02-26-2013, 11:51 AM
iranbanoo نوشته: خوب مطمئنا تصحیح عادات مردانه هم برای مرد ومتقابلا برای زن اثرات مثبتی دارد.اما فکر میکنم مردان در برابر این تغییرات و تصحیحات مقاومت نشان میدهند چرا که موضعشان را برتر میبینند.بله شوربختانه بیشتر ما همچون بردگانی هستیم که به نقش خود چنان خو گرفتهاند که دیگر مایل به رها کردن آن نیستند، و حتی پستتر بودن آنرا هم نمیبینند. اما این چطور میتواند مایهی سرزنش کسی باشد؟ این فمینیستها نبودند که نخستین بار نظریهی آگاهی جنسیتی را مطرح کردند؟ «زنان آنقدر تحت سلطه هستند که باید در سمینارهای ما شرکت بکنند تا بفهمند چقدر تحت سلطه هستند».
پ.ن: توجه بکنید که کسی نگفت «بردهی زنان» هستیم و دوباره سدهای دفاعی خودتان را بالا نبرید، منظور بردهی نقوش سنتیست که جامعه برایمان در نظر گرفته.
iranbanoo نوشته: لینکی که گذاشتید انقدر نادر است که حتی از خواندش هم شگفت زده میشویم.اما بر عکس ان یعنی کنترل های ناشی از حسادت مردانه و حس سلطه جویی در رابطه بر زن انقدر زیاد است که این خود علتی شده برای جنبش هایی که زنان در برابر خشونت ها ی مردانه ترتیب داده اند.
خیر. طبق معمول، شاهد انکار حقیقت به سود ایدئولوژی هستیم:
«این» تحقیق نشان میدهد که7 .49% کل موارد خشونت خانوادگی متقابل هستند(زن و مرد یکدیگر را کتک میزنند)
از 3 .51% باقیمانده که خشونت یکطرفه است، 70% مرتکبین خشونت زنان هستند.
میتوانید با نیم ساعت جستجو در اینترنت «صدها» لینک مختلف در اینباره پیدا بکنید. کاملا هم منطبق با واقعیات اجتماعیست زیرا زنان «ضعیفتر» جلوه داده میشوند و زمانی که یک مرد را کتک میزنند با یک رودستی کوچک از زیر بار مچازات فرار میکنند، دختر خانمی که «جنایت» موجود در لینک بالا را انجام داده، حتی رنگ زندان را هم نخواهد دید و با «کار اجباری» مجازات شده.
iranbanoo نوشته: در خصوص مسئله ی خیانت هم من فکر میکنم این یک حالت گذار است.یعنی اینکه زنان حتی در غرب مگر چند وقت است که تا حدودی به حقوق و مرزهای آزادی خود واقف شده اند؟مطمئنا این مسئله در اثر گذر زمان به یک تعادل خواهد رسید.وگرنه که قابل قبول نیست که زنان ذاتا میل به چنین واکنش هایی داشته باشند.
اگر میخواهید از نظر فرگشتیکی به ماجرا نگاه بکنید این درست نیست، زنان خیانت میکنند زیرا خواستار بهرهمندی از خواص ژنتیکی بهتری هستند، اما میدانند قادر به پابند کردن صاحبان آن ژنها نخواهند بود. پس ما با نوعی معیار دوگانه در زنان به وقت انتخاب شریک جنسی، و شریک زندگی روبرو هستیم، چنانکه زنان برای هرکدام سنجههای نه فقط مجزا، بلکه حتی متفاوت تا مرز متضادی دارند، برای سکس به دنبال مردی دارای مشخصههای آلفا هستند که زیبا، قوی و از جانب دیگر زنان خواستنیست، هنگام ازدواج به دنبال مردی مطمئن، مقید و مهربان. به عبارت سادهتر، از نظر تکاملی زنان با ایشان سکس میکنند:
[ATTACH=CONFIG]1431[/ATTACH]
با ایشان ازدواج:
[ATTACH=CONFIG]1432[/ATTACH]
iranbanoo نوشته: به هر روی قصد من مخالفت با آشنایی مردان با حقوقشان نیست که برعکس فکر میکنم حرکت شایسته ایست.
اما کمی در نوشتارهایتان تندروی هایی میبینم که شاید مانند فمنیست هایی که بر انها انتقاد دارید که مردان را نشانه میگیرند ,زنان را نشانه گرفته اید.
بیانصافی هم اندازه دارد، خوانندگان اینجا کور که نیستند. من تنها «یک» پست دربارهی حقوق مردان اینجا نوشتهام، باقی ِ بحث مشتی جدل بیهوده دربارهی آن پست بوده. در هیچکدام از اینها، حتی واژهای دربارهی زنان نیامده، اشارهی مستقیم یا ضمنی به آنها نشده و تنها دربارهی یکی از موضوعاتی که تکتک مردها در زندگی با آن روبرو میشوند، سه پاراگراف مطلب نوشته شده. کجای اینها به زنان کاری داشته؟ کجای اینها «تندروی» بوده؟
iranbanoo نوشته: خوب در همین مسئله هم فکرمیکنم اینجا خود مردان هستند که بسیاری از ناهماهنگی ها را باعث شده اند و خواست و میل خودشان است.مسئله ی غیرتی شدن یا اقتدار های مردانه ای که به تاثیر زنان اشاره میکنید تا حدودی به واقعیت نزدیک است اما اگر چنین مسئله ای برای مردان سود و منفعتی به دنبال نداشت این عادت فراموش شده ای بود در حالی که تقریبا درتمامی فرهن ها (البته با میزانی متفاوت)ان را درحال گسترش میبینیم.
گرچه زنان به مقابله به مثل برخواسته اند اما گویا مردان در این امر متبحر ترند:))
شما وجود مشکل را پذیرفتهاید، دربارهی اینکه قربانیان آن چه اندازه نقش برای پدید آمدنش ایفا کردهاند نظریهپردازی میکنید، معادل آنچه میگویید، اینست که من بپذریم زنان مورد تجاوز قرار میگیرند و تجاوز جنسی کاریست اشتباه، اما خود ِ ایشان هستند که به تحریک کردن مردان از طریق نمایش بدنشان میپردازند و تقصیر ماجرا به گردن خودشان است.
من نگفتم برای مردان سود و منفعتی ندارد، گفتم برای زنان هم سود داشته،
و «کنترل ظلمآمیز یکطرفه» نبوده. زنان از میزان بسیار مهم و سرنوشتسازی امنیت برخوردار میشدند، مردان از درصد بالایی از اطمینان خاطر.
جالب است که شما کنترل شدن مردها توسط پارتنر زنشان را حق بدیهی، یا دستکم شر پذرفتنی در روابط تلقی میکنید بدلیل نتایجی که دارد(یا تصورمیکنید که دارد و چنانکه نشان داده شد تصورتان اشتباه است)، اما اقدام به انجام عملی مشابه از سوی مردان را رد میکنید بخاطر نتایجی که ممکن است داشته باشد.
زنده باد زندگی!