02-10-2014, 07:37 PM
Ouroboros نوشته: نظر دوستان چیست؟ من موافقم!ابتدا باید بگویم که من آن کتابهایی که اینها با آنها مقایسه شدهاند را نخواندهام و نمیدانم چگونه هستند، ولی اینرا مشخصا میدانم که، این جنبش جدید بیخدایی در واکنش به بی تفاوتی بیخدایان نسبت به وضع موجود شکل گرفته و دربرابر این ایدهیِ لیبرال جبهه گرفته که هر عقیدهای محترم است و...، همچنین واضح است که در بسیاری مواقع این اطمینان در سخن گفتن یکنوع استراتژیست برای شکستن نرمهای تحمیل شده و استفاده از آن عمدیست؛ در اینجا مبنای مقایسه هم برای من جالب است که چرا با لینکریگ یا آلیستر مکگراف و چمیدانم آن خاخام اشمولی و ... (که معمولا حریف مناظرهیِ اینها بودند) مثلا مقایسه نشدهاند اینها و چه نتیجهای قرار است اینجا گرفته شود.مثلا میشد مثلا تعداد کتابهای منتشر شده توسط خداباوران و خداناباوران را مقایسه کرد و همچنین تعداد کتابهای منتشر شده از هر جبهه را که در آن با لحن تند یا مطمئنی سخنرانده شده را مقایسه کرد.
یک نکتهیِ دیگر اینکه همهیِ ما به نوعی ex-theist هستیم و از شستشوی مغزی خداباوری خارج شدهایم. مشخص است که من نسبت به عقاید سابق خودم با اطمینان بیشتری سخن میگویم چرا که زمانی بدون جبهبندی با آن به آنها باور داشتهام و براحتی میتوانم بفهمم در پشت سخنان خداباوران چه میگذرد.
خداباوران هم در عصر حاضر خیلی وقتها نیاز به حمله ندارند، در موضع برتر هستند از لحاظ اجتماعی و سیاسی تا حد خوبی و نیازی ندارمند. علم به دگمهایِ آنها حمله کرده و اینها تنها کاری که باید بکنند کمی چرند بافتن دربارهیِ آنچه نمیدانیم است، آنهم با لحنی خوشگل، تا به کاسبی و فریب خود و دیگران و... ادامه دهند. این است که بخش قابل توجهی از آنها با لبخند وارد میشوند و ازنادانستههای ما میگویند و از نامحتمل نبودن پیوند گودرز و شقایق و فیزیک کوانتومی و خدا و... دادسخن سرمیدهند. اگر از منظر میزان انرژی که اینها حاضر هستند برای نشر باورهایشان بگذارند مقایسه کنیم، اصلا قابل قیاس نیست و وضع جبههیِ خداناباوران بیشتر به شوخی شبیه است. برای خداناباور که دنبال دو روز دنیاست و ذهنش به ویروس دین آلوده نیست چه سودی دارد که بیاید آتئیسم را تبلیغ کند (جز در منگنه قرار گرفتن تا مجبور به واکنش شدن البته). هر چه هست انرژی خداباوران است که بقول هیچنز قرار است با باورمند بودن خودشان آرامش بگیرند ولی در واقع آرام نمیشوند تا همه را به کیش خود درآورند. این است که چارهای جز گذاشتن جایزه برای بچالش کشیدن آنها نیست (که تازه این هم معلوم نیست کار بکند).
این باجگیری از نادانستهها بعلاوهیِ ترس از نبود اطمینان و خطرات فراوان در جهان همواره در تاریخ بشر بوده و همچنان هم خواهد ماند و نبردیست نابرابر که با استفاده از بمب اتمی هم نمیشود زمین را برای بازی با آن مسطح کرد، یکمقدار زبان تند از داوکینز و دنت بیچاره که میخواهد دربارهیِ هر چیزی نظر دهد 6 دور دوره میکند که نکند اسپاگتی نکرده به کسی بربخورد که حالا جای خود دارد.
من اکنون که نگاه میکنم میبینم که همین کتاب پندار خدای پروفسور داوکینز بود که ضربهیِ آخر را به پندار خدای من زد و من حداقل شخصا سپاسگزار زحمت او هستم که باز کردن افقها برای من و بیان این نکته که ضعف در تخیل و ندیدن احتمالات نه ضعف خداناباوریست بلکه نفطهیِ قوت آنست، بگمانم (آنچنان که من فهمیدهام) دیوید هیوم هم تنها لازم بود همین گسترده بودن احتمالات را بما یادآوری کند تا ببینیم استدلال کردن با توسل به علیت خارج از زمان برای مجردات چه میزان احمقانه است. در آخر بنظرم من باز یکسری حرفها زدم که شاید چندبار زدهام ولی حقیقتا این عدم تقارن در این میان برای من آزار دهنده است و از آن بدتر باجگیری از نادانستههایِ ماست و بعد لاف شکگرا بودن توسط آنها. سم هریس که بنظر من دگمترین آنهاست هم تا آنجا که من خاطرم هست گویا مطالعهیِ خوبی هم دربارهیِ دین داشته، بسیار خونسردانه آماده است به دفاع و استدلال دربارهیِ موضع خود بپردازد و با استانداردهایِ دین اگر به او بنگریم فوق شکگرا بنظر میرسد !!
"Democracy is now currently defined in Europe as a 'country run by Jews,'" —Ezra Pound