دفترچه

نسخه‌ی کامل: گفتمانهای پیشرفته پیرامون پارسیک
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13
viviyan نوشته: انتظار داشتن

بَـیـوسـیدن = Bayusidan
ڃشمـداشـتن

نقل قول:بیوسیدن . [ ب َ دَ ] (مص ) (از: بیوس + َیدن مصدری ) امید داشتن . (برهان ) (ناظم الاطباء). انتظار بردن . انتظار. چشم داشتن . چشمداشت . توقع. ترصد. امید داشتن . أمل . تأمیل . (یادداشت مؤلف ). تأمیل . (مجمل اللغة) :
که بیوسد ز زهر طعم شکر
نکند میل بی هنر به هنر ۞ .

بَیوسیدن = To expect
بَیوس = expect, expectation
بَیوسِش = expectation

بیوسان = expectantly

من از شما کاربرد این کارواژه را در آینده می‌بَـیـوسَم ≈ I expect you to use this verb in the future

ایرانبانو بیوسان از من خواست که ڃرایی بازنامیِ جُستار را روشن کنم ≈ Iranbanoo expectantly asked me to clarify the topic's renaming reason






Bibak نوشته: دوستان واژه های خوبی پیشنهاد دادند. در مورد "ولی" من جایی خونده بودم که فارسیه و "اما" عربیه! البته مال خیلی وقت پیشه شاید اشتباه کنم.

آری, «ولی» از "بیگ" میاید و پارسیکه, "اما" تازیست.
undead_knight نوشته: مشکل من سر همین مفهوم زمان هست،گفتم آیا عدم زمان رو میتونیم زمان در نطر بگیریم؟!آیا میتونیم بگیم تکینی(تسلیم، پارسیش رو استفاده میکنم:)) ) n^10 سال در جایی بوده؟!به نطر من ناشدنیه.

ولی چرا تکینی؟

تک = solo, uni, monad, single
تکین (زاب) = monadic
تکینه (نام) = singular
تکینگی (زاب) = singularity

به نگرم واژه کم داریم اینجا, همان تکینه را برای singular‌ برداریم بهتره: تکینگی - WiKi


پ.ن.
مِه‌جُست هم برای big bounce خوب میزند, تنها ولی این واژه‌یِ bounce‌ گمان نمیکنم بشود جستن, بیشتر به خوردن و "کمانه کردن" میگویند bounce:

نقل قول:کمانه کردن . [ ک َ ن َ / ن ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) بازگشتن گلوله پس از خوردن به نشانه . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). برخوردن تیر و گلوله و چیزهای سریعالسیر به مانع و بازگشت کردن یا تغییر مسیر دادن آن . (فرهنگ لغات عامیانه ٔ جمالزاده ).

که اینجا میشود کارواژه ساخت:

Kamânegidan = Kamâne kardan
Kamânegeš = Bounce

Big Bounce = Mehkamânegeš


یا همچو چیزی ...
Mehrbod نوشته: ولی چرا تکینی؟

تک = solo, uni, monad, single
تکین (زاب) = monadic
تکینه (نام) = singular
تکینگی (زاب) = singularity

به نگرم واژه کم داریم اینجا, همان تکینه را برای singular‌ برداریم بهتره: تکینگی - WiKi
در یک منبع پارسی دیده بودمش،اصراری به استفاده ازش ندارم:))
viviyan نوشته: لهجه
بعضی
صحبت
دلیل
عصبانی
مسخره کردن
ولی
انتظار داشتن
هم نظر

1. گفتاهنگ ؛
2. برخی ؛
3. هم‌نشینی ؛
4. آوند ؛
5. برآشفته ؛
6. ریشخندیدن ؛
7. پَن ؛
8. چشمداشتن ؛
9. هم‎‌نوا ؛
نقل قول:پ.ن.
مِه‌جُست هم برای big bounce خوب میزند, تنها ولی این واژه‌یِ bounce‌ گمان نمیکنم بشود جستن, بیشتر به خوردن و "کمانه کردن" میگویند bounce:
خود بونس که معانی مختلفی داره ولی با خوندن توصیفاتی که در موردش شده به نطرم مه جست هم اشکالی نداره:)
دلیل اینکه به بیگ بنگ و بیگ کرانچ متوالی بییگ بونس میگن همین فرایندن جستن هست. اگر میخواستن کمانه کردن رو برسونند باید از کلمات مشابه مثل REBOUND استفاده میکردند:)
در واقع ما هم به چیزی که کمانه میکنه جستن رو نسبت میدیم هم به چیزی که ناگهانی جهش داره.

he reached the door in a single bounce: BOUND, leap, jump, spring, hop, skip.
the pitch's uneven bounce: SPRINGINESS, resilience, elasticity,

Russell نوشته: هنوز درباره فرگشتیک بودن آن و سازکار فرگشتش بحث است،ولی شدیدا جهانیست و تصور فرگشتیک نبودن آن شدیدا سخت است،یک نگره این است که این محصول جانبی توانایی تحلیل و مرتب کردن صدا در انسان است.

