دفترچه

نسخه‌ی کامل: مسائلی‌ که هنوز علم برای آنها جوابی‌ ندارد
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9
من گمان می‌کنم بهترین تئوری برای توضیح جنسی شدن تولید مثل همان بالاتر رفتن تفاوت ژنتیکی، و پیرو آن افزایش شانس بقای فرزند بدلیل میراث بردن ژن‌های دو والد بجای یکی‌ست. افزون بر این پدید آمدن مقاومت‌ها و سازگاری‌های حیاتی در گونه‌هایی که تولید مثل جنسی دارند آسان‌تر است تا گونه‌های غیرجنسی. تئوری ملکه‌ی سرخ هم البته هست و رقابت با انگل‌ها.
Ouroboros نوشته: نه همچو اتفاقی رخ نداده مگس سرکه به کلی از تکان‌ها بیزار است و آن تکان‌ها در هر آزمایش یکبار تکرار می‌شده. می‌خواستند ببینند که آیا این مگسها می‌دانند در کدام مقطع باید عکس‌العمل عادی در برابر تکان‌ را نشان بدهند یا خیر.. بخشی که تغییر کرده توانایی برقرار کردن ارتباط میان تعداد دفعات نورهای تابیده شده و تکان‌ها بوده، اگرنه همراهی تکان و نور هر بار در آزمایشها تکرار می‌شده!
خوب همین بخشی که تغیر کرده به چه طریق به نسل بعدی منتقل شده؟
azad نوشته: خوب همین بخشی که تغیر کرده به چه طریق به نسل بعدی منتقل شده؟
ژن دیگر، فراوانی ِ ژنهای مربوط به امکان تشخیص دفعات تابش نور در روند انتخاب طبیعی.

فرض بکنید یک لوله‌ی آزمایشگاه دارید که در آن صد مگس سرکه قرار گرفته‌اند. برای پی بردن به کارکرد درک عددی در این جانور، یکبار با نوک خودکار به این لوله می‌زنید، و هیچ اتفاقی نمی‌افتد، اما وقتی دو بار می‌زنید، بلادرنگ آن‌را به شدت تکان می‌دهید. برای درک بهتر فرض می‌گیریم واکنش طبیعی مگس سرکه به تکان‌های شدید و ناگهانی، پرواز در جهت عمودی و نزدیک به یکدیگر است. با چند بار تلاش جهت «شرطی» کردن دو ضربه‌ی خودکار به لوله و تکان‌های بعدی، هیچ واکنشی از طرف مگسها نمی‌بینید. از این مشاهده نتیجه می‌گیرید که این جاندار توانایی درک مفاهیم شمارشی را ندارد.

اما حالا فرض بگیرید که می‌آیید و از آن صد مگس، ده تایی که بیشترین واکنش را نشان دادند را(ولو آنکه نمی‌توانستند ارتباط برقرار بکنند، ولی از همه درصد بالاتری از هماهنگی را داشتند)از بقیه جدا می‌کنید، آن‌ها را با هم وصلت می‌دهید و هر کدام ده بچه‌ی دیگر(=صد بچه‌ی جدید از نسل آنهایی که بیش از همه واکنش نشان دادند)می‌آورند. در این نسل هم دوباره آزمایش را تکرار می‌کنید، و باز ده‌تایی که از همه بیشتر واکنش دلخواه را نشان می‌دهند سوا می‌کنید، و این کار را تا چهل نسل ادامه می‌دهید. یعنی در هر نسل از صد بچه‌ای که بوجود آمده، ده‌تایی که از باقی هماهنگ‌تر هستند را با هم وصلت می‌دهید. در نسل چهلم، جمعیت که قادر هستند به دو ضربه‌ی خودکار واکنش نشان بدهند(یعنی به محض شنیدن آن شروع به پرواز عمودی و نزدیک به دیگران می‌کنند)به نحوی افزایش یافته که می‌توانیم بگوییم «این مگسها قابلیت درک عددی دارند».

