[Ouroboros]

من از زنها متنفر نیستم، برایشان ارزشی «خاص» و «ویژه» فقط بخاطر زن بودن قائل نیستم و در جامعه‌ای که یک عنصر در آن مورد عنایت و احترام و توجه منحصربفرد است، خنثی بودن نسبت به آن تعبیر می‌شود به «ستیز» و «نفرت» و «بیزاری» و ... این درخواست برخورد اختصاصی را در همه جا می‌بینیم(Respect women برای مثال)، و سرپیچی از آن حتی در کیستی ما هم نقش خواهد داشت و بلافاصله تعبیر می‌شود به «زن‌ستیزی». من شرایط را چنانکه تجربه کرده‌ام و می‌بینم بازگو می‌کنم، و جالب آنست که انکار در میان زنان انجمن چه مایه اندک بوده است، چند نفر گفته‌اند «حق مردهاست هرچه می‌کشند و خودشان خوب می‌دانند برای چه آمده‌اند»، برخی گفته‌اند من درحال بزرگنمایی و مبالغه هستم، شماری دیگر هم می‌گویند که اینها گزینش یکطرفه و جانبدارانه‌ی حقیقت است، هیچکدام اما منکر کل ماجرا نشده‌اند، و به نظر می‌رسد از صحت آنچه من می‌گویم به خوبی اطلاع دارند. این مردان هستند که دست و پا می‌زنند و نفس‌نفس‌زنان می‌کوشند به تصویری که برایشان از زن ترسیم شده چنگ بزنند و آنرا(به هر قیمتی که شده)از دست ندهند، که اینهم مایه‌ی شگفتی نیست.