دفترچه

نسخه‌ی کامل: مزخرفات اسلامی !
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12
cool نوشته: قال علی علیه السلام أنا وشیعتنا خلقنا من الحلاوة
الكافی 6/ ص 321 باب الحلواء
علی میگوید من و شیعیانم از حلوا درست شده ایم!
من تا پیش از این گمان میکردم که از نمک هستند !!
undead_knight نوشته: ببین پس معلومه اینکه آدم ها از گل شدند کمی نادرسته:))
خیر نادرست نیست!شما کافران چشم دلتون رو بستید!!(:
ادمای دیگر از گل درست شده اند و علی و مریدانش از حلواE105
Russell نوشته: من تا پیش از این گمان میکردم که از نمک هستند !!
خیر!شیعیان از حلوا هستند و سنی ها از نمک!!:e405:
این حدیث در مورد کرایه دادن فرج زنان است:
وروى الحسین بن سعید عن فضالة بن أیوب عن ابان بن عثمان عن الحسن الطعار قال: سألت اباعبدالله علیه السلام عن عاریة الفرج قال: لا بأس به قلت: فان كان منه ولد فقال: لصاحب الجاریة إلا ان یشترط علیه.
تهذیب الاحكام فى شرح المقنعه ص247
باب 23 باب ضروب النكاح
از ابى عبد الله صادق از كرایه دادن فرج زنان سوال كردم پاسخ داد اشكالى ندارد(:
قوم بنی اسراییل همگی با هم و بدون ستر عورت به آب رفته، خود را شستشو داده و به عورت های یکدیگر نگاه می کردند. چون این کار برای آن ها رسم و عادت شده بود، زشتی و قباحت آن از بین رفته بود. فقط حضرت موسی(علیه السلام) به تنهایی به آب می رفت تا کسی عورت او را نبیند. بنی اسراییل این کار او را دلیل بر نقص وی پنداشته و تصور می کردند که مثلاً ایشان فتق دارد و نمی خواهد کسی از آن مطلع شود. روزی که حضرت موسی(علیه السلام) جهت غسل به داخل آب رفته بود، لباس ها را در آورده و بالای سنگی گذاشت، سنگ با لباس موسی فرار نمود، موسی(علیه السلام) به دنبال او می رفت و می گفت: ای سنگ، لباس هایم را کجا می بری؟ سنگ آن قدر با لباس موسی رفت و موسی(علیه السلام) همچنان لخت و بدون ستر عورت او را تعقیب کرد، تا آن که بنی اسراییل توانستند به عورت حضرت موسی(علیه السلام) نظر افکنند، و بالاخره دریافتند که موسی عیب و نقصی (فتق) ندارد. پس از آن، سنگ از حرکت باز ایستاد، موسی(علیه السلام) لباس هایش را گرفت و چنان بر سنگ تازیانه زد که سنگ شش یا هفت بار ناله کرد.صحیح بخاری ج1 ص195
cool نوشته: قوم بنی اسراییل همگی با هم و بدون ستر عورت به آب رفته، خود را شستشو داده و به عورت های یکدیگر نگاه می کردند. چون این کار برای آن ها رسم و عادت شده بود، زشتی و قباحت آن از بین رفته بود. فقط حضرت موسی(علیه السلام) به تنهایی به آب می رفت تا کسی عورت او را نبیند. بنی اسراییل این کار او را دلیل بر نقص وی پنداشته و تصور می کردند که مثلاً ایشان فتق دارد و نمی خواهد کسی از آن مطلع شود. روزی که حضرت موسی(علیه السلام) جهت غسل به داخل آب رفته بود، لباس ها را در آورده و بالای سنگی گذاشت، سنگ با لباس موسی فرار نمود، موسی(علیه السلام) به دنبال او می رفت و می گفت: ای سنگ، لباس هایم را کجا می بری؟ سنگ آن قدر با لباس موسی رفت و موسی(علیه السلام) همچنان لخت و بدون ستر عورت او را تعقیب کرد، تا آن که بنی اسراییل توانستند به عورت حضرت موسی(علیه السلام) نظر افکنند، و بالاخره دریافتند که موسی عیب و نقصی (فتق) ندارد. پس از آن، سنگ از حرکت باز ایستاد، موسی(علیه السلام) لباس هایش را گرفت و چنان بر سنگ تازیانه زد که سنگ شش یا هفت بار ناله کرد.صحیح بخاری ج1 ص195
یوگی و دوستان بود!؟:)))
اینها نمیخوان ساقیشون رو به ما معرفی کنند؟!:)))
اینجا را بیاد مرحوم کامران ( E207 ) بزرگ تأسیس فرمودید؟ حضرتش کجاست؟
[h=2]اصحاب کهف[/h]نوشته شده در اکتبر 26, 2008 به وسیلهٔ sonbolali
پسر نوح با بدان بنشست
سگ اصحاب كهف گم شد