این می‌شود جداسازی یک الل جهش‌یافته/وحشی(مشخص نیست کدام)در استخر ژنی تثبیت‌شده‌ی مگس سرکه.
خیلی ممنون بسیار واضح و کامل توضیح دادین
دوستان کسی میتونه بگه ماهیت حیات چیه؟ اصولا فرق بین یه تکه سنگ و یه سلول زنده چیه؟ با اینکه هردو از یک اتم تشکیل شدن؟ به بیان ساده تر چه چیزی باعث میشه که گروهی از عناصر به شکل یه سنگ باشن و گروهی دیگر زیر بنای وجود DNA و شکل گیری حیات؟
azad نوشته: دوستان کسی میتونه بگه ماهیت حیات چیه؟ اصولا فرق بین یه تکه سنگ و یه سلول زنده چیه؟ با اینکه هردو از یک اتم تشکیل شدن؟ به بیان ساده تر چه چیزی باعث میشه که گروهی از عناصر به شکل یه سنگ باشن و گروهی دیگر زیر بنای وجود DNA و شکل گیری حیات؟

هیچ ماهیتی ندارد. در جهان ما همه خُرده‌ها (particles) توانایی داده‌پردازی دارند. دگرسانی میان جاندار زنده و سنگ مرده تنها در تراز داده‌پردازی آنها کوتاه میشود.

با پیچیده‌تر شدن (= بیشتر شدن خُرده‌ها + هم‌کُنش میانشان) توان داده‌پردازی ماده بالاتر میرود. در همه جهان پیچیده‌ترین ریخت ماده‌ که تاکنون یافت شده مغز آدم است: نزدیک به سد میلیارد پِی‌یاخته (neuron) و سد هزار میلیارد (تریلیون) پِی‌پیوند (synapse) که پیوسته و بی آسایش و خواب سرگرم داده‌پردازی و هنبازش (sharing) هستند!
منظورتون از داده پردازی چیه دقیقا؟ میشه یه مقدار بیشتر توضیح بدین؟
azad نوشته: منظورتون از داده پردازی چیه دقیقا؟ میشه یه مقدار بیشتر توضیح بدین؟

داده = data؛ آگاهی‌ای که میان دو چیز هنبازیده میشود (= به اشتراک گذاشته میشود).

زمانی که یک سنگ را با دست بلند کرده و سپس رو به پایین رها میکنیم، اینکه سنگ به سوی زمین میرود (و زمین به سوی سنگ میرود) از روی این است که
خُرده‌های سنگ و خُرده‌های زمین هر دو از هستی یکدیگر آگاهند و میتوانند جایگاه (position) یکدیگر را داده‌پردازیده و بر پایه‌ی داته‌های (قانونها) مادی بجُنبند.

پس سنگ توانایی داده‌پردازی «نیروی گرانش» را دارد، ولی توانش فراتر از اینها نمیرود. هر آینه یک یاخته زنده توانایی داده‌پردازی بسیار بیشتری
دارد و میتواند با یاخته‌های دیگر "گفتگو" کند. یاخته‌های مغز (پِی‌یاختگان = neurons) باز توان داده‌پردازی بیشتری دارند و هر کدام میتوانند
هر دم با هزار و خورده‌ای پی‌یاخته‌ی دیگر به شیوه‌های پیچیده‌تر شیمی‌کهُرباییک (electrochemical) داده‌ها را هنبازش و پردازش کنند.

بالاترین تراز پیچیدگی در همه جهان را گفتیم مغز آدمی داراست، به این چَم (معنی) که توان داده‌پردازی مغز بیشتر از هر چیز دیگری است که تاکنون پدید آمده یا بدست
خود آدم ساخته شده‌.
درود
یک سوال درجه چندم
چرا اکثر موجودات دو تا چشم دارند؟
البته ممکنه که ژن همه موجودات زنده یک منشع داشته باشند
ولی چرا با این همه سال تکامل باز هم موجودات دو چشم غالب هستند
شاید نودونه درصد... من خودم موجود یک چشم ندیدم!!!
اگر ممکنه دوستن مجربتر پاسخ بدن؟
shilla نوشته: درود
یک سوال درجه چندم
چرا اکثر موجودات دو تا چشم دارند؟
البته ممکنه که ژن همه موجودات زنده یک منشع داشته باشند
ولی چرا با این همه سال تکامل باز هم موجودات دو چشم غالب هستند
شاید نودونه درصد... من خودم موجود یک چشم ندیدم!!!
اگر ممکنه دوستن مجربتر پاسخ بدن؟
این مورد فقط در مورد چشم تکرار نشده،بلکه گوش ها،دست ها،پاها و... هم این الگو وجود داره.البته اعضای دیگه ای مثل دهان و بینی،قلب،ستون فقرات و... هم تکی هستند و از این الگو پیروی نمیکنند.به نظر میاد که ظاهرا بیشتر موجوداتی که از این الگو پیروی میکنند از نیای یکسانی فرگشت پیدا کرده باشند.
Eye - Wikipedia, the free encyclopedia
Symmetry in biology - Wikipedia, the free encyclopedia

اگر مشکلی در ترجمه داشتید یا مطالب کافی نبود،همینجا بگید :)
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9