05-02-2015, 07:24 AM
نقل قول:اون نمودار اسمش ازدیاد جمعیت نیست، انقراض نژاد هست.ها؟
نقل قول:مطلب جالبی بود حاوی اشتباهاتی قابل توجه و البته معمول.پس معلوم هست دقیق نخوندی، اتفاقا جدا در نظر گرفته شده.اشاره میکنه به اینکه:
اول اینکه دین با باور به ماورالطبیعه یکی گرفته شده، که البته باور به ماورا مهم است
نقل قول: The interviewees affirmed a Christianity that seems to have everything to do with “holidays, songs, stories and food” but little to do with God or Creed, everything to do with rituals marking important passages in life but little to do with the religious meaning of those rituals.یعنی "مناسک آیینی" زنده هستند، بخش فرقه ای ولی تقریبا از بین رفته.
نقل قول:چراکه اگر نباشد رشد جمعیت و خودکشی همینی میشود که الان در اسکاندیناوی هست.متاسفانه فرضت بر پایه واقعیت نیست.
Importance of religion by country - WiKi
سوئد از لحاظ میزان بی اهمیت بودن دین در رده دوم قرار داره ولی از لحاظ رتبه خودکشی در جایگاه سی و پنچم هست.
List of countries by suicide rate - WiKi
از اونجایی بحث در اینجا دین "آیینی" خالی از دگم و باورهای ماورایی، مثل اون موردی که گفتم نیست و همه ادیان بزرگ اشکالی از ماوراباوری رو دارند، کم اهمیت بودن دین رو میشه با تقریب خوبی مساوی کم اهمیت بودن ماورا گرفت.
لابد میخوای بگی که دلیل این همه تفاوت رتبه خودکشی و اهمیت دین، مرتبط با چیزهایی جز دین باور/ماوراباوری هم هست که البته من هم همین رو میگم.
مثلا در مورد سوئد فاکتورهایی چون آب و هوا(در مورد افسردگی فصلی که شنیدی احتمالا!؟خب اب و هوا اونجا کاملا مستعد برای ایجاد افسردگی فصلی دائمیه!) دیدگاه متفاوت فرهنگی نسبت به خودکشی و یه نکته خیلی جالب تر:
Log In - The New York Times
یک پژوهش در ایالات متحده نشون داده که ناراضی بودن از زندگی در شرایطی که اطرافیان شادتر هستند شانس خودکشی رو بالاتر میبره!
نقل قول:دیگر اینکه دربارهیِ نترسیدن از مرگ، حرف باد هواست، در مقابل انتحاری داعشچقد تو افراطی شدی، خیلی تاسف اوره
مشخص میشود که چه کسی از مرگ ترس دارد چه کسی ندارد.
تفاوت بزرگی بین "نگران مرگ بودن" و دوری کردن از مرگ وجود داره،دومی یک مکانیسم طبیعی در همه موجودات زنده هست حتی گاهی در حد رفلکس هست، نگران مرگ بودن یک پدیده روانشناختی هست.
Death anxiety (psychology) - WiKi
در واقع پژوهش های در این مورد اختلاف دارند، مثلا چند پژوهش دینداری رو با ترس کمتر مرتبط دونستند ولی اخرین پژوهش در این زمینه ارتباط زیادی بین دینداری و ترس بیشتر پیدا کرده.
نقل قول:نکته دیگر که بنظرم بد نیست اشاره کنم اینست که در تمام این مقایسات آماری اخلاقمداریحرفت رو تا حدی قبول دارم، این جوامع اول اخلاق گرا بودند و بعد بی دین/خداناباور شدند ولی اگر دین عنصر ضروری میبود نباید اخلاقیات در این جوامع "فرو میپاشید" ؟!
و بیخدایی اشتباه اساسی صورت میگیرد. جوامع بیخدا اکثر جوامع بسیار منسجم و اخلاقمدار
بودهاند که پیشرفت آنها را به اینجا رسانده و انسجام اجتماعی آنها اتفاقا
بسیار افت کرده. مقایسهیِ آنها با جوامع قبیلهای و بدوی و نتیجه گرفتن اینکه باور نداشتن
به ماوراء اخلاق را اگر افزایش ندهد کاهش نمیدهد چیزیست که اگر شاید میشد
به آن خندید.
من تاثیر احتمالی دین بر اخلاقی بودن جامعه رو رد نمیکنم ولی ادعای اینکه عنصر ضروری اخلاق گرایی هست شامل "ادعاهای خارق العادهف شواهد خارق العاده لازم دارند" میشه.
نقل قول:پ.ن: یادم رفت در مورد کامو اینرو بگم، منظور من داستان سخنرانی بعد از دریافت جایزهیِخب احتمالا از کامو کتابی نخوندی، مگرنه کامو تقریبا هرجا که در مورد اندیشه سیاسیش حرف میزنه جریان چپ رو "تطهیر" نمیکنه علاوه بر انتقاداتی که به جریان چپ از همون ابتدای انقلاب فرانسه میکنه جریان چپ در قرن بیستم رو بیشتر نقد میکنه و در پاسخ این اتهام که "از چپ فاصله گرفته" میگه"جریان چپ به طور تاریخی ادعای مبارزه با ظلم و نابرابری رو داشته، ولی بعضی چپ ها گویا به این نتیجه رسیدند که بعضی از انواع ظلم و نابراری اگر در راه هدف خوبی باشه قابل توجیه هست، پس اونها بیشتر از چپ فاصله گرفتند"
نوبل و مصاحبهیِ بعدش بود، که دیگه حملهیِ چپ رو به او رو به اوجش رسوند.
یکجا هم میخوندم (بیبیسی بود فکر کنم) که احتمال داره چرخ ماشینش احتمالا به
ویسلهیِ جاسوسهایِ شوروی عمدا ترکانده شده باشه.
To ravage, to slaughter, to usurp under false titles, they call empire; and where they make a desert, they call it peace
Tacitus-
Tacitus-