نامنویسی انجمن درست شده و اکنون دوباره کار میکند! 🥳 کاربرانی که پیشتر نامنویسی کرده بودند نیز دسترسی‌اشان باز شده است 🌺

رتبه موضوع:
  • 1 رای - 5 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

به نظرتان مهمترین مشکل جهان در حال حاضر چیست؟
#31

Russell نوشته: The Righteous Mind: Why Good People Are Divided by Politics and Religion | Jonathan Haidt | digital library bookzz

من این کتاب را تا یک جای خوبی خواندم و کمابیش با همه‌یِ نکته‌هایِ آن اینجا و آشنایی داریم. دربخشی که به
تیره‌هایِ نخستینی و شکارچی-گردآور (hunter gatherers) پرداخته بود نگرش نویسنده این بود که آنان بیشتر از همه
sociocentric (همبودآژگاهین: نیازهای اجتماع به نیازهای فرد برتری میداده‌اند) — ولی این بخش سازگاری با
پژوهش‌هایِ گسترده‌تر تئودور کازینسکی در این کتاب دیگر نداشتند:
.pdf Kaczynski%20-%20Technological%20Slavery.pdf اندازه 7.52 MB  تعداد دانلود: 106


در بسیاری از نمونه‌هایِ او ارزش بیشتر از همه با کس بود تا گروه او, و همچنین نگاه نویسنده به "فردگرایی" نوین
بیش از اندازه سطحی است. برای نمونه او اینکه بیشتر غربی‌ها تا زمانیکه آسیبی روشن و فیزیکی به آدمی
نرسیده هرکس را آزاد به انجام هر کاری میبینند (ب.ن. سکس با مرغ مرده پیش از پختنش) را به برتری شمردن
و سنگینی کس در برابر گروه تفسیر کرده است, هنگامیکه این در این واقعیت کوچکترین تغییری نمیدهد که:
١- همچنان بیشتر مردم این کار را چندش‌آور یافته‌اند.
٢- چون این کار در نهان بوده آنرا تنها برتافته‌اند (tolerated), ولی نپذیرفته‌اند (accepted).

به دیگر زبان اینجا هیچ فرقی با آنجا نیست و اگر کسی این کار را در برابر چشم همگان بکند و هتّا اگر
او را بگوییم نکشند, همچنان کار کننده را چندش‌آور یافته و دستکم او را از گروه اجتماعی خود بیرون میکنند (out cast).

پس اینجا تنها چیزیکه براستی تغییر کرده تراز "خشونت" است که در همان بُردباری و برتابش
اجتماعی پدید آمده, اگرنه سازوکار از همان شهرمندی (civilation) ریشه‌ میگیرد که برای
دوام خود نیاز به تابوها و دسته‌بندی چیزها به پسند و ناپسند (خوب و چندش‌آور) دارد.

.Unexpected places give you unexpected returns
پاسخ
#32

kourosh_bikhoda نوشته: بزرگترین مشکل جهان امروز غذاست. از هر 7 نفر 1 نفر از گرسنگی رنج میبرد. مشکل عمده امروز دنیا این مسائل پیش پا افتاده و سطحیست نه علم و تکنولوژی و پرسش های پیچیده فلسفی. گرمایش زمین و کمبود غذا و آب در 100 سال آینده تهدید کننده نوع بشر هستند.

کمبود خوراک چگونه بزرگترین مشکل جهان است, هنگامیکه در بدترین چهره‌ (worst-case
scenario) یک شماری از گرسنگی و جنگ و نداری و ... خواهند مرد و خود به خود برداشته خواهد شد؟

سپس اینکه, در سخن بالا چگونه گرمایش زمین جدا از علم و تکنولوژی آمده
است, هنگامیکه تکنولوژی و دانش (= علم, science) خود پدیدآورنده‌یِ¹ آن بوده است؟











¹
دقیق‌تر, شتابدهنده‌یِ آن بگونه‌یِ برگشت‌ناپذیر.

.Unexpected places give you unexpected returns
پاسخ
#33

iranbanoo نوشته: سنگ بزرگ نشانه ی نزدن است!

Nagasaki - WiKi
+
Hiroshima - WiKi




iranbanoo نوشته: چرا که بمب اتم و رسیدن به آن شاید انقدر دور از دسترس باشد که به نسبت قابل کنترل تر باشد

ابرهوشواره ( Superintelligence - WiKi ) یا تکینگی تکنولوژیک ( Technological singularity - WiKi )
یا جنگ‌افزار بیولوژیکی ( Biological warfare - WiKi ) یا ابزارهای
مغزخوانی و کنترل مغز ( صندلی داغ - مهربد ) و بسیاری دیگر
بوارونه, بسیار در دسترس میباشند و درست بوارنه‌یِ برداشت شما:

iranbanoo نوشته: وگرنه تکنولوژی مخوف به تعبیر شما از خود شخصیت و جریانی ندارد.

