02-20-2011, 04:24 AM
من مقالهی شما را به دقت خواندم، یکسری حرفها در آن گفته شده که ادعاهای بزرگی هستند، و نویسنده تلاشی برای اثباتشان نکرده. کلا این درک و رهیافت که «بیایید وگرنه سهمی نخواهید برد» را شما باید کنار بگذارید. هیچکس از نظر سیاسی موظف به مبارزه نیست، شاید از بُعد ِ اخلاقی باشد، اما بیشتر از آن میشود تکرار تز ِ «مگر ما شهید دادیم که...» و «مگر ما انقلاب کردیم برای ...». مهم نیست کی انقلاب کرده، مهم نیست چه کسی شرکت میکند، این تصمیمی کاملا شخصیست که ما خواهیم آمد یا نه، رفتن من و نرفتن شما، هرگز منرا نسبت به نتایج و دستاوردهای احتمالی بیشتر محق نمیکند. اگرنه منهم میتوانم به شما خرده بگیرم که در خارجه نشستهاید و برای ما که باید با هارترین نیروهای سرکوب ِ موجود در دنیا روبرو بشویم نظریه صادر میکنید.
یک چیز دیگری که نظر مرا جلب کرد این بود که شما در مقالهی خود نوشتهاید کسی که پناهندگی سیاسی گرفته الزاما باید فعالیت سیاسی داشته باشد. در مملکتی که طرف برای فرار از آن خودش را گی و بده و مفعول جلوه میدهد اگر سیاسی بودن را جلع کرد نباید زیاد متعجب شد. دلیل این وضع ریاکاری دول غربیست، که با وجود آگاهی از شرایط غیرقابل زیست در ایران باز بر پناهجوی ایرانی سخت میگیرند که «چرا میخواهی پناهنده بشوی»، چنانکه از یک نفر بپرسند «چرا میخواهی زندگی بکنی»..
یک چیز دیگری که نظر مرا جلب کرد این بود که شما در مقالهی خود نوشتهاید کسی که پناهندگی سیاسی گرفته الزاما باید فعالیت سیاسی داشته باشد. در مملکتی که طرف برای فرار از آن خودش را گی و بده و مفعول جلوه میدهد اگر سیاسی بودن را جلع کرد نباید زیاد متعجب شد. دلیل این وضع ریاکاری دول غربیست، که با وجود آگاهی از شرایط غیرقابل زیست در ایران باز بر پناهجوی ایرانی سخت میگیرند که «چرا میخواهی پناهنده بشوی»، چنانکه از یک نفر بپرسند «چرا میخواهی زندگی بکنی»..
زنده باد زندگی!