نقل قول:من هم تا به حال واژه هایی مانند "بایا" که مهربد در نوشتارش به کار برده بود به گوشم نخورده بود ولی وقتی دیکشنری معین را نگاه کردم دیدم مشکل از بیسوادی خودم بوده و نه از کسی که آن را به کار میبرد.
میدونم عزیز. من هم میدونم ایشون سواد بالایی داره.از همون اولین پستی که توی تاپیک اثبات خدا نوشت فهمیدم. اما راهش رو اشتباه انتخاب کرده
امیدوارم به خودش بیاد!
نقل قول:بزرگی می فرماید :
هشت حرف است که اندر فارسی ناید همی
تا نیاموزی نباشی اندرین معنی معاف
بشنو اکنون تا کدام است آن حروف و یاد بگیر
ثا و حا و صاد و ضاد و طا و ظا و عین و قاف
یعنی هر لغتی که اینارو داشت فارسی نیست؟؟؟
محمد نوشته: یعنی هر لغتی که اینارو داشت فارسی نیست؟؟؟
روی هم رفته آری
؛ یا تورکی است یا تازی و ...
!
هرآینه مزدک میگفت هر واژه ای هم که "همزه" داشت باز
پارسی نیست که خودم چندان با این گفتار همسو نیستم
!
ولی خب
، چون الفبای عربی 28 حرف است (اگر الف را حرف
به شمار نیاوریم) در مدرسه های آنجا همزه (ء) را نخست به
دانش آموزان میاموزند
؛ پس چون در الفبای آنان یک همزه هم
هست و در الفبای ما نیست میتوان گفت کمابیش هر واژه ای
که همزه هم داشت عربی است
!
محمد نوشته: میدونم عزیز. من هم میدونم ایشون سواد بالایی داره.از همون اولین پستی که توی تاپیک اثبات خدا نوشت فهمیدم. اما راهش رو اشتباه انتخاب کرده
امیدوارم به خودش بیاد!
Alice نوشته: بزرگی می فرماید :
هشت حرف است که اندر فارسی ناید همی
تا نیاموزی نباشی اندرین معنی معاف
بشنو اکنون تا کدام است آن حروف و یاد بگیر
ثا و حا و صاد و ضاد و طا و ظا و عین و قاف
یعنی هر لغتی که اینارو داشت فارسی نیست؟؟؟
Alice نوشته: روی هم رفته آری ؛ یا تورکی است یا تازی و ... !
هرآینه مزدک میگفت هر واژه ای هم که "همزه" داشت باز
پارسی نیست که خودم چندان با این گفتار همسو نیستم !
ولی خب ، چون الفبای عربی 28 حرف است (اگر الف را حرف
به شمار نیاوریم) در مدرسه های آنجا همزه (ء) را نخست به
دانش آموزان میاموزند ؛ پس چون در الفبای آنان یک همزه هم
هست و در الفبای ما نیست میتوان گفت کمابیش هر واژه ای
که همزه هم داشت عربی است !
جدای این نیاکان اسلامزده ما هم اندکی فروگذاری اینجا و آنجا کردهاند و برخی واژگان را با این واتههای تازیک نوشتهاند، مانند:
صد —> سد؛ سددرسد واژه پارسی است و چهرهی درست آنرا در "سده" داریم.
طهران —> تهران؛ یک زمانی بیکار بودند نام شهرهای ایران را هم با اینها مینوشتند.
طپش —> تپش (از تپیدن)؛ همان تپش دل را گویند. همچنین واژه "طب" هم نادرسته و همان "تپ" میباشد که با از همین ریشه گرفته شده.
ارسطو —> ارستو؛ نام یونانی است، پیوندی به تازیان ندارد!
طوفان —> توفان؛ به گرایند بالا پاریس است و توفان باید نوشت.
حتی —> هتا / هاتا؛ خوانش درست آن "هاتا" است، ولی در گذر زمان واژگان میسایند و پس "هتّا" درست است.
صدا —> سدا؛ واژه پارسی است، نباید "صدا" نوشت!
...
در کنارش، واته "ث" خود پارسی است و همان سدای th در انگلیسی را دارد.
در زبان پارسیک کهن آنرا میخواندند و در نامهای "تهمورث" و کیومرث" همچنان داریماش.
سالها دل طلب جام جم از ما می كرد
آنچه خود داشت زبیگانه تمنا می كرد .