راسل جان زمانیکه رنج «فرگشتیک» خواندن بجای "فرگشتی" را به خودمان دادیم, آنگاه راه‌هایِ
پیش رویمان در واژه سازی نیز بسته نمیشوند و نمونه‌وار, میتوانیم اینگونه ساختار واژه را پیش ببریم:
فرگشت = نام
فرگشتیک = زاب
فرگشتیکی = نام: فرگشتیک بودن

درست همانندِ:
تار (زاب): این نگاره‌ای تار است.
تاری (نام): تاریِ دید.
تاریک (زاب): خانه تاریک است.
تاریکی (نام): تاریکیِ اندیشه undead برستودنی است.

پس:
هنوز درباره فرگشتیکیِ آن و سازکار فرگشتش بحث است،ولی شدیدا جهانیست و تصور نافرگشتیکیِ آن شدیدا سخت است،یک نگره این است که این محصول جانبی توانایی تحلیل و مرتب کردن صدا در انسان است.
undead_knight نوشته: خود بونس که معانی مختلفی داره ولی با خوندن توصیفاتی که در موردش شده به نطرم مه جست هم اشکالی نداره:)
دلیل اینکه به بیگ بنگ و بیگ کرانچ متوالی بییگ بونس میگن همین فرایندن جستن هست. اگر میخواستن کمانه کردن رو برسونند باید از کلمات مشابه مثل REBOUND استفاده میکردند:)
در واقع ما هم به چیزی که کمانه میکنه جستن رو نسبت میدیم هم به چیزی که ناگهانی جهش داره.

he reached the door in a single bounce: BOUND, leap, jump, spring, hop, skip.
the pitch's uneven bounce: SPRINGINESS, resilience, elasticity,


بد نیست این را هم بدانیم که خود واژه‌یِ «جهان» در پارسیک از "جستن"* آمده:

جستن —> جه+ان

و اگر نگره‌یِ مه‌جست درست باشد میتوانیم بگوییم که پیشینیان ما
یک چند هزار سالی از دانشمندان چندایین (quantum) پیشروتر بوده‌اند! ((:

فضانوردان باستان - WiKi


[عکس: 362.jpg]





* https://www.facebook.com/Paarsipaak/post...ed_comment
Mehrbod نوشته: بد نیست این را هم بدانیم که خود واژه‌یِ «جهان» در پارسیک از "جستن"* آمده:

جستن —> جه+ان

و اگر نگره‌یِ مه‌جست درست باشد میتوانیم بگوییم که پیشینیان ما
یک چند هزار سالی از دانشمندان چندایین (quantum) پیشروتر بوده‌اند! ((:

فضانوردان باستان - WiKi


[عکس: 362.jpg]





* https://www.facebook.com/Paarsipaak/post...ed_comment
این ملاقات زمینی ها یا تکنولوژی های پیشرفته در گذشته حسابی جز ژانر علمی تخیلی و دانش نما هست:))

راستی این عکسه که گذاشتی چه ربطی به تاپیک داره!؟:))
undead_knight نوشته: این ملاقات زمینی ها یا تکنولوژی های پیشرفته در گذشته حسابی جز ژانر علمی تخیلی و دانش نما هست:))
bahman نوشته: مهربد گرامی،جهان بر پایه ریشه شناسی داستان های گوناگونی گزارش شده است.الف:می گویندجهان بر گرفته از جستن است که جستن بیشتر به چم جنبش(حرکت) است نه جهش و پرش.از آن جاییکه مردم دگرگونی های پیرامونشان در چهار واره را، با همه تن و جانشان می سهیدند،به اینجا می رسند که در جای یا اسپاشی که زندگی می کنند در دگرگونی پیوسته است از همین روی پیرامونشان را جهان نام دادند(پدیده ای که پیوسته در جنبش است).ب:برخی بر این باورند که جهان بر گرفته از گیهان است.چونکه در زبان پارسی "گ"به "ج"دگرگون شود پیشینه دارد مانند gyaan در پهلوی به جان پارسی دگرگون شد.از نگر من "الف"جهان در پهلوی پیشینه ندارد و از همین روی یک کمی دور از خرد است ولی من "ب"را بیشتر می پسندم که جهان دگرگشته ی گیهان است.بهمن

من «آ» را بیشتر پسندیدم, خب دستکم جنبش اَزَلی و مادّیِ ماده را در واژه‌‌یِ «جهان» داریم!


نقل قول:راستی این عکسه که گذاشتی چه ربطی به تاپیک داره!؟:))


شوخی بود, از این conspiracy theory‌ها که یک مشت پرت و بلا نشان را بزور بهم می‌پیوندانند, سرانجام هم یک !Coincidence? You decide به آدم میدهند ((:
Mehrbod نوشته: من «آ» را بیشتر پسندیدم, خب دستکم جنبش اَزَلی و مادّیِ ماده را در واژه‌‌یِ «جهان» داریم!

شوخی بود, از این conspiracy theory‌ها که یک مشت پرت و بلا نشان را بزور بهم می‌پیوندانند, سرانجام هم یک !Coincidence? You decide به آدم میدهند ((:
برای همین مه جست هم هرچند تیری توی تاریکی بود ولی فعلا واژه بهتری پیدا نکردم:)

اون رو که گرفتم فکر کردم مستقیما ربطی به تاپیک داره و تعجب کرده بودم:))
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13