بروشنی راه خودشان را میروند و جریان و شخصیت خودشان را دارند.

برای دریافت بهتر, اینکه اوباما و دیگر سران این کشور و آن کشور چه میخواهند و زیرمیزی و گردمیزی چه میگویند
و پچ‌پچ میکنند در این واقعیت تغییری نخواهد داد که همه‌یِ تکنولوژی‌هایِ بالا دیر یا زود نوآوری و کامل خواهند شد.

.Unexpected places give you unexpected returns
پاسخ
#34

[COPY]سه مشکل اصلی جهان:
۱- دین و دینداران بخصوص مسلمانان و یهودیان
۲- سرمایه داران (نظام پولدارسالاری جهان)
۳- ضد اخلاقگرایی مردم (مافیا و قاچاق مخدرات و اسلحه و فحشا)که آن هم به نوعی به پولدارسالاری و نظام سرمایه داری کنونی برمی گردد. [/COPY]

همه این مسائل که سایر دوستان نوشتن برمی گردد به 3 موردی که ذکر کردم.


***دین داری + توطئه سرمایه داری + بی اخلاقی => گروه های تروریستی مثل داعش که ایدئولوژی اش را از اسلام می گیرد و این ایدئولوژی آنها را وحشی و بی اخلاق کرده بطوری که هر جنایت و کار ضد اخلاقی انجام می دهند. نظام سرمایه داری از آنان نفت می خرد و به آنان اسلحه میدهد.

*** دین داری => افزایش بی رویه جمعیت انسانها. ملایان ادیان مختلف بخصوص ابراهیمی تبلیغ می کنند که باید جمعیت زیاد شود اگر جمعیت زمین بشود 50میلیارد خوشحاتر میشوند. آنها نمی دانند همین 7 میلیارد سه برابر ظرفیت زمین است. آنها نمی دانند منابع آب و منابع خاک کشاورزی و آلودگی ها انسانی بگونه ای است که جمعیت مطلوب کمتر از یک تا دو میلیارد است. حتی اگر برنامه ما تداوم بشریت تا 1 میلیون سال آینده باشد آنوقت 100 میلیون انسان نیز برای کل کره زمین زیاد است. باکتری ها آنقدر الکل درست می کنند تا خودشان در الکل خفه و نابود میشوند حالا دینداران نیز با افزایش جمعیت انسان همین را می خواهند.

*** دین داری + حرص مال اندوزی سرمایه داری + بی اخلاقی مردم => آلودگی و نابودی محیط زیست. شکار بی رویه حیوانات + کارخانه ها و محصولات آلوده کننده + نرفتن به فاز انرژی های سالم بجای نفت که توطئه کارتل های نفتی است + افزایش جمعیت انسانها + تولید و عرضه مواد مخدر و افیونی + نبود فرهنگ دفع صحیح کالای آلاینده مثل یخچال و باتری در جهان سوم.+ تبدیل خاک کشاورزی در کشورهای جهان سوم به ویلا و آپارتمان و ...

عمل به دستورات و قوانین اسلام ترویج فحشا و قباحت و زشتی واقعی است. رقص و آواز و سکس و برهنگی و پورنوگرافی و اختیار زن به تعدد شریک جنسی نه فساد است و نه فحشا بلکه از حقوق مسلم زنان و مردان جامعه میباشد.
پاسخ
#35

Mehrbod نوشته: من این کتاب را تا یک جای خوبی خواندم و کمابیش با همه‌یِ نکته‌هایِ آن اینجا و آشنایی داریم. دربخشی که به
تیره‌هایِ نخستینی و شکارچی-گردآور (hunter gatherers) پرداخته بود نگرش نویسنده این بود که آنان بیشتر از همه
sociocentric (همبودآژگاهین: نیازهای اجتماع به نیازهای فرد برتری میداده‌اند) — ولی این بخش سازگاری با
پژوهش‌هایِ گسترده‌تر تئودور کازینسکی در این کتاب دیگر نداشتند: Kaczynski%20-%20Technological%20Slavery.pdf

