها باید اینکاره باشند، اگرنه پاسخ مثبت نمیگیرید. دخترهایی که پارک را متر میکنند یعنی به قصد پسربازی بیرون آمدهاند. پس یادتان باشد، گشایش خیابانی را روی دختری انجام بدهید که زیرچشمی شما را برانداز میکند!
بازی : گفتگو -
Russell - 04-07-2014
بنظر دوستان، اگر بخواهیم تفاوتهایِ شرایط را برای بازی در ایران و مثلا نیویورک آمریکا لیست کنیم، چه بدست خواهد آمد؟
وجود چنین لیستی برای تطابق رویکرد و استفاده از روشها و تکنیکهایِ توسعه یافته در غرب بایسته بنظر میرسد!
بازی : گفتگو -
Dariush - 04-07-2014
امید نوشته: خوب بگذریم این جستار جای مناسبی برای این حرفها نیست. اما شما چرا بطور لایت بازی میکنید؟ هنوز به اثربخشی آن پی نبردید یا اینکه موقیعتتان جور نیست و...؟! چندین بازیکن «حرفهای» در این فروم باشند برویم مثل میستری به طور آزمایشی مخ بزنیم و هرشب میز گردی از روبط روزانهی خود برپا کنیم. یا اگر هم مایل بودید پس از چندین گشایش دور هم جمع شویم و مهمانی شبانه بگیریم و از کُس و کون دختران زیباچهره، این اکسیر ناب طبیعت نهایت بهره را ببریم.
چون گمان میکنم شروعی آرام میتواند اطمینانِ بیشتری به من بدهد وگرنه خطر اینکه در اثرِ شکستهای ابتدایی دلزده و پشیمان شوم وجود دارد. ولی گفتگو در این مورد را حسابی پایه هستم! هیچ چیز بهتر از به اشتراکگذاریِ تجربهها در این مورد موثر نیست.
بازی : گفتگو -
Crusader - 04-10-2014
Dariush نوشته: چون گمان میکنم شروعی آرام میتواند اطمینانِ بیشتری به من بدهد وگرنه خطر اینکه در اثرِ شکستهای ابتدایی دلزده و پشیمان شوم وجود دارد. ولی گفتگو در این مورد را حسابی پایه هستم! هیچ چیز بهتر از به اشتراکگذاریِ تجربهها در این مورد موثر نیست.
بله در مراحل اولیه محتملا به هنگام سرپوزی خوردن دلزده و نادم میشوید. اما رفته رفته که رقمهای مخ زنی بالا رفت و حرفهای شدید پاسخ منفی دختر را به پشمتان هم نمیگیرید و سریعا به دنبال گزینهی دیگری میروید. من تاکید میکنم که شما هرچقدر هم حرفهای باشید محال است سرپوزی نخورید، پس اینکه اگر به شما «نه» بگویند سرخورده بشوید را از ذهنتان به دور بریزید. شما میتوانید خیلی ساده از طریق افزایش کمیت بازی موفقیتهایتان را افزایش بدهید، کیفیت در بازیهای برونگرا چندان محوریت ندارد، کمیت را افزایش بدهید.
اکنون مایلم بدانم که شروع لایت و آرام شما چه میزانی از موفقیت و مخ زنی را برایتان به ارمغان آورده است؟
بازی : گفتگو -
Mehrbod - 04-10-2014
Russell نوشته: بنظر دوستان، اگر بخواهیم تفاوتهایِ شرایط را برای بازی در ایران و مثلا نیویورک آمریکا لیست کنیم، چه بدست خواهد آمد؟
وجود چنین لیستی برای تطابق رویکرد و استفاده از روشها و تکنیکهایِ توسعه یافته در غرب بایسته بنظر میرسد!
من چندباری خواستم اینجا بنویسم, ولی همین بازدارنده بود. راههایی که من برای دختربازی دارم به درد چندانی برای ایرانیان نمیخورند.
بیشترین جاییکه من دختربازی کردهام دیسکوها و nightclubها بودهاند (که امیر آنها نمونهوار را
بی کاربرد میدانست) و اگر نیک بنگرم, یک کتاب میتوانم دربارهیِ آیینهای nightclub و دختربازی اش بنویسم.
امید نوشته: بله در مراحل اولیه محتملا به هنگام سرپوزی خوردن دلزده و نادم میشوید. اما رفته رفته که رقمهای مخ زنی بالا رفت و حرفهای شدید پاسخ منفی دختر را به پشمتان هم نمیگیرید و سریعا به دنبال گزینهی دیگری میروید. من تاکید میکنم که شما هرچقدر هم حرفهای باشید محال است سرپوزی نخورید، پس اینکه اگر به شما «نه» بگویند سرخورده بشوید را از ذهنتان به دور بریزید. شما میتوانید خیلی ساده از طریق افزایش کمیت بازی موفقیتهایتان را افزایش بدهید، کیفیت در بازیهای برونگرا چندان محوریت ندارد، کمیت را افزایش بدهید.
