12-12-2012, 12:52 PM
خوب سخن من هم همین است که اسلام لزوما نابخردانه و نمودی از حماقت است.البته دلیل آن استفاده افیونی از قرآن و و اینها که گفتید نیست که اگر تنها و تنها این نمود اسلام در زندگی فرد باشد از نظر من طرف مسلمان نیست هر چند که خودش فکر کند یا بگوید هست.مساله اینست که (این) باورها پیامده های عینی دارند یا نه؟
اگر ندارند مهم نیستند و اگر دارند میشوند همان نمود حماقت.بزرگترین اشکال اسلام اینست که در بهترین نوعش (همان کسانی که علی و محمد را انسانهای خوبی در ذهنشان ترسیم میکنند) راه اصلاح و اندیشه و خرد را عملا برای خودشان میبندند و دست مسلمان واقعی را باز گذاشته و دست منتقدان اسلام را میبندند.
نکته دیگر اینکه من گمان نمیکنم در اینجا ما انتخابی داشته باشیم و بخواهیم راهی جلوی پای مسلمین قرار دهیم یا نه،آنچه تعیین کننده است ماهیت دین و اسلام است.البته همه قرار نیست در نهایت هم اسما بیدین و بیخدا و اینها شوند،ولی قرار است بخش بزرگی از مردم در عمل از اسلام خارج شوند هر چند خودشان گمان کنند همچنان مسلمان هستند.بعد از آن هم همچنان خطر حماقتهای دیگر در جامعه هست ولی ما در پایان قرار است خطر یک نوع دیرین ولی همچنان جدی از حماقت را خنثی کرده باشیم.
البته باز هم این به تعریف ما از اسلام هم برمیگردد.بنظر من مسلمان آزادیخواه و لیبرال نداریم،اسلام نامش تسلیم است و تمام تاریخش و احکامش مخالف فردیت و آزادی.آن مسلمانانی که سخن از دموکراسی هم میزنند تقریبا همه دنبال زورگویی اکثریت (یا حتی اقلیتی که خود را بدروغ اکثریت معرفی میکند) مسلمان به نامسلمان هستند.
کسی که احترام به فردیت و خرد و آزادی را در اندیشه اش جا داده باشد در دید من ،همزمان نمیتواند بدون تناقض مسلمان هم باشد.
اگر ندارند مهم نیستند و اگر دارند میشوند همان نمود حماقت.بزرگترین اشکال اسلام اینست که در بهترین نوعش (همان کسانی که علی و محمد را انسانهای خوبی در ذهنشان ترسیم میکنند) راه اصلاح و اندیشه و خرد را عملا برای خودشان میبندند و دست مسلمان واقعی را باز گذاشته و دست منتقدان اسلام را میبندند.
نکته دیگر اینکه من گمان نمیکنم در اینجا ما انتخابی داشته باشیم و بخواهیم راهی جلوی پای مسلمین قرار دهیم یا نه،آنچه تعیین کننده است ماهیت دین و اسلام است.البته همه قرار نیست در نهایت هم اسما بیدین و بیخدا و اینها شوند،ولی قرار است بخش بزرگی از مردم در عمل از اسلام خارج شوند هر چند خودشان گمان کنند همچنان مسلمان هستند.بعد از آن هم همچنان خطر حماقتهای دیگر در جامعه هست ولی ما در پایان قرار است خطر یک نوع دیرین ولی همچنان جدی از حماقت را خنثی کرده باشیم.
البته باز هم این به تعریف ما از اسلام هم برمیگردد.بنظر من مسلمان آزادیخواه و لیبرال نداریم،اسلام نامش تسلیم است و تمام تاریخش و احکامش مخالف فردیت و آزادی.آن مسلمانانی که سخن از دموکراسی هم میزنند تقریبا همه دنبال زورگویی اکثریت (یا حتی اقلیتی که خود را بدروغ اکثریت معرفی میکند) مسلمان به نامسلمان هستند.
کسی که احترام به فردیت و خرد و آزادی را در اندیشه اش جا داده باشد در دید من ،همزمان نمیتواند بدون تناقض مسلمان هم باشد.
"Democracy is now currently defined in Europe as a 'country run by Jews,'" —Ezra Pound