در بسیاری از نمونه‌هایِ او ارزش بیشتر از همه با کس بود تا گروه او, و همچنین نگاه نویسنده به "فردگرایی" نوین
بیش از اندازه سطحی است. برای نمونه او اینکه بیشتر غربی‌ها تا زمانیکه آسیبی روشن و فیزیکی به آدمی
نرسیده هرکس را آزاد به انجام هر کاری میبینند (ب.ن. سکس با مرغ مرده پیش از پختنش) را به برتری شمردن
و سنگینی کس در برابر گروه تفسیر کرده است, هنگامیکه این در این واقعیت کوچکترین تغییری نمیدهد که:

١- همچنان بیشتر مردم این کار را چندش‌آور یافته‌اند.
٢- چون این کار در نهان بوده آنرا تنها برتافته‌اند (tolerated), ولی نپذیرفته‌اند (accepted).

به دیگر زبان اینجا هیچ فرقی با آنجا نیست و اگر کسی این کار را در برابر چشم همگان بکند و هتّا اگر
او را بگوییم نکشند, همچنان کار کننده را چندش‌آور یافته و دستکم او را از گروه اجتماعی خود بیرون میکنند (out cast).

پس اینجا تنها چیزیکه براستی تغییر کرده تراز "خشونت" است که در همان بُردباری و برتابش
اجتماعی پدید آمده, اگرنه سازوکار از همان شهرمندی (civilation) ریشه‌ میگیرد که برای
دوام خود نیاز به تابوها و دسته‌بندی چیزها به پسند و ناپسند (خوب و چندش‌آور) دارد.

یعنی رفتار گروه‌هایِ انسانی و ساختار خانوادگی آن‌ها از نظر شما یکسان است؟

Mehrbod نوشته: ولی راستش من اینجا در این بخش هیچ‌ خودفریبی‌ای نمیبینم, شما میگویید "با در
دست داشتن تمام مراکز و نهادهای قدرت" ولی خب در دستان چه کسی؟ اوباما؟

نکته این است که کمتر کسی تا هیچکس امروز آن اندازه قدرت راستادهی دارد, هتّا اگر اوباما باشد و این
سخن درستی‌ست که قدرت ریاست جمهوری ابرکشور جهان هم بسیار مرزمند است و در همسنگی با دیگر
نیروها, درست همانها که در فرتور هم آمده, است. شرکت‌ها, بانک‌ها, سنا و همه‌یِ
ابرسازواره‌هایِ (superorganisms) دیگر آنجا نقشی دارند و اینجور نیست که کسی امروز بخواهد, گرمایش زمین از میان برداشته شود.

نکته‌‌یِ مهم اینجا این است که «گرمایش زمین» مشکلی‌ست که با کوشش
فراوان میتواند و شانس بنسبت خوبی هم دارد که پیش از رسیدن به فاجعه از آن جلوگیری
بشود, ولی این یک فرایند بسیار دشواری را خواهد گذراند و در دست کسی نخواهد بود.

ایراد تفکر دوستان در این است که: همانطور برخی از دوستان هماینجا گفتند، ایراد
را از خودخواهی نوع بشر میبینند، در حالی که مشکل دقیقا عکس این است و به
آن‌ها زل زده.
اینکه گیاهخواری و احساس گناه از گرم کردم خیالی زمین پدیده‌ای دینی هستند
و علت آن عقلانی بودن به باور به درستی چنین پدیده‌هایی نیست.میدانیم کهپ
آمریکا بعد از شوروی قبله‌یِ ترقی خواهان جهان بوده. وقتی یک ایده خودش
را منتشر میکند توضیع مراکز قدرت تفاوت چندانی نمیکند جز اینکه تسخیر مراکز
قدرت پر زرق و برق بهتر است و اولویت دارد و جای بهتری برای نشر به باقی جامعه
است. اینکه سیگنال فرستادن و نشان دادن جایگاه اجتماعی با نشان دادن شرکت
خود در کار خیر و تعهد به دین چقدر در جامعه مهم است و هر چه جامعه فردگراتر
مهمتر!
سخن من «تئوری توطئه» و نقش اوباما بعنوان شیطان متجسد که در سیستم نفوذ
کرده نیست، من تنها از روند طی شده در طی چند صد سال گذشته و مخصوصا 70
سال میزان اخیر و میزان شور شدن آش شگفت‌زده هستم و اینکه حقیقت که چطور
مکانیسم دفاعی مردم مختل شده.