اکنون مایلم بدانم که شروع لایت و آرام شما چه میزانی از موفقیت و مخ زنی را برایتان به ارمغان آورده است؟
کسی که نتواند درد وازنش (= rejection) را برتابد همان بهتر که تک و تنها بمیرد. برای دختربازی (یا براستی هر کار درخور دیگری) پوست
باید کلفت باشد و همانجور که دوست امان گفت, خودباوری همواره روی ١٠٠, چه که اگر خودباوری اتان را ببازید همهچیز را باختهاید.
جدای این درد وازنش هم مانند هر چیز دیگر با تکرار و بالارفتن بسامد بفراخور میکاهد و برزش بسیار خوبی هم است, یاد بگیریم روی احساسها کنترل داشته باشیم.
یک نکتهای را چندباری دربارهیِ درد وازنش گفته بودم, وازنش فرگشتیگ فرا-اندازه دردناک است, چراکه در گذشته و در تیرههایِ
نخستینی (که بیشتر زمان فرگشت آدمی در گروهکهایِ کوچک سپریده) اگر نمونهوار یک پسری آنجا از دختری درمیخواست و در پاسخ وازده میشد,
آن اندازه تیرهها کوچک بودهاند که همه از این وازدگی او دیر یا زود آگاه میشدند و
شانس او در اینکه یک بار دیگر به کسی
درخواست بدهد و وازده هم نشود بسیار پایین میآمد; پیشگزینش نائین: اگر یکی او را پیشتر وازده, پس حتما عیب و علتی داشته و من هم بهتره وابزنم.
امروزه که همهیِ ما ولی در کلانشهرهایِ چند میلیونه میزیویم این درد کودنانه و به درد نخور است و کارکرد اش را بروشنی از دست داده, پس شایستهیِ فروپیچش هم میباشد.
هر آینه نباید فراموشید, در جاهایِ کوچک این دردناکی دوباره کارکرد میاید. یکی از جاهاییکه امروزه این درد کارکرد دارد همین nightclubهاست که بالاتر گفتم,
اگر در nightclub نسبتا کوچکی دختره شما را پس بزند میتوانید لاسیدن با دیگر دخترانی که از دور وازدگی اتان را دیدهاند را دیگر درجا بفراموشید و باید به ترفندهایِ دیگر روی آورید.
ولی بیرون از nightclub, هِه, باید آماروار (statistically) یا زیباتر بگوییم, serendipitously پیش رفت و کمیت هزاران بار بر کیفیت برتری میابد.
پارسیگر
بازی : گفتگو -
Crusader - 04-10-2014
Mehrbod نوشته: کسی که نتواند درد وازنش[٢] (= rejection) را برتابد[٣] همان بهتر که تک و تنها بمیرد. برای دختربازی (یا براستی هر کار درخور دیگری) پوست
باید کلفت باشد و همانجور که دوست امان گفت, خودباوری همواره روی ١٠٠, چه که اگر خودباوری اتان را ببازید همهچیز را باختهاید.
جدای[٤] این درد وازنش هم مانند هر چیز دیگر با تکرار و بالارفتن بسامد[٥] بفراخور میکاهد و برزش[٦] بسیار خوبی هم است, یاد بگیریم روی احساسها کنترل داشته باشیم.
یک نکتهای را چندباری دربارهیِ درد وازنش گفته بودم, وازنش فرگشتیگ[٧] فرا-اندازه دردناک است, چراکه در گذشته و در تیرههایِ
نخستینی[٨] (که بیشتر زمان فرگشت[٩] آدمی در گروهکهایِ کوچک سپریده) اگر نمونهوار یک پسری آنجا از دختری درمیخواست[١٠] و در پاسخ وازده میشد,
آن اندازه تیرهها کوچک بودهاند که همه از این وازدگی او دیر یا زود آگاه میشدند و شانس او در اینکه یک بار دیگر به کسی
درخواست بدهد و وازده هم نشود بسیار پایین میآمد; پیشگزینش نائین[١١]: اگر یکی او را پیشتر وازده, پس حتما عیب و علتی داشته و من هم بهتره وابزنم.
امروزه که همهیِ ما ولی در کلانشهرهایِ چند میلیونه میزیویم[١٢] این درد کودنانه و به درد نخور است و کارکرد اش را بروشنی از دست داده, پس شایستهیِ[١٣] فروپیچش[١٤] هم میباشد.
هر آینه نباید فراموشید, در جاهایِ کوچک این دردناکی دوباره کارکرد میاید. یکی از جاهاییکه امروزه این درد کارکرد دارد همین nightclubهاست که بالاتر گفتم,
اگر در nightclub نسبتا کوچکی دختره شما را پس بزند میتوانید لاسیدن[١٥] با دیگر دخترانی که از دور وازدگی اتان را دیدهاند را دیگر درجا بفراموشید و باید به ترفندهایِ[١٦] دیگر روی آورید.
