Kasparov comments on chess computers in an interview with Thierry Paunin on pages 4-5 of issue 55 of
Jeux &
Stratégie (published in 1989):
‘
Question: ...
Two top grandmasters have gone down to chess computers: Portisch against “Leonardo” and Larsen against “Deep Thought”. It is well known that you have strong views on this subject. Will a computer be world champion, one day ...?
Kasparov:
Ridiculous! A machine will always remain a machine, that is to say a tool to help the player work and prepare. Never shall I be beaten by a machine! Never will a program be invented which surpasses human intelligence. And when I say intelligence, I also mean intuition and imagination. Can you see a machine writing a novel or poetry? Better still, can you imagine a machine conducting this interview instead of you? With me replying to its questions?’
7 سال بعد در سال 1996، کاسپارف بازی اول مسابقه 6 دستی اش را به دیپ بلو باخت.
Deep Blue (Computer) vs Garry Kasparov (1996) "Sacre Blue!"
البته کاسپارف در ادامه مسابقه، 3 برد به دست آورد و مسابقه را برد ولی سال بعد یعنی 1997 کاسپارف در یک مسابقه 6 دستی، به deep blue باخت! بدتر از آن شکست تحقیرآمیزش در بازی ششم بود که فقط در 19 حرکت نابود شد. این کوتاه ترین شکست دوران حرفه ای کاسپارف بود.
Deep Blue (Computer) vs Garry Kasparov (1997) "Tangled Up in Blue"
بفرمائید، وقتی به شما می گویم مرا اینقدر باد نکنید برای همین است! باختی که می‌توانست کاملا ساده نادیده گرفته شود، چنان افتضاحی شد که دو دست پیروزیِ مقتدرانه‌ی مرا کاملا بر باد داد! در این بازی عملا داشتم روی هوا و پشمی بازی می‌کردم! حالا کی دوباره بتوانم عظمتِ آن دو برد را تکرار بکنم، احتمالا با این شکستِ مفتضحانه، هرگز!
Ouroboros vs Anon. in jhkyK6aj : A00 Vant Kruijs Opening, General • lichess.org
هیچ هم این خبرها نیست، کدام «بازی به روی هوا»؟ داشتید خودتان را می‌کشتید.
ولی خب اگر آن اشتباه را نمی‌کردید من هیچ امکان بردن نداشتم. این برد هم نشانه‌ی توجه بیش از حد به بازی‌ست نه ضعف شما. هنوز هم می‌بینیم که ۹۰٪ حرکات شما «بهترین حرکت ممکن» است. چیزی که من به نظرم رسید این بود که چون حمله‌ی آغازین و همه‌جانبه‌ی شما را دفع کردم دیگر بی‌هدف بازی می‌کردید و برنامه‌ای نداشتید. البته تا همان اشتباه آخر همه چیز به سود شما بود!
کشتن که آری، از همان زمانی که دیدم توی مخمصه افتاده‌ام، داشتم به شدت تقلا می‌کردم از باتلاق دربیایم! از همان لحظه که مجبور به وزیر در برابر وزیر شدم، داشتم شدیدا تقلا می‌کردم... آن اشتباهی که می‌گویید تنها تیر آخر بود وگرنه بازی مدتی بود از دستِ من خارج شده بود و تنها داشتم واکنش نشان می‌دادم. ولی به شما قول می‌دهم که اجازه نخواهم مدتِ زیادی آن بالا بنشینید...