خاندان نبوت آن سگ
پی نیکان گرفت و مردم شد
لیک قوم سگ دل و سگ صورت
سر رها کرده طالب دم شد
ساخت حوزه و مسجدی و هم چاهی
در دیاری که نام آن قم شد
سیر سوره مبارکه «قلقلیّة»نوشته شده در نوامبر 18, 2008 به وسیلهٔ sonbolali
هو التُف سیر
سوره مبارکه قلقلیّه:
یه توپ دارم قلقلیه ۞ سرخ و سفید و آبیه ۞ می زنم زمین هوا می ره ۞ نمی دونی تا کجا می ره ۞ من این توپو نداشتم ۞ مشقامو خوب نوشتم ۞ بابام بهم پری داد ۞ یه توپ قلقلی داد ۞
تفسیر:
«یه توپ دارم قلقلیه»
در این آیه شریفه خداوند به موضوع بیگ بنگ و انبساط جهان اشاره دارد، چرا که وقتی می فرماید «توپ قلقلیه» مشخصا منظورش توپ ورزشی نیست، چرا که همگان می دانند که توپ های ورزشی قلقلی هستند، بلکه منظور از توپ، توپ نظامی است که انفجار می کند و انفجار یعنی همان بنگِ بیگ بنگ.
اما چرا این انفجار همان بیگ بنگ است و انفجار های عادی دیگر نیست؟ برای این که خداوند در ابتدا می فرماید «یه توپ». یعنی این انفجار یگانه بوده و تکرار نشدنی است و واضح است که تنها انفجاری در جهان که تکرار نشدنی است همان بیگ بنگ است.
اما با وجود این که واضح است منظور از توپ همان بیگ بنگ است، خداوند پس از آن می فرماید «قلقلیه». امروزه می دانیم که دانشمندان به این نتیجه رسیده اند که جهان در حال انبساط است، مانند بادکنکی که در حال باد شدن است و واضح است که این انبساط در همه جهات یکسان است، پس عبارت «قلقلیه» به خوبی نشان می دهد که خداوند به انبساط جهان پس از بیگ بنگ اشاره فرموده اند.

«سرخ و سفید و آبیه»
در این آیه نیز خداوند به نظریه نسبیت اشاره می کند بدین ترتیب که دانشمندان امروزه از تلسکوپ هایی برای رصد ستارگان دور دست استفاده می کنند که طیف ها را از هم جدا می کنند و از این را می توانند به ماهیت عناصر تشکیل دهنده ستارگان آگاهی پیدا کنند و همچنین بفهمند که این ستاره ها در چه جهتی در حال حرکت هستند. یعنی به زمین نزدیک می شوند یا از آن دور می شوند. در هر کدام از این ها نوری که از ستاره بیرون می آید و به تلسکوپ می رسد فرق می کند و ممکن است سرخ یا آبی یا سفید باشد و همه این ها نشان می دهند که E=MC2.

«می زنم زمین هوا می ره»
در این آیه شریفه خداوند قادر متعال به مسایل متعددی مانند قانون عمل و عکس العمل، جاذبه و ماهیت کوانتومی آن و وابستگی جرم و جاذبه
the universal gravitational constant = 6.67 x 10-11 N m2 kg-2، وجود ماده و ضد ماده، سیاهچاله های فضایی و .. اشاره می فرمایند.
دانشمندان در قدیم فکر می کردند که زمین مرکز عالم است و همه عالم به دور زمین می چرخد، اما خداوند حکیم در این آیه خط بطلانی به این نظریه نادرست می کشد و به وضوح می گوید «هوا می ره».
اگر زمین مرکز عالم بود، نباید آن توپ بعد از زمین زدن