دفترچه

نسخه‌ی کامل: مسائلی‌ که هنوز علم برای آنها جوابی‌ ندارد
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9
همان طور که جناب کاوه گفتن توضیحات زیادی درباره ی این پدیده هست ولی هنوز یک توضیح قطعی ارائه نشده

دانشمندان گفتن که تونستن توی آزمایشگاه با هیپنوتیزم این حس رو تا حدودی شبیه سازی کنند:

Deja vu 'recreated in laboratory'

در گذشته هم در فرانسه با تحریک لب تمپورال مغز این حس رو شبیه سازی کردن :
[COPY]And previous work in France has found that electrically stimulating parts of the temporal lobe can trigger a sensation of familiarity with everything a person encounters. [/COPY]

منبع: همان لینک بالا از سایت بی بی سی

توی دو لینک زیر هم می تونید توضیحات علمی درباره ی این پدیده رو ببینید:

http://medchrome.com/supernatural/deja-v...explained/

توضیح کوتاه:

http://science.howstuffworks.com/science...ion657.htm
Kaveh نوشته: به این حس در روانشناسی می گویند Dejavu ، توضیحات مختلفی برای آن بیان شده از اختلالات خفیف درون مغز تا پروسه های مربوط به حافظه که هنوز هیچکدام پذیرفته نشده، در فراروانشناسی آن را به تناسخ ربط داده اند که البته مورد قبول دانشمندان نیست. (همچون کل داستان تناسخ)

این نگرای (theory) بسیار خوب می‌گوید که دژاوو یکی از پی‌آمدهای پردازش همزمان (concurrent processing) است؛ از آنجاییکه بخشهایی گوناگونی از مغز ما با یکدیگر همزمان پردازش می‌کنند، دشواری‌ای به نام synchronicity یا هم‌زمانی میان آنها پیش می‌آید. برای نمونه اگر یک بخش از مغز تندتر از بخش دیگر داده‌ها را پردازش کند و آن
را به ویر (memory) بسپارد، چند میلی‌-ثانیه پس از آنکه بخش دوم پردازش داده‌ها را بپایان رساند، ما در ویر خود داده‌هایی از رویداد چند لحظه پیش (پردازش شده بدست
بخش یکم) خواهیم داشت که این مایه داشتن سُهش و احساس آشنایی پیشینی با چیزی که دیدیم می‌شود.

