01-25-2013, 06:22 PM
Mehrbod نوشته: این کُنش درجایگاه ترساندن دیگران پذیرفتنیه، ولی همچنان پیوندی به "قربانی کردن" ندارد. ما اینجا درباره تعریفها به دشواری انگار برخوردهایم.این به خاطر این است که شما بیشترین تکیه تان بر روی تعریف سطحی و اصطلاح گونه ی قربانی کردن است.در حالیکه اگر همین مثال هایی را که خود اوردید را بسط دهید به مفاهیمی خواهید رسید که فلسفه,هدف و شکل اصیل قربانی کردن را مینمایاند.در واقع ان چیزی که در بین تمامی قربانی ها مشترک است این است که برای خاطر کسی یا چیزی و بدون گناه فدایی میشوند.قربانی هم میتواند در نقش های مختلف در آید.چه به خاطر زهر چشم گرفتن و هشدار دادن به دیگران,چه به خاطر جلب رضایت و خشنودی کسی.اما انچه که اهمیت دارد ااین است که دراصل مفهوم تفاوتی نیست و در نهایت قربانی فدای افکاری خواهد شد.قربانی در حقیقت از ان جهت فدایی میشود که اصل موضوعی یا پنهان شود یا توجیه.در حقیقت در نقش کسی می آید که تمامی گناهان را به گردن گیرد و محاکمه شود.حتی در قربانی کردن حیوانات در ادیان نیز چنین است و فلسفه ی آن این است که حیوان تمامی شر و گناهان را به گردن میگیرد.حتی در مسیحیت عیسی مسیح بود که قربانی مثلا بشر شد.....در حقیقت شهرت و خوشنامی ما به پنهان کردن اشتباهاتمان است و از این رو است که ماکیاولی میگوید همیشه در کنار خود قربانی ای داشته باشید تا قصور را به گردن بگیرد. این همان نقش اصیل قربانی است ک در طول تاریخ در میان انسانها وجود داشته و دست بهد ست با شکل های مختلف بدینجا رسیده.حالا اگر در ادیان این نوع قربانی هم مشترکا وجود دارد حاصل تاریخ است و نه پیام و اصل خواست مذهبقربانی کردن (sacrifice) در تعریف میشود کشتن جاندار برای خوشنودی توانایی بزرگتر از خود (سربُریدن اسمائیل از سوی ابراهم برای خدا، که امروز بجایش گوسپند سرمیبُرند)در کنار "قربانی کردن" ما تعریفهای دیگری هم داریم:زهر چشم گرفتن: کشتن سنگدلانه کسی (شاید جاندار) برای ترساندن دیگران (کور کردن مردم کرمان بدست آقامحمد خان قاجار)...اینها دو چیز دگرسان هستند. شاید در گذشته و تیرههای نخستینی برای زهر چشم گرفتن برای نمونه جانوران را بگونهای دهشتناک میکشتندتا نشان دهند که چه اندازه سنگدل و پس حساب بُردنی هستند، ولی نمیتوان همچین چیزی را فراگیر انگاشت. شاید جایی در برخی تیرههای دورنخستینی در آمازونی یا کویری دوردست همچین چیزهایی بوده، ولی آیین کشتن و سربُریدن و رویهمرفته آزار دادن جانوران بیشترین ریشهی خود را از دین میگیرد.هرآینه به دید من راسل گرامی هم بیش از اندازه تندروی کردند، برای نمونه ما ماتادورهای اسپانیائی را هم داریم که برای نشان دادن "مردانگی" واین روزها "زنانگی" و رویهمرفته دلاوری خود گاو نر را با شمشیر از پا در میاورند، ولی همین هم تا آنجاییکه من شنیدهام ریشهی دینی داشته.