"Democracy is now currently defined in Europe as a 'country run by Jews,'" Ezra Pound

پاسخ
#36

Mehrbod نوشته: کمبود خوراک چگونه بزرگترین مشکل جهان است, هنگامیکه در بدترین چهره‌ (worst-case
scenario) یک شماری از گرسنگی و جنگ و نداری و ... خواهند مرد و خود به خود برداشته خواهد شد؟
بگذارید طور دیگه ای تحلیل کنیم. به نظر شما کمبود غذا علت این مرگ و میرها (و البته جنگ های اینجا و آنجا با هدف بدست آوردن پول و غذا) ست یا این مرگ و میرها علت کمبود غذا؟

شما اگر قرار باشه یکیش رو حل کنید کدوم رو انتخاب میکنید؟


Mehrbod نوشته: سپس اینکه, در سخن بالا چگونه گرمایش زمین جدا از علم و تکنولوژی آمده
است, هنگامیکه تکنولوژی و دانش (= علم, science) خود پدیدآورنده‌یِ¹ آن بوده است؟
کیس من اینجا گرمایش زمین بود نه علم و تکنولوژی. یعنی چه؟ یعنی اینکه اشاره به معضلی دقیق و قابل اندازه گیری. مشخصه در برابر هر مشکلی، روش های مختلفی برای ریشه یابی وجود داره. در واقع مهمترین هدف تحلیلگر باید یافتن علت ریشه ای (root cause) باشه. بنابر این شما نمیتونید به کلیت اون علت ریشه ای (در اینجا دانش و تکنولوژی) ایراد بگیرید مگر اینکه به نتایجش قبلن ایراد گرفته باشید. بعلاوه اینکه کلیت علم و فناوری نمیتونه عامل گرمایش باشه.

[COLOR="royalblue"]
چو بخت عرب بر عجم چیره گشت --- هـمـه روز ایـرانیـان تـیـره گـشـت
جهـان را دگـرگونه شـد رسم و راه --- تـو گـویـی نتـابـد دگـر مـهر و مـاه
ز مـی نشئه و نغمه از چـنگ رفـت --- ز گل عطر و معنی ز فرهنگ رفت
ادب خــوار شــد، هـنـر شـد وبــال --- بـه بستـنـد انـدیشـه را پـر و بــال
«توصیف فردوسی بزرگ از تازش اسلام به ایران»
[/COLOR]
خردگرایی و ایمان ستیزی
پاسخ
#37

Russell نوشته: سخن من «تئوری توطئه» و نقش اوباما بعنوان شیطان متجسد که در سیستم نفوذ
کرده نیست، من تنها از روند طی شده در طی چند صد سال گذشته و مخصوصا 70
سال میزان اخیر و میزان شور شدن آش شگفت‌زده هستم و اینکه حقیقت که چطور
مکانیسم دفاعی مردم مختل شده.

من درونمایه‌یِ سخن شما را نگرفتم, در اینجا این مکانیسم دفاعی که میگویید چه بوده که از دست رفته؟

.Unexpected places give you unexpected returns
پاسخ
#38

kourosh_bikhoda نوشته: بگذارید طور دیگه ای تحلیل کنیم. به نظر شما کمبود غذا علت این مرگ و میرها (و البته جنگ های اینجا و آنجا با هدف بدست آوردن پول و غذا) ست یا این مرگ و میرها علت کمبود غذا؟

شما اگر قرار باشه یکیش رو حل کنید کدوم رو انتخاب میکنید؟

کسی دارد از سرطان میمیرد, به او میگویند میان درمان سردرد و یا پادردت یکی را باید¹ بگزینی, کدامش؟

در اینجا او کدام را باید بگزیند؟ من میگویم هیچکدام, هر دو, اهمیتی ندارد.





kourosh_bikhoda نوشته: کیس من اینجا گرمایش زمین بود نه علم و تکنولوژی. یعنی چه؟ یعنی اینکه اشاره به معضلی دقیق و قابل اندازه گیری. مشخصه در برابر هر مشکلی، روش های مختلفی برای ریشه یابی وجود داره. در واقع مهمترین هدف تحلیلگر باید یافتن علت ریشه ای (root cause) باشه. بنابر این شما نمیتونید به کلیت اون علت ریشه ای (در اینجا دانش و تکنولوژی) ایراد بگیرید مگر اینکه به نتایجش قبلن ایراد گرفته باشید. بعلاوه اینکه کلیت علم و فناوری نمیتونه عامل گرمایش باشه.

