نامنویسی انجمن درست شده و اکنون دوباره کار میکند! 🥳 کاربرانی که پیشتر نامنویسی کرده بودند نیز دسترسی‌اشان باز شده است 🌺

رتبه موضوع:
  • 1 رای - 5 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

به نظرتان مهمترین مشکل جهان در حال حاضر چیست؟
#1

عنوان گویا هست اما لطفا برای پاسخ دادن بزرگتر و جهانی فکر کنید دیگه مثلا نگید مشکل من با همکارم یا اختلاس های ایران.:e408:

I am a degenerate E40a
پاسخ
#2

پیشرفت روزافزون فندآوری - به کجا میرویم؟

.Unexpected places give you unexpected returns
پاسخ
#3

Nilftrondheim نوشته: عنوان گویا هست اما لطفا برای پاسخ دادن بزرگتر و جهانی فکر کنید دیگه مثلا نگید مشکل من با همکارم یا اختلاس های ایران.

اصولن مشکل خاصی نداریم مگر افراد تندرو در هر زمینه ای فرقی نمیکنه چی باشه.

خدای ار به حکمت ببندد دری - به کرمک زند قفل محکم تری  
پاسخ
#4

نظر دیگه ای نبود؟

I am a degenerate E40a
پاسخ
#5

Nilftrondheim نوشته: نظر دیگه ای نبود؟

مغز آدم برای اندیشیدن به مشکلات نزدیک و دم دست فرگشته, نه برای همچو دوراندیشی‌ها.

اگر هم امروزه یک شماری ولکار بیکار میبینید که راه افتاده‌اند جنبش‌هایِ نمیدانم سبز و زیستبوم‌دوستی و جانوردوستی و
... راه میاندازند برای این است که این گونه کنش‌ورزی‌ها مایه‌یِ فراموشی همان مشکل‌های اصلی و بزرگتر, یعنی
همان مشکل‌هایِ شخصَ میشوند; یارو در زندگی خودش مانند خر گیر کرده, ولی میرود جانوردوست میشود چون
اینجوری یک احساس کنترل دروغین روی زندگی اش پیدا میکند که آره دارد یک کار‌هایی هم میکند و خر در گل گیر کرده نیست.

.Unexpected places give you unexpected returns
پاسخ
#6

Nilftrondheim نوشته: طفا برای پاسخ دادن بزرگتر و جهانی فکر کنید دیگه مثلا نگید مشکل من با همکارم یا...
به نظر من آنکه فکر میکند مشکل بزرگ جهان اختلاف با همکارش هست به مراتب درک عمیق تری از مشکلات جهان پیدا کرده تا کسی که به بمب اتم به طور خاص فکر میکند.
بر همین مبنا از نظر من بزرگترین مشکل جهان روابط بین انسانهاست که در ریز ترین تا وسیع ترین جریانات اثر میگذارد .این مسئله به نظرم چنان مهم است که جهان امروز را بیماری میبینم که از کمبود آن رنج زیادی میکشد:e108:

شراب اولی تر ...
پاسخ
#7

Mehrbod نوشته: اگر هم امروزه یک شماری ولکار بیکار میبینید که راه افتاده‌اند جنبش‌هایِ نمیدانم سبز و زیستبوم‌دوستی و جانوردوستی و
... راه میاندازند برای این است که این گونه کنش‌ورزی‌ها مایه‌یِ فراموشی همان مشکل‌های اصلی و بزرگتر, یعنی
همان مشکل‌هایِ شخصَ میشوند; یارو در زندگی خودش مانند خر گیر کرده, ولی میرود جانوردوست میشود چون
اینجوری یک احساس کنترل دروغین روی زندگی اش پیدا میکند که آره دارد یک کار‌هایی هم میکند و خر در گل گیر کرده نیست.

چه کوشش شگفت انگیزی می کنید شما در راه مبارزه با حیوان دوستی ، گیاهخواری و...
اتفاقا به دید من هرگز اینگونه بلندنظری ها در انسانهایی که سخت گرفتار مشکلات زندگیِ
شخصی باشند وجود نخواهد داشت....
پاسخ
#8

Amir.Aria نوشته: چه کوشش شگفت انگیزی می کنید شما در راه مبارزه با حیوان دوستی ، گیاهخواری و...
اتفاقا به دید من هرگز اینگونه بلندنظری ها در انسانهایی که سخت گرفتار مشکلات زندگیِ
شخصی باشند وجود نخواهد داشت....