کم‌خوابی و دیگر کاستی‌های بدنی/مغزی می‌تواند شمار رخدادن دژاوو‌ها را زیاد کند.
یکی از سوالات اساسی که راجع به فرگشت واسه من پیش اومده اینه که اصولا چطوری ژن ها میفهمند که الان باید تغیر کنند وگرنه نابود میشوند!
برای باز شدن قضیه :
یه جا خوندم که یه گونه ی پروانه در انگلستان زندگی میکرده تا اینکه به علت گسترش فعالیت های صنعتی در اون محدوده رنگ درختان اون منطقه تیره میشه و بعد ده سال اون گونه پروانه ها به رنگ خاکستری تبدیل میشن
برای من سوال اینه که چطوری ژن ها تغیر کردن که رنگ پروانه ها خاکستری شده یعنی چرا مثلا قرمز نشدن؟
البته میدونم آزمایش های زیادی تو این زمینه انجام شده ولی پاسخ قطعیش هنوز معلوم نیست!!
ژنها نمیفهمن که باید تغییر کنن. وقتی شرایط زندگی یه گونه زنده عوض میشه اولا که اون گونه سعی میکنه خودشو با شرایط جدید برای بقا تغییر بده یا دوام میاره یا کلا همشون منقرض میشه یا گونه های مقاوم تر بقا پیدا میکنن و شرایط اثر کمتری روشون داره و به بالطبع باعث میشن ژنهای قویتر به زندگی ادامه بدن در اثر زاد و ولد همون گونه های قویتر و نسلهای مقاومتر رو میسازن و یا هم اثرات محیطی باعث جهش ژنتیکی میشه. که این جهش ممکنه باعث بروز تغییراتی بشه که یا منجر به منقرض شدن اون گونه میشه یا هم باعث مقاومتر شدنشون. یا اثری در دوام و بقاشون و انقراضشون نداره ولی باعث میشه نسبت به نسلهای قبلیشون متفاوت باشن. اینکه چرا مثلا اون پروانه ها مثلا قرمز نشدن میتونه به خاطر افزایش یه عنصر یا فلز تو اون منطقه باشه که مثلا باعث بروز رنگدانه های خاکستری هست. مثلا در مورد انسان اگه جذب فلز روی در بدنشون زیاد باشه باعث میشه رنگ موهاشون بور یا قرمز بشه یا منگنز باعث رنگ مشکی میشه یه همچین چیزی. به طور کلی تغییر شرایط زندگی و یا جهش در اثر تغییر شرایط زندگی، خیلی بیشتر از اینکه باعث مقاومتر شدن بشه باعث انقراض میشه.
azad نوشته: یکی از سوالات اساسی که راجع به فرگشت واسه من پیش اومده اینه که اصولا چطوری ژن ها میفهمند که الان باید تغیر کنند وگرنه نابود میشوند!
برای باز شدن قضیه :
یه جا خوندم که یه گونه ی پروانه در انگلستان زندگی میکرده تا اینکه به علت گسترش فعالیت های صنعتی در اون محدوده رنگ درختان اون منطقه تیره میشه و بعد ده سال اون گونه پروانه ها به رنگ خاکستری تبدیل میشن
برای من سوال اینه که چطوری ژن ها تغیر کردن که رنگ پروانه ها خاکستری شده یعنی چرا مثلا قرمز نشدن؟
البته میدونم آزمایش های زیادی تو این زمینه انجام شده ولی پاسخ قطعیش هنوز معلوم نیست!!
نکته همینجاست که ژنها نمیفهمند،در واقع ژنها تغییر پیدا نمیکنند بدان معنا،در خزانه ژنهای موجود انواع ژن برای رنگهای متفاوت پروانه وجود دارد،این فعالیتهای صنعتی باعث میشود ان پروانه هایی که رنگشان خاکستریست زنده بمانند به تعداد بیشتر و بقیه رنگها بیشتر بمیرند،حال این اتفاق باعث میشود تعداد ژنهای رنگ خاکستری در خزانه ژنی بیشتر شود و در نتیجه این خاصیت به نسل بعد منتقل شود.
یعنی اگه تعداد اندکی پروانه خاکستری از اول توی جمعیت پروانه ها وجود نداشت, بعد از این اتفاق نسل پروانه ها کلا منقرض میشد؟
azad نوشته: یعنی اگه تعداد اندکی پروانه خاکستری از اول توی جمعیت پروانه ها وجود نداشت, بعد از این اتفاق نسل پروانه ها کلا منقرض میشد؟


اگه تمام پروانه ها قابل دیدن و شکار شدن توسط پرندگان بودند جمعیتشون به شدت کم میشد و حتی ممکن بود که منقرض بشن تو اون ناحیه.
کلا پروانه ای که قابلیت پنهان شدن رو داشته باشه شانس بقا و تولیدمثلش بیشتره.
azad نوشته: یعنی اگه تعداد اندکی پروانه خاکستری از اول توی جمعیت پروانه ها وجود نداشت, بعد از این اتفاق نسل پروانه ها کلا منقرض میشد؟

اگر یک جهش ژنتیکی مایه "اندکی رو به خاکستری" شدن یکی از پروانه ها میشد، شانس فرازیست (بقای) او را بالاتر میبرد - پروانه‌های رنگی زودتر
شکار میشدند، پروانه اندکی خاکستری ما ولی از چشمها پنهان میماند - و در دنباله زادمان آن پروانه همینجور خاکستری‌تری میشدند.

یک شبه از پروانه‌های رنگی به خاکستری نمیرسیم.
دوستان این مطلب رو بخونید و نظرتون رو راجع بهش بفرمایید
آخرین دستاوردهای مهندسی ژنتیک: مگسهایی که بلدند بشمارند | نارنجی
سوالی که برای من پیش اومدا اینه که با وجود اینکه "لامارکیسم" مدت هاست که از نظر علمی رد شده نتایج همچین آزمایش هایی رو چطوری میشه توجیه کرد؟
البته این سایت منبع رو اعلام نکرده متاسفانه
Mehrbod نوشته: اگر یک جهش ژنتیکی مایه "اندکی رو به خاکستری" شدن یکی از پروانه ها میشد، شانس فرازیست (بقای) او را بالاتر میبرد - پروانه‌های رنگی زودتر
شکار میشدند، پروانه اندکی خاکستری ما ولی از چشمها پنهان میماند - و در دنباله زادمان آن پروانه همینجور خاکستری‌تری میشدند.

یک شبه از پروانه‌های رنگی به خاکستری نمیرسیم.

آقا ممنون من روشن شدم کاملا:e057:
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9