06-02-2014, 10:05 AM
به نظر من اوضاع آن اندازه که داریوش می گوید وخیم نیست.بازی مفهومی است فراتر از کشاندن زنها به رخت خواب،برخی از این اصول حتی در جمع های مردانه هم به کار شما می آید،کافی است با دختری براستی زیبا به یک مهمانی بروید و ببینید که چگونه چشمهای مردان دیگر چهارتا می شود و احترام آنها به شما چندین برابر.به غیر از این بازی به شما می آموزد که هرگز زنان را بیش از آنکه شایسته ی آن هستند دوست نداشته باشید و حتی اگر میتوانید هیچ دوست نداشته باشید،این به نفع خودمان است مرد بتایی که تمام احساسات خود را خرج یک زن می کند و جواب نه می شنود زندگی اش براستی ویرانه می شود اما شمایی که بازی را آموخته اید و درباره اش خوانده اید پاسخ نه زن را به بیضه های خود حواله می دهید،باور کنید پیشرفت عظیمی است.یکی از نکات جالب برای من این است که قوانین بازی چیز چندان جدیدی نیستند،تنها ما آنها را نادیده می گرفتیم و گمان می کردیم که در رابطه با زنان اینگونه نیست.بخش بزرگی از این نادانی به نظرم تقصیر مدیا است و همانطور که امیر گفت تربیت فرزندان.اینکه زنی آن بیرون پیدا شود و بدون هیچ تلاشی از جانب ما عاشق مان شود دروغ مسخره ایست.پرسش من این است که شما به کدام مرد احترام بیشتری می گذارید؟آنکه اعتماد به نفس بالایی دارد و یا آنکه نمی تواند دو کلمه حرف بزن؟همه ی ما به مرد قدرتمند،ثروتمند،مغرور،با اعتماد به نفس بالا،بذله گو،خوش صحبت و ... احترام بیشتری می گذاریم.تمرین و سعی وخطا چیزی است که از بدو تولد آنرا می آموزیم. دانشمندی که اگر هزار بار در رسیدن به فلان نتیجه ی علمی شکست بخورد باز هم تلاش می کند تا به نتیجه برسد،وقتی از یک دختر نه می شنود خرد می شود.چرا؟مگر چه تفاوتی است میان این کار با آن؟به نظرم این خود ما هستیم که نمی خواهیم واقعیت را قبول کنیم،اصول بازی در تمام زندگی ما جریان دارد،تمرین،پشتکار،آموختن،سعی و خطا،کسب تجربه اینها همه و همه را می دانیم اما به برخورد با زنان که می رسیم توقع داریم سریع و بی درنگ عاشق ما بشوند،خب بگویید ببینم براستی عاشق چه بشوند؟