ولی بیرون از nightclub, هِه, باید آماروار (statistically) یا زیباتر بگوییم, serendipitously پیش رفت و کمیت هزاران بار بر کیفیت برتری میابد.
در مورد سرپوزی خوردن من راهکاری برای کاهش درد مربوطه به ذهنم نمیاید، جز اینکه دختر را جدی نگیرید و با خنده و حاضرجوابی او را قهوهای کنید. یک «دوست» دخترباز در راه افزایش اعتماد به نفس بیاندازه موثر واقع خواهد شد، بعد از مدتی نه گفتن دخترها برایتان کاملا عادی میشود و حتی شاید مثل من از سرپوزی خوردن هم لذت ببرید. اعتماد به نفس من برای مخزنی از طریق نشست و برخاست با یکی از همین دوستان دخترباز به طول برج میلاد صعود کرد. او حتی پس از نه گفتن دخترها هم بیخیال نمیشد و به قدری گیر سه پیچه میداد که گاهی دخترها میدویدند به سوی کیوسک پلیس، یا از مردان دیگر با التماس طلب کمک میکردند و ...! کلید موفقیت همانا اعتماد به نفس شماست، دخترها از مرد کمرو و خجالتی بیزارند و برایشان کمترین میزانی از جذابیت جنسی را ندارد. میبایستی که به معنای واقعی «پررو» باشید و اگر دختر بخواهد در آغوش آلفای شما بماند کاملا مطیع و فرمانبردارتان باشد.
برای مخ زدن شما فقط باید بازی را بیاموزید و روی فاکتورهای ذهنی خود و دختر کذایی سرمایهگذاری کنید. چرا امکانات حداقلی هم نیاز دارید، یک پراید مدل 84 و بوغی، اندکی تیپ و لباسهای مرغوب! همین. (موهای فشن و سیخ کرده و ... هم فاجعه است! تیپ شما باید طوری باشد که معلوم نباشد دو ساعت جلوی آینه پشم و پیل خودتان را پیراستهاید)
بازی : گفتگو -
Russell - 04-10-2014
Mehrbod نوشته: من چندباری خواستم اینجا بنویسم, ولی همین بازدارنده[١] بود. راههایی که من برای دختربازی دارم به درد چندانی برای ایرانیان نمیخورند.
بیشترین جاییکه من دختربازی کردهام دیسکوها و nightclubها بودهاند (که امیر آنها نمونهوار را
بی کاربرد میدانست) و اگر نیک بنگرم, یک کتاب میتوانم دربارهیِ آیینهای nightclub و دختربازی اش بنویسم.
آری محیط ایران با استراتژی شبانه نمیخواند، یا خیلی کم میخواند. ولی در روز که موضوع بحث من است شاید وضع متفاوت باشد.
بازی : گفتگو -
Nevermore - 04-12-2014
دوستان من وضعیتی را برای شما تشریح می کنم و از شما می خواهم هر کدام راهکاری که به نظرتان می رسد را بگویید:
موقعیتی را متصور شوید که دختری که در محیط کاری مدت ها است می شناسید خود به یک باره به شما اس ام اس دهد و پا پیش گذارد و شما هم مراحل ابتدایی ِ آشنایی را از سر گذرانده اید و تا جایی که می شده از اشارات جنسی بهره برده اید به نحوی که بار ها دختر مورد اشاره به شما گفته "خیلی پررویی" وحتی یک بار هم گفت:"وقتی اینجوری باهام حرف می زنی دوست ندارم".اما نکته اینجا است که من یکی دو باری واقعا گمان کردم که شاید نمی خواهد و به دنبال فرندزون و این حرفها است و مدتی سگ محلی کردم،ولی دختره باز پا پیش گذاشت و سعی کرد دوباره بهم نزدیک بشه و من هر بار تهاجمی تر از قبل سعی کردم اشارات جنسی را ادامه دهم،حال چند نکته را در نظر بگیرید:
1-دخترک به واقع چهره ی زیبایی دارد و اگر 9 از 10 نباشد بدون شک بالای 8 است.
2-احتمال بسیار بالایی می دهم که باکره باشد.
3-دو بار درخواست قرار با من را پیچاند.
اینجا پرسش نخست من این است که گه تست "نه" به قرار را چگونه می توان به سلامت رد کرد؟دو اینکه اشارات جنسی را چه زمانی باید شروع کرد؟
آخرین پرسش هم اینکه به نگرتان جای امیدی هست که ادامه دهم یا بروم پی کارم؟:e057:دختران ِ انجمن هم می توانند به شرط راستگویی و حسن نیت پاسخ دهند.