درسته, ولی همچنان این گرفتاری‌ها ویژه‌یِ کسانی‌ست که کنترلی روی زندگی اشان ندارند. برای نمونه شما
در مردمسالارترین کشور جهان هم که زندگی کنید, در سرانجام روز چیزی بیشتر‌ از یک دانه رای در برابر بگوییم
صد میلیون! رای دیگران در دست ندارید و ازینرو نمیتوانید شرایط و ضوابط زندگی‌ خودتان را راستا بدهید و خواه
ناخواه پیروی همانی میشوید که به شما از سوی دیوانسالاران (بوروکرات‌ها) و فندسالاران و ناشناسان دیگر دیکته میشود.

ازینرو, این ناتوانی در کنترل زندگی و بر روی سرنوشت خویشتن را برخی یا بسیاری از مردم, بویژه آنهاییکه در
کشورهای پیشرفته‌تر اند وگرفتار نیازهای نخستینی همچون خوراک و نوشاک و پوشاک و ... نیستند, میکوشند از
راه چسباندن خود به یک گروه بزرگتر برآورده بسازند. برای نمونه میشوند «گیاهخوار» و با پتیاره‌ بازی‌هایِ
گوناگون و گیر دادن به چیزهای نه چندان باارزش ناکامانه میکوشند این کمبود کنترل را از راهی دیگر برآورند.

.Unexpected places give you unexpected returns
پاسخ
#9

iranbanoo نوشته: به نظر من آنکه فکر میکند مشکل بزرگ جهان اختلاف با همکارش هست به مراتب درک عمیق تری از مشکلات جهان پیدا کرده تا کسی که به بمب اتم به طور خاص فکر میکند.

بزرگی مشکلات یک چیز سنجیدنی است و ازینرو بمب اتمی مشکلی بزرگتر از ستیز درون‌دفتری با همکار به شمار میرود.

نکته‌یِ سخن اینجا این است که کنترل روی زندگی و سرنوشت خویشتن یک نیاز راستین است و نمیتواند در جامعه
برآورده‌ بشود. هر چه جامعه پیشرفته میشود, کنترل شخصی روی سرنوشت خویشتن کاسته میشود; برای نمونه
بمب اتم نوآوری میشود و کس بسیار شدنی‌ست که در یک جنگ اتمی که خود او نه سر پیاز بوده نه ته پیاز, کشته بشود
و این همان آگاهی‌ای است که همه در ترازی خودآگاه و ناخودآگاه دارند; به دیگر زبان میدانند که کاره‌ای نیستند.

اکنون کسانیکه تا اندازه‌یِ خوبی میدانند کاره‌ای نیستند در چند دسته میافتند, برخی از آنها با سرگرم کردن خود در همین پیچ و خم
نردبان‌هایِ پیشرفت و ترقی و با همین ستیز‌هایِ درون‌دفتری و زد و بند‌هایِ گوناگون نیاز را برآورده میکنند و این احساس
دروغین را در خود پدید میآورند که نه, کاره‌ای‌ هستند! ولی این احساس دروغین است چون این دسته چه
بخواهند بپذیرند چه نه, در راستادهی به زندگی خود در چهره‌یِ کلان و راهی که جهان میرود (و آنها را با خود میبرد) ناتوان‌اند.

برخی دیگر هم اینجا پیدا میشوند که همان فعّال‌هایِ اجتماعی (activistها) میباشند و این دسته با چیزهای کوچکتر
مانند نردبان پیشرفت خوشنود نمیتوانند بشوند و نیاز دارند که به چیزی بزرگتر و مهمتر گیر بدهند, برای نمونه به اینکه چرا دیگران
گوشت میخورند گیر بدهند, یا چرا بمب اتم ساخته میشود گیر بدهند, یا چرا جنگل‌ها نابود میشود گیر بدهند و ...

نکته‌یِ مهم دیگر اینجا این است که اینها به خودی خود بی ارزش نیستند, برای نمونه نابودی جنگل‌ها یک چیز
بسیار مهم و در جایگاه خود پرارزش و نگرش‌پذیر است, ولی در نگاه کلان همه‌یِ اینها بیهوده‌اند چون مشکل اصلی در سیستم است.
به زبان ساده‌تر, این فعّال‌هایِ اجتماعی به پزشکانی میمانند که سرطان بیماریکه رو به مرگ است را نادیده گرفته,
انگار که نباشد, و برای سردرد (روابط میان مردم) یا پادرد (دار و درخت) یا کمردرد (روابط جنسی) بیمار دنبال راهکار میکردند.

.Unexpected places give you unexpected returns
پاسخ
#10

Nilftrondheim نوشته: عنوان گویا هست اما لطفا برای پاسخ دادن بزرگتر و جهانی فکر کنید دیگه مثلا نگید مشکل من با همکارم یا اختلاس های ایران.:e408:

خودپرستی و منیت انسانها که سبب و ریشه ی همه ی مشکلات است از همان مشکلات جهانی بگیرید تا مشکل با همکار و اختلاس های ایران!






پاسخ


موضوعات مشابه ...
موضوع / نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 2 مهمان