05-27-2013, 12:00 AM
sonixax نوشته: چه طوری شماها دود میکنید ؟همه در آغاز حال تهوع و سرگیجه و بیزاری دارند، اما به زور خود را به آن عادت میدهند. اصلا یکی از دلایل اعتیاد به سیگار آنست که شخص با خودش تصور میکند «من هرگز به چیزی اینچنین نفرتانگیز عادت نخواهم کرد و وابسته نخواهد شد، هرگاه که بخواهم آنرا کنار میگذارم». خوش بحالتان که جان سالم بدر بردید و هرگز به این کثافت مبتلی نشدید.
من هر بار که امتحانش کردم به جز سرفه و سرگیجه و حال بد چیزی نصیبم نشده ! حتا با مشروب هم زیاد حال نمیکنم و پام رو فراتر از آبجوهایی که تلخ نباشند نمیذارم . الان یک شیشه جک دانیلز درست 3 ساله که افتاده گوشه بار طرفش هم نمیرم .
Alice نوشته: من انقدر بدم میاید از این جماعت ِ به اصطلاح روشنفکر ایرانی کهمشکل خیلی حادتر است از ادای روشنفکری درآوردن، اصلا سیگار و لاسیدن با آن بدل به مقصود غایی و شیء تمنای نسل ما شده. من رفقایی دارم که اصلا به آدمی که سیگار نمیکشد نگاه مشکوکی دارند، خیلی ساده به او اعتماد نمیکنند و به دید یک شخص ارتجاعی به او مینگرند. دروغ چرا، خود من یک زمانی جزو این آدمها بودم! اگر حاضر نبودید با من یک نخ سیگار دود بکنید منهم هیچ حاضر نمیشدم شما را در حلقهی آدمهای نزدیک به خودم راه بدهم.
همیشه یک نخ سیگار بدستشان میگیرند تا بگویند «ما هم آره»!
ولی خب، شوربختانه من تا چندی پیش در همین دسته بودم و رفته
رفته با سیگار خو گرفتم؛ چنانکه پیشتر برای نخستین بار در زندگی
به معنای واقعی "احساس ِ تعلق به سیگار" را در خود دیدم...
این روزها هم «کم» سیگار نمیکشم.. هرجا که بتوانم در آن ِ واحد
سیگار روشن میکنم؛ جالبتر اینکه پدرم مدتها پیش پاکت سیگاری
در کیفم دیده بود و مرا بسختی تنبیه ِ کلامی کرد؛ و جالبتر از آن که
باز هرشب در اتاقم سیگار دود میکنم و پس از هر نخ، فضای اتاق را
پر از ادکلن و کوفت و زهرمار میکنم تا مبادا...؛
از بدبختیهای سیستم مفتخوری از پدر و وابستگی به خانواده!
زنده باد زندگی!