03-08-2013, 01:07 PM
بدلیل منحرف نشدن جستار دیگر اینجا نظرم را مینویسم:
این بازی البته ریشه در اسلامگرایی رژیم منحوس آخوندی دارد ولی مشکلیست بسیار واقعی که باید به دور از احساسات دربارهی آن بحث کرد. اگر بناست راه حلی به راستی موثر برای مشکل پیدا بکنیم باید «تمامی» تبعیضهای جنسیتی را برطرف بکنیم: حذف هرنوع محدودیت انتخاب رشته برای دختران «باید» با حذف «خدمت سربازی» برای پسران همراه باشد چراکه این دوران تحمیلی و ناعادلانه باعث میشود آنها یا دو سال از تحصیل دور بمانند، یا تحت فشار و از ترس خدمت هر رشتهای که قبول شدند بدون عنایت به اشتیاق، کاربردی بودن و ... را بروند در هر کوره دهاتی بخوانند. یا باید «خدمت سربازی» را برداریم و ارتشی استخدامی و حرفهای و مدرن بسازیم، یا آنکه آنرا «عمومی» بکنیم و دخترها، در کنار پسرها به محض رسیدن به هجده سالگی برای عضویت در ارتش کشور ثبت نام بکنند، با توجه به وسعت منابع انسانی متخصص و بیکار گزینهی اول شدنیتر به نظر میرسد.
یک مشکل دیگری که باید به آن پرداخت نقش سنتی مرد به عنوان «خرجدهندهی» خانواده است، خود این دلیلی شده برای انتخاب مشاغل پست اما پر درآمد توسط افراد بسیار باهوش به جای ادامهی تحصیل(مشاغلی مثل دلالی، قاچاقفروشی، کارچاقکنی و .... که فقط به نابودی هرچه بیشتر جامعه کمک میکنند). امروز بدبختانه میبینیم که زن ایرانی بیشتر از مردان به دانشگاه میرود، اما اولا از مدرک خود استفادهی تزئینی میکند(و از آن برای بالا بردن جایگاه اجتماعی خود بهره میبرد)، و ثانیا اگر به راستی مجبور شد یا علاقهی بسیاری داشت یا... و در آن رشته به کار کردن پرداخت بسیاری مواقع میبینیم که حاضر نیست حقوق خود را با خانواده شریک بشود، «حقوق من مال خودم است» و «پس شوهر کردهام برای چه» و ... جملاتی هستند به گوش همهی ما بسیار آشنا.
از آنجاکه جامعه از زنان توقع تقبل زندگی اقتصادیشان را ندارد، میتوانند بدون ملاحظات اقتصادی به ادامهی تحصیل در رشتههای مورد علاقهی خود بپردازند، برای ما مردها اما از آنجاکه «داماد سرخانه» شدن هرگز گزینهی اولی که انتخاب میکنیم(یا میتوانیم انتخاب بکنیم)نیست، پس نمیتوانیم به ادامهی تحصیل در رشتههای آشغال و بدرد نخور مثل «جامعهشناسی» و «روانشناسی» و «مدیریت» و این کسشعرها بپردازیم و چند سال عمر خود را پای مدرکی که هیچ بازار کاری ندارد و به دردمان نمیخورد هدر بدهیم: دخترها با گرفتن مدرک میشوند «تحصیلکرده» و «خانم مهندس» و «آدم حسابی»، پسرها اما به راستی باید کار پیدا بکنند و «پول دربیاورند»!
بهمنیار نوشته: و روشن است که یکی از دلیل ها پایین بودن درآمد خانواده و گیرایی داشتن درآمد برای زنان بوده که خانواده را ناچار ساخته دختر یا دختران خود را وادار به رفتن به دانشگاه کنند. از طرفی دگرگونی نیز هست نقش مرد دگرگون می شود نقش زن نیز هم چنین
این بازی البته ریشه در اسلامگرایی رژیم منحوس آخوندی دارد ولی مشکلیست بسیار واقعی که باید به دور از احساسات دربارهی آن بحث کرد. اگر بناست راه حلی به راستی موثر برای مشکل پیدا بکنیم باید «تمامی» تبعیضهای جنسیتی را برطرف بکنیم: حذف هرنوع محدودیت انتخاب رشته برای دختران «باید» با حذف «خدمت سربازی» برای پسران همراه باشد چراکه این دوران تحمیلی و ناعادلانه باعث میشود آنها یا دو سال از تحصیل دور بمانند، یا تحت فشار و از ترس خدمت هر رشتهای که قبول شدند بدون عنایت به اشتیاق، کاربردی بودن و ... را بروند در هر کوره دهاتی بخوانند. یا باید «خدمت سربازی» را برداریم و ارتشی استخدامی و حرفهای و مدرن بسازیم، یا آنکه آنرا «عمومی» بکنیم و دخترها، در کنار پسرها به محض رسیدن به هجده سالگی برای عضویت در ارتش کشور ثبت نام بکنند، با توجه به وسعت منابع انسانی متخصص و بیکار گزینهی اول شدنیتر به نظر میرسد.
یک مشکل دیگری که باید به آن پرداخت نقش سنتی مرد به عنوان «خرجدهندهی» خانواده است، خود این دلیلی شده برای انتخاب مشاغل پست اما پر درآمد توسط افراد بسیار باهوش به جای ادامهی تحصیل(مشاغلی مثل دلالی، قاچاقفروشی، کارچاقکنی و .... که فقط به نابودی هرچه بیشتر جامعه کمک میکنند). امروز بدبختانه میبینیم که زن ایرانی بیشتر از مردان به دانشگاه میرود، اما اولا از مدرک خود استفادهی تزئینی میکند(و از آن برای بالا بردن جایگاه اجتماعی خود بهره میبرد)، و ثانیا اگر به راستی مجبور شد یا علاقهی بسیاری داشت یا... و در آن رشته به کار کردن پرداخت بسیاری مواقع میبینیم که حاضر نیست حقوق خود را با خانواده شریک بشود، «حقوق من مال خودم است» و «پس شوهر کردهام برای چه» و ... جملاتی هستند به گوش همهی ما بسیار آشنا.
از آنجاکه جامعه از زنان توقع تقبل زندگی اقتصادیشان را ندارد، میتوانند بدون ملاحظات اقتصادی به ادامهی تحصیل در رشتههای مورد علاقهی خود بپردازند، برای ما مردها اما از آنجاکه «داماد سرخانه» شدن هرگز گزینهی اولی که انتخاب میکنیم(یا میتوانیم انتخاب بکنیم)نیست، پس نمیتوانیم به ادامهی تحصیل در رشتههای آشغال و بدرد نخور مثل «جامعهشناسی» و «روانشناسی» و «مدیریت» و این کسشعرها بپردازیم و چند سال عمر خود را پای مدرکی که هیچ بازار کاری ندارد و به دردمان نمیخورد هدر بدهیم: دخترها با گرفتن مدرک میشوند «تحصیلکرده» و «خانم مهندس» و «آدم حسابی»، پسرها اما به راستی باید کار پیدا بکنند و «پول دربیاورند»!
زنده باد زندگی!