folaani نوشته: منکه حال ندارم نوشته های شما رو تبدیل کنم!
من هم حال ندارم ولی به شدت علاقه دارم و چون علاقه دارم حالش را پیدا میکنم .
هر چند که پارسی گویی نمیکنم ولی دوست دارم در باره اش بیاموزم .
حداقل در بعضی چیزها، فارسی سازی و فارسی گویی چندان جالب و کارا نیست و حتی شدنی نیست.
مثلا توی رشتهء خودم که رایانه و برنامه نویسیه.
اینقدر اصطلاحات هست، اینقدر ترکیب میاد، اینقدر تغییر و افزوده ها زیاد و سریع هستن، که فرصت ترجمه و جا انداختن درست و حسابی اینا نیست. بخصوص که کسی که میخواد لغت سازی کنه باید تخصص خوبی در علوم رایانه و اینها هم داشته باشه. نباید این مسئله ساده گرفته بشه. حداقل باید یک تیم باشن که توش چندتا خبره کامپیوتر هم باشه. یا اینکه اصلا بیان در همین پابلیک و اینترنت و اینها با چند نفر و یا عموم مشورت کنن. بنده تاحالا چند مورد ترجمه های اشتباه یا مشکل دار دیدم که مسائلی رو هم ایجاد کردن. مثلا یک جا یک آدمی که مثلا خودش رو متخصص و برنامه نویس هم میدونه (واقعا هم هست)، بنا بر ترجمهء فارسیش دربارهء فلان اصطلاح تخصصی نظر داشت و میگفت فلان طوره، که بعدا با توضیح و سند بهش ثابت کردم کاملا غلطه و ترجمهء فارسی هم به دردی نمیخوره!
ما خدایی اینقدر وقت نداریم که حالا بخوایم اینا رو معادل سازی کنیم، بعد خودمون هم استفاده کنیم و جا بیفته برای خودمون و دیگران.
چون علم و فناوری بخش عمدش از اونور میاد و بخش اعظمش هم زبان انگلیسی است، بهینه ترین راه از نظر تخصصی اینه که با خود انگلیسی کار کنیم تاحد ممکن. فارسی تنها در حد ضرورت.
تبدیل بعضی اصطلاحات هم بنظر میاد واقعا دشواره. مثلا سر معنای همون اصطلاحی که با طرف بحث کردم، هیچکس نتونست یک معادل فارسی خوب براش پیدا کنه، و از بنده خواستن اگر چیزی بنظرم میرسه بگم، که بنده هم هرچی فکر کردم بنظرم نرسید (خب تخصص در زبان فارسی هم ندارم).
folaani نوشته: اینقدر اصطلاحات هست، اینقدر ترکیب میاد، اینقدر تغییر و افزوده ها زیاد و سریع هستن، که فرصت ترجمه و جا انداختن درست و حسابی اینا نیست
ما هم گفتیم که ما باید یک فرهنگستان کارآمد و پارسی دوست راستین داشته باشیم که زبان مان از دست نرود. زبان پارسی خودش این توان را دارد ولی یتیم افتاده !
[SIZE=3]•[/SIZE]
[SIZE=3][/SIZE]
[SIZE=3][/SIZE]
folaani نوشته: ما خدایی اینقدر وقت نداریم که حالا بخوایم اینا رو معادل سازی کنیم، بعد خودمون هم استفاده کنیم و جا بیفته برای خودمون و دیگران.
چون علم و فناوری بخش عمدش از اونور میاد و بخش اعظمش هم زبان انگلیسی است، بهینه ترین راه از نظر تخصصی اینه که با خود انگلیسی کار کنیم تاحد ممکن. فارسی تنها در حد ضرورت.
واژگان انگلیسی را کشور های دیگر که انگلیسی زبان هم نیستند به کار میبرند. بدبختی ما از واژگان تازی است که ما را گیج و گمراه میکند. واژگان زشتی مانند مخرج مشترک مختلف الجهت مشتق ماورا محور اثر خارجی متمرکز تابع متواضی الاضلاع عمود قائم الزاویه قاعده تعیین جهت اینهاست که باید پاک شود. نه چیزی مانند انتگرال ....
homayoun نوشته: واژگان انگلیسی را کشور های دیگر که انگلیسی زبان هم نیستند به کار میبرند. بدبختی ما از واژگان تازی است که ما را گیج و گمراه میکند. واژگان زشتی مانند مخرج مشترک مختلف الجهت مشتق ماورا محور اثر خارجی متمرکز تابع متواضی الاضلاع عمود قائم الزاویه قاعده تعیین جهت اینهاست که باید پاک شود. نه چیزی مانند انتگرال ....
واژههایِ انگلیسی برگزیدگی کمتری دارند, ولی آنها هم در گذر زمان باید کم کم پارسیک شوند, نمونهوار, کدام اینها آسانتر و دریافتنیتر است:
کانورجنت یا همگِرا؟
واگِرا یا دایورجنت؟
پارالل یا همروند؟
مثلث یا تریانگل یا سهگوش؟
...
