12-11-2014, 06:47 AM
یکی از چیزایی که باعث میشه من از ادیان بدم بیاد اینه که پر از ظواهر و نمادهای ظاهری هستن!
من در زندگیم متوجه شدم که ظواهر عملا کمترین ارزش و آخرین اولویت رو دارن. اکثرا در حد هیچی! بخاطر همین ادیان عریض و طویل که بخش قابل توجهی از اونا از همین ظواهر تشکیل شده بنظر من واقعا احمقانه و شک بر انگیز میان!
البته شاید یک دلیل اینکه در ادیان اینقدر ظواهر زیاده این باشه که در گذشته ها اومدن که اون زمان مثل الان آزادی بیان و دموکراسی و حقوق بشر و آزادی دین و عقیده و اینطور مسائل شناخته شده نبوده و علم و فناوری و اقتصاد مسائل پایه نبودن در زندگی بشر بلکه این ادیان بودن که همه چیز رو بر عهده داشتن و کنترل میکردن و مرکزی بودن، به همین خاطر ادیان پر از ظواهر هستن بخاطر تبلیغات و مقابله با ایدئولوژی های رقیب و دشمنان. یعنی این بخشی از یک جنگ و نبرد قدرت اجتماعیه. مثلا الان دیگه این ظواهر عملا در دنیا اهمیت و تاثیرشون خیلی کاهش پیدا کرده. مثلا تظاهرات کردن، یا اینکه یک پرچم بزنی درب خانه ات، نماز جمعه و غیره، اینا درسته هنوز هم شاید از نظر سیاسی و اینها مقداری تاثیر و اهمیت داشته باشن ولی فکر نمیکنم به هیچ وجه دیگه به این سادگی اینا بتونن مسائل سرنوشت سازی در دنیای امروز باشن، چون دنیای امروز بسیار گسترده تر و پیچیده تر شده و این مسائل کلیشه ای و روشهای بدوی دیگه کارایی و قدرت چندانی ندارن و مردم عملا در بقیهء ابعاد زندگی اونقدر بهم نزدیک نیستن و با هم اتحاد ندارن و حتی اگر داشته باشن هم دیگه جمعیت به تنهایی نیست که قدرت برتری در دنیای امروز محسوب میشه بلکه علم و فناوری و اقتصاد و اندیشه های برتر و پیشرو هستن که بیشتر مسائل رو در نهایت تعیین میکنن. تفاوت ها در قدرت بخاطر علم و فناوری و اقتصاد و اندیشه ها بیشتر هست تا جمعیت و قدرت بدن هایی که تحت تاثیر ایدئولوژی های باستانی به حرکت درمیان. مثلا یک کسی که سلاح و فناوری برتر داره میتونه با جمعیتی چندین برابر جمعیت خودش بجنگه و پیروز بشه. یک بمب اتمی میتونه میلیون ها نفر رو در زمان کوتاهی بکشه! در چنین دنیایی دیگه جمعیت و قدرت بدن نیست که حرف اول رو میزنه. ولی حساب کنی در گذشته ها خب این جمعیت و قدرت بدن ها یک پارامتر مهم و قدرت سیاسی برتری بوده.
من در زندگیم متوجه شدم که ظواهر عملا کمترین ارزش و آخرین اولویت رو دارن. اکثرا در حد هیچی! بخاطر همین ادیان عریض و طویل که بخش قابل توجهی از اونا از همین ظواهر تشکیل شده بنظر من واقعا احمقانه و شک بر انگیز میان!
البته شاید یک دلیل اینکه در ادیان اینقدر ظواهر زیاده این باشه که در گذشته ها اومدن که اون زمان مثل الان آزادی بیان و دموکراسی و حقوق بشر و آزادی دین و عقیده و اینطور مسائل شناخته شده نبوده و علم و فناوری و اقتصاد مسائل پایه نبودن در زندگی بشر بلکه این ادیان بودن که همه چیز رو بر عهده داشتن و کنترل میکردن و مرکزی بودن، به همین خاطر ادیان پر از ظواهر هستن بخاطر تبلیغات و مقابله با ایدئولوژی های رقیب و دشمنان. یعنی این بخشی از یک جنگ و نبرد قدرت اجتماعیه. مثلا الان دیگه این ظواهر عملا در دنیا اهمیت و تاثیرشون خیلی کاهش پیدا کرده. مثلا تظاهرات کردن، یا اینکه یک پرچم بزنی درب خانه ات، نماز جمعه و غیره، اینا درسته هنوز هم شاید از نظر سیاسی و اینها مقداری تاثیر و اهمیت داشته باشن ولی فکر نمیکنم به هیچ وجه دیگه به این سادگی اینا بتونن مسائل سرنوشت سازی در دنیای امروز باشن، چون دنیای امروز بسیار گسترده تر و پیچیده تر شده و این مسائل کلیشه ای و روشهای بدوی دیگه کارایی و قدرت چندانی ندارن و مردم عملا در بقیهء ابعاد زندگی اونقدر بهم نزدیک نیستن و با هم اتحاد ندارن و حتی اگر داشته باشن هم دیگه جمعیت به تنهایی نیست که قدرت برتری در دنیای امروز محسوب میشه بلکه علم و فناوری و اقتصاد و اندیشه های برتر و پیشرو هستن که بیشتر مسائل رو در نهایت تعیین میکنن. تفاوت ها در قدرت بخاطر علم و فناوری و اقتصاد و اندیشه ها بیشتر هست تا جمعیت و قدرت بدن هایی که تحت تاثیر ایدئولوژی های باستانی به حرکت درمیان. مثلا یک کسی که سلاح و فناوری برتر داره میتونه با جمعیتی چندین برابر جمعیت خودش بجنگه و پیروز بشه. یک بمب اتمی میتونه میلیون ها نفر رو در زمان کوتاهی بکشه! در چنین دنیایی دیگه جمعیت و قدرت بدن نیست که حرف اول رو میزنه. ولی حساب کنی در گذشته ها خب این جمعیت و قدرت بدن ها یک پارامتر مهم و قدرت سیاسی برتری بوده.