در جائی از كتاب خدمات متقابل . مطلبی از آقای تقی زاده نقل شده كه وی زبان عربی را غنی . پرمایه . و وسیع می داند . و زبان پارسی را وام دار آن . و مدعی است زبان پارسی به اعتبار و پشتوانه زبان عرب بارور شده و سكه فصاحت خورده . این گفته مورد قبول من واقع نشد .
چرا كه می دانیم غنای زبان هر قوم ریشه در فرهنگ و تمدن آن قوم دارد . و مربوط است به ذوق و سلیقه و ذائقه لفظی و كیفیت بیولوژیكی و توان تكلم در ادای كلام . اصولا مناطق جغرافیائی مختلف بر ساختار حنجره و لهجه افراد اثر می گذارد . به همین دلیل یك ایرانی ساكن در اصفهان نمی تواند واژه والاضالین را هرگز به درستی یك عرب ساكن در مدینه تلفظ نماید .اصطلاحات . استعارات . تشبیهات و مفاهیم ادبی نیزدر هرقوم متفاوت است و توسط ادیبان سخنوران و حتی خود مردم به تدریج ساخته و پرداخته و رایج می شود . چنانكه همین امروز هم ادبستان زبان پارسی به اقتضای نیاز روز واژه جدید ابداع می كند . مثل فرآیند . راه كار . ساختار . بازخورد و گاه مردم عوام خودشان واژه ای را خلق می كنند مثل خالی بندی . بد بیاری و از این قبیل .
در زبان پارسی واژه ها با ظرافت و لطافت بهم پیوند می خورند و گاه تشبیه و استعاره نیز به كمك می آید . نمونه این هنرنمائی را در اشعار فردوسی می بینیم .به لرزید دشت و بتوفید كوه - ز سم سواران هردو گروه و درجائی دیگرنیامدش پرمغز گفتار اوی - سرش تیز تر شد به پیكار اویدر اینجا سرش تیز تر شد یك اصطلاح تركیبی است به معنای مصمم و راسخ تر آمده كه نه تنها مفهوم را به خوبی رسانده . بلكه جمله را روان تر . رسا تر وتلفظ آن را راحت تر كرده است . نرمی شیرینی و انعطاف پذیری زبان فارسی از همین ویژگی ها مایه می گیرد . در حالیكه زبان عربی خشك و خشن است و با ساختار حنجره ایرانی سازگاری ندارد . از آقای تقی زاده باید پرسید. اگر زبان عربی نمی آمد . آیا زبان آریائی عقیم می ماند و سكه فصاحت نمی خورد ؟ آیا زبان انگلیسی كه با عربی تركیب نشد از فصاحت برخوردار نگردید ؟
آقای تقی زاده نمی داند و یا نمی خواهد بداند كه اگر زبان عربی صاحب قانون و قاعده صرف و نحو شد . بخاطر آن است كه دانشمندان ایرانی مثل سیبویه فارسی و ابن مقفع در تنظیم آن سهم داشتند .واقعیت این است كه هجوم سیل آسای واژگان عرب نه تنها مایه باروی نگردیده كه بنیاد زبان فارسی را تخریب و معیوب كرده .
سئوال این است كه اگربه ادعای ایشان سعدی و حافظ و ناصرخسرو پدیده هائی متاثراز زبان عرب هستند . چرا این بزرگان در منطقه عرب نشین حجاز رشد نكردند ؟آیا قبل از آمدن اسلام ما كتابخانه و دانشكده جندی شاپور نداشتیم ؟ برزویه طبیب و بزرگمهر حكیم نداشتیم ؟ مهندس و معمار و موسیقی دان نداشتیم ؟ ابداع قنات و اختراع آسیاب بادی و صنایع فلزی و هنر سفالگری و قالی بافی در تخصص ایرانیان نبوده ؟آیا هیچ كتاب یونانی و هندی در ایران قبل از اسلام ترجمه نشده ؟ آیا هزاران جلد كتاب كه به دستور عمر سوزانده شد از عربستان آورده بودند ؟
شاید به نظر ایشان نسخه تاریخ حماسی ایران باستان هم كه به زیور اشعار فردوسی بزرگ آراسته شد و كتاب كلیله و دمنه كه با همت برزویه طبیب به پهلوی برگردانده شد . آثار ادبی تازیان بوده باشد . اگر اعراب اقیانوس بیكران علم را داشتند چرا برای خودشان بر نداشتند . شما سرتاسر عربستان بگردید . چه قبل و چه بعد از اسلام و یك دانشمند مهندس یا معمار نشان دهید . یك اثر باستانی در ردیف تخت جمشید یا تیسفون نشان دهید كه ارزش هنری داشته باشد . یك مورد از هنر دستی و یا صنعت نشان دهید كه ساخته دست عربان باشد . قوم عرب اگر مدنیت می داشت باید نشانه های بارز آن در سرزمین حجاز پدید می آمد . آنچه از شواهد و قرائن بر می آید این قوم جز قتل و غارت و تخریب و چپاول هنری نداشته . وآنچه از سازندگی در ایران پس از اسلام می بینید همه از هوش و ذكاوت و ذوق و هنر ذات ایرانی مایه می گیرد . و نه چیز دیگر .
مگر نه اینست كه بوعلی سینا و ذكریای رازی زائیده و پرورش یافته ایران زمین بودند ؟ مگر نه اینكه این بزرگان خرد گرا بودند ؟ مگر نه اینكه از جانب علمای دین تكفیر شدند . چرا شهرت و افتخار آنان را به حساب عرب و اسلام بگذاریم ؟ آقای تقی زاده در اینگفتار خود میگویند اسلام به ایران روح تازه بخشید ،این روح تازه را در فرهنگ تبعیض و تحقیر آمیز آن باید دید. شاید واژه های ضد انسانی از قبیل ملحد . محارب . معاند . مفسد . منافق . مشرک . مرتد . کافر . زندیق . دهری . طاغی . یاغی . باقی . فاسق . فاجر . مهدورالدم . محارب با خدا . مفسد فی الارض . نشانه هائی باشد از روح تازه ای كه در تن ملتهای مظلوم و مغلوب می دمیدند . برچسب های توهین آمیزی كه چون دشنه بر پشت حقوق بشر كورش فرو می رود و هم وجدان هر انسان آزاده را می آزارد . معذالك ناچاریم به رعایت قداست حساب اسلام و پیامبرش را از مدنیت عرب جدا كنیم .
آیا وقت آن نرسیده كه از خود بپرسیم امثال تقی زاده ها با تحقیر نیاكان و افشاندن خار در چشم ایران باستان چه هدفی دنبال می كنند وچه سودی می برند ؟ بركشیدن اجنبی تا اوج قله عزت و نشاندن نیاكان در حضیض ذلت نشانه علوطبع است یا خودباختگی ؟ فرهنگ و تمدن ملی را زیر سئوال بردن و برآن تاختن چه افتخاری می آفریند ؟ این ناسپاسی را چگونه توجیه كنیم ؟ خوش خدمتی به اجنبی یا خودزنی ملی ؟
ممكن است دوستی بگوید . خودت واژه عربی بكار می بری و وامداری پارسی را انكارمیكنی؟ و یا انبوهی لغت عربی را مثال بیآورد و بگوید اینها نشانه ضعف زبان پارسی است . در پاسخ باید عرض كنم چنین نیست . چنان است كه خانه كامل و آبرومندی با مصالح مرغوب داشته باشی . و در معرض تخریب سیل بنیان كن قرار گیرد . نیمه آن ویران شود و نیمه دیگر را با مصالح نامناسب و آنچه سیل آورده ترمیم و بازسازی نمائی . وقتی مهاجمان به كشوری تاختند و آن را زیرسلطه گرفتند . سیل واژگان بیگاتنه سرازیر می شود . و ملت مغلوب چاره ای جز پذیرش ندارد . فرهنگ مهاجم چون موریانه تار و پود فرهنگ مغلوب را می گسلد . تا جائی كه مردم ناچار شوند زبان بیگانه را بپذیرند و زبان خویش از یاد ببرند . وبرما نیز چنین رفت .
واژه های عربی وامی نبود كه با رضا و رغبت گرفته باشیم . بلكه تهاجم فرهنگی بیگانه بود كه با زور شمشیر برما تحمیل شد . اما بزرگمردی از خطه ایران زمین قامت برافراشت و از زبان مظلوم فارسی دلیرانه دفاع كرد . چنانكه خود گوید .بسی رنج بردم در این سال سی عجم زنده كردم بدین پارسی بنا كردم از نظم كاخی بلند كه از باد و باران نبیند گزندمشهور است كه از حسنین هیكل روزنامه نگار و روشنفكر مصری پر سیدند . شما كه قبل از آمدن اسلام قبطی بودید و زبان عبری و یا فنیقی داشتید . چه شد كه به یكباره زبان شما عربی شد . و جوابی كه او می دهد تامل بر انگیز است : وی می گوید ما شخصیتی چون فردوسی نداشتیم .
ششصد سال سلطه مداوم تازیان سبب شد واژه های عربی در گستره زبان فارسی ریشه بدواند چندان كه امروز دیگر رهائی از آن ناممكن می نماید .خوشبختانه فرهنگ و تمدن و زبان ما آنچنان نیست كه از آن گریزان باشیم . و این نه به معنای خودشیفتگی كه بیان واقعیت است . ما هیچ نیازی به لاف و گزاف نداریم . زیرا اسناد نقش بسته بر سنگ نوشته ها و آثار باستانی موجود گویای این ادعاست .
اینكه عده ای بخواهند زبان پارسی یادگار نیاكان ر ا خوار و خفیف كنند و ما را به دریوزگی فرهنگ بیگانه به تعظیم و كرنش وادارند تحمل نخواهیم كرد . هركس كه ارزشهای ملی را تحقیر كند آبروئی بدست نخواهد آورد . نه بیگانه برایش كف می زند و نه ایرانی به سینه اش مدال می چسباند . بلكه به منزله آفتی است كه ازخوان نعمت این سرزمین می خورد و سم كشنده خود را در شریان فرهنگش تزریق می كند . نمك می خورد و نمكدان می شكند . گرچه در منطق اخلاق خودستائی نكوهش شده . اما خودشناسی و خودباوری و عزت نفس نشانه فضیلت و فرزانگی است .
azadah نوشته: ششصد سال سلطه مداوم تازیان سبب شد واژه های عربی در گستره زبان فارسی ریشه بدواند چندان كه امروز دیگر رهائی از آن ناممكن می نماید .
از سقوط ساسانیان تا برآمدن سامانیان دویست و اندی سال بیشتر نیست، سلطهی مداوم تازیان چطور ششصد ساله شده؟
Ouroboros نوشته: از سقوط ساسانیان تا برآمدن سامانیان دویست و اندی سال بیشتر نیست، سلطهی مداوم تازیان چطور ششصد ساله شده؟
امیر جان شما هم پیوسته (مداوم) در این انجمن هموند بودهای، ولی ساعت همه زمانهایی که بودهای را با هم جمع بزنیم یک شمارهی دیگر میشود و بیشتر گسسته مینماید تا پیوسته!
فرهنگ و زبان تازیان فرهنگ و زبان ما را فروپیچیده (overridden)، جوریکه امروز که هیچ عامل بیگانهای دیگر
بر ایران فرمانگری نمیکند، ما همچنان ولی اسلامی ماندهایم: ویروس اسلام و زبان تازیک خودش را در پیکر ما نهادینه کرده.
به نام استالین
من معتقدم زبان وادبیات کشور باید انگلیسی بشود
زبان فارسی خوبه ولی چون متکلمش کمه به درد امروز نمیخوره وچون ما تولید علم نداریم
پس چه اسراری به حفظ این زبان است
از همه بدتر خط عربی است
من که می نویسم خودم دست خطم را نمیتوانم بخوانم
shilla نوشته: به نام استالین
من معتقدم زبان وادبیات کشور باید انگلیسی بشود
زبان فارسی خوبه ولی چون متکلمش کمه به درد امروز نمیخوره وچون ما تولید علم نداریم
پس چه اسراری به حفظ این زبان است
از همه بدتر خط عربی است
من که می نویسم خودم دست خطم را نمیتوانم بخوانم
زبان دوم و سوم و... به درد همین موقع ها میخوره دیگه:)
هیچ زبانی کامل نیست،هر زبان از لحاظ کارکرد یا زیبایی شناختی ویزگی هایی داره که ممکنه در زبان های دیگه موجود نباشه،خط هم باز چیزی نیست که کاملا به زبان وابسته باشه و قابل تغییره.
به این انتقادات مهربود پاسخ بده البته بهتر هست هم کامل تره هم دقیق تر:)
shilla نوشته: به نام استالین
من معتقدم زبان وادبیات کشور باید انگلیسی بشود
زبان فارسی خوبه ولی چون متکلمش کمه به درد امروز نمیخوره وچون ما تولید علم نداریم
پس چه اسراری به حفظ این زبان است
از همه بدتر خط عربی است
من که می نویسم خودم دست خطم را نمیتوانم بخوانم
من با دبیره لاتین بدون حروف یونیکد موافقم . سودهای بسیاری داره که مهم ترینش توانایی گسترش زبانِ بسیار ساده ی فارسیست .