پارسیگر
Mehrbod نوشته: واژههایِ انگلیسی برگزیدگی کمتری دارند, ولی آنها هم در گذر زمان باید کم کم پارسیک شوند, نمونهوار, کدام اینها آسانتر و دریافتنیتر است:
کانورجنت یا همگِرا؟
واگِرا یا دایورجنت؟
پارالل یا همروند؟
مثلث یا تریانگل یا سهگوش؟
...
پارسیگر
منم همین را میگم. چیز هایی که کشور های دیگه مانند آلمان انگلیسی بگن ما هم همانرو میگیم! اگه اونا آلمانی گن ما هم پارسیک میگیم!
همه اینای که گفتی پارسیک بهتره.... ولی نمادهایی مانند lim یا sin به انگلیسی بهتره. یکی از فرنودهای مهادین دیوانه شدن دانش آموزان در مزدائیک یا یک درس ازاد دهنده به نام مطالعات اجتماعی در یک دبیرستان همین واژگان تازیست. ولی چه باید کرد؟
اگر روزی استاد دانشگاه شدید همه را به پارسی برگردانید و بگویید اگر کسی به تازی بنویسد نمره نمیگیرد... یا میتوان نسک ها را به پارسیک ناب برگرداند.... خود به خود همه چی دست میشود.
پارسیگر
homayoun نوشته: منم همین را میگم. چیز هایی که کشور های دیگه مانند آلمان انگلیسی بگن ما هم همانرو میگیم! اگه اونا آلمانی گن ما هم پارسیک میگیم!
همه اینای که گفتی پارسیک بهتره.... ولی نمادهایی مانند lim یا sin به انگلیسی بهتره. یکی از فرنودهای مهادین دیوانه شدن دانش آموزان در مزدائیک یا یک درس ازاد دهنده به نام مطالعات اجتماعی در یک دبیرستان همین واژگان تازیست. ولی چه باید کرد؟
همین کاری که امروز میکنیم, کار خود امان.
نماد هم پیوندی به زبان ندارد, در همه جای جهان مزدائیک را یکجور مینویسند, ولی خب چیزهایی هست که باز بهتر است ترزبانیده شوند, مانند جایگزینی "میل کردن" با «نَمیدن».
همجهت = همسو
دوطرفه = دوسویه
...
نقل قول:اگر روزی استاد دانشگاه شدید همه را به پارسی برگردانید و بگویید اگر کسی به تازی بنویسد نمره نمیگیرد... یا میتوان نسک ها را به پارسیک ناب برگرداند.... خود به خود همه چی دست میشود.
پارسیگر
زوری که نیست!
کسیکه میخواهد چیزی بیاموزد و به اندیشه بها میدهد, خودبهخود به پارسیک روی میاورد, زیرا فرایندهایِ انگارش و پندارش را برای وی میآسانند.
پارسیگر
برای نمونه در علم مکانیک سیالات ما واژه ی داریم به نام "لِزجت" که بی اندازه واژه ی بی ریخت و زمختی است.
اما برابر بسیار زیبای پارسی آنرا داریم که "گران روی" است.خود همین واژه به خوبی چم دانشیک اش را نشان می دهد.
یا "گشتاور" که دانشجو بی برو برگرد تنها با شنیدن این واژه می تواند دریابد که فردید چیست.
روی هم رفته در علم مکانیک تلاش خوبی برای پارسیگویی شده.نمونه:
تنش،کُرنش(که بی اندازه واژه ی زیبایی است)،کشش،خمش،پیچش،خزش،سختی و...
Mehrbod نوشته: اگر روزی استاد دانشگاه شدید همه را به پارسی برگردانید و بگویید اگر کسی به تازی بنویسد نمره نمیگیرد... یا میتوان نسک ها را به پارسیک ناب برگرداند.... خود به خود همه چی دست میشود.
پارسیگر
زوری که نیست!
کسیکه میخواهد چیزی بیاموزد و به اندیشه بها میدهد, خودبهخود به پارسیک[4] روی میاورد, زیرا فرایندهایِ انگارش و پندارش را برای وی میآسانند.
هاها ... این را بگویید...ولی این کار را نکنید... شوخی توش بود.. منو خودم همه جزوه هارو به پارسی برمیگردونم. پارسیکردن نسک ها کار خوبیه!
Nevermore نوشته: روی هم رفته در علم مکانیک تلاش خوبی برای پارسیگویی شده.نمونه:
تنش،کُرنش(که بی اندازه واژه ی زیبایی است)،کشش،خمش،پیچش،خزش،سخت
چون خود عرب ها مانده اند که چه درست کنند و فرهنگستانی های عرب زده ی ما هم
که از روی آنها نگاه میکنند، ناچار به پارسی روی آورده اند از ترس انگلیسی و "هجمه ی
فرهنگی غرب"!! تازگی شنیدم که variation را " وردش" کرده اند ( برگرفته از پهلوی "ورتیدن"
•
پارسیگر