نه تنها در اینجا دانش و فندآوری مایه‌یِ پیدایش معضلی به نام گرمایش زمین بوده, بساکه همان مشکل دیگر
که گفتید, گرسنگی نیز انگیخته‌یِ سیستم میباشد. در جهان پیشانُوین (primal) آدمی هرگز چنین جمعیتی نداشته‌
و نمیتوانسته بدارد, زیرا در طبیعت سبز خود‌به‌خود از روی بُن‌مایه‌هایِ زیستی محدود جمعیت محدود میشده‌ است, چناکه
امروز هم ما بجز گونه‌یِ آدمی در هیچ جانور دیگری نمیبینیم که از افزایش جمعیت بی‌رویه‌یِ خود به دورنمای گرسنگی و تشنگی افتاده باشد.

در دست دیگر, این امر روشن و خودآشکار است که تکنولوژی پدیدآورنده‌یِ² گرمایش زمین بوده است; بسنده است
نیم‌نگاهی به گازهای گلخانه‌ای, خودروهای سواری, کارخانه‌هایِ صنعتی, هواپیماهای مسافرتی و دیگر انداخته شود.




¹
گیرایی "جهان مدرن" همین است که همیشه انگار دارد از بحران بیرون میاید و در برابر مردم چند تا گزینه پیش
رو میگذارد و میگوید میان اینها یکی را باید بگزینید و گزینه‌یِ دیگری هم در دست نیست. چرا, گزینه‌یِ
دیگر و درست‌تر و خردپذیر‌تری در دست هست ولی از سوی سیستم هرگز پیشنهاد یا پذیرفته نخواهد شد.




²
یا بهتر بگوییم, شتابنده (accelerator).

.Unexpected places give you unexpected returns
پاسخ
#39

Mehrbod نوشته: من درونمایه‌یِ سخن شما را نگرفتم, در اینجا این مکانیسم دفاعی که میگویید چه بوده که از دست رفته؟

سیستم ایمنی همان نهادهای پادشکننده‌یِ جامعه هستند، که بر ضد خود
جامعه مورد استفاده قرار میگیرند، برای نمونه کلیسای امروز بکلی هک شده
ولی همچنان مورد حمله است و انگل ما همچنان تظاهر میکند که در نبردی
از پایین به بالا و نابرابر در حال مبارزه با شیطان است. لینک را نخواندی؟

"Democracy is now currently defined in Europe as a 'country run by Jews,'" Ezra Pound

پاسخ
#40

Russell نوشته: برای نمونه کلیسای امروز بکلی هک شده
ولی همچنان مورد حمله است و انگل ما همچنان تظاهر میکند که در نبردی
از پایین به بالا و نابرابر در حال مبارزه با شیطان است. لینک را نخواندی؟

چرا آن بخش یکم را نگاه سرسری انداخته بودم ولی چیزی سر در نیاوردم.

اینبار تا سه بخش را بخوبی خواندم:

و نوشتار را بسیار گیرا یافتم.

پاره‌سخن‌هایی که برای من از همه گیراتر بودند:

Hosts who would otherwise be tempted to notice the morbidities of infection, and attribute them to the parasite itself, must be diverted. Either their defensive energies will be directed either toward other symptoms which are in fact not serious, or they will attribute the real problems to other causes which are not in fact significant.


In all seriousness, what is the evidence for fraternism? Why, exactly, does Professor Dawkins believe that all neohominids are born with identical potential for neurological development? He doesn’t say. Perhaps he thinks it’s obvious.


Whether we call it Providence, Zeitgeist or Progress, the idea of a mysterious force that causes history to flow in some direction – which generally happens to be the right one – is called historicism. Karl Popper is your man on this one.

Needless to say, historicism is profoundly arational. It is also rampant in the West today. You can’t open a newspaper without reading some sentence that makes no sense at all unless the Zeitgeist is behind the curtain. Historicism also informs the consensus understanding of the recent past among even the best-educated Westerners today. You have to go back about 250 years – ie, to the predemocratic era – before ahistoricist explanations start to predominate.



In any case, I digress. The point is that we’ve found two thoroughly arational themes in the Universalism complex: fraternism and historicism.



این واپسین, تاریخ‌گرایی (historicism) را در بسیاری, ب.ن. سرکار [MENTION=43]مزدك بامداد[/MENTION] نیز میتوانید رد بیابید.
این باور که تاریخ و فرگشت بسویی میرود که باید و یکجورهایی, خواه ناخواه, به سود ما خواهد بود.






نقل قول:سیستم ایمنی همان نهادهای پادشکننده‌یِ جامعه هستند، که بر ضد خود
جامعه مورد استفاده قرار میگیرند،

برای نمونه چه نهادی؟





پ.ن.
نام بردگی از Eliezer Yudkowsky آن میان نیز گیرا بود.

.Unexpected places give you unexpected returns
پاسخ


موضوعات مشابه ...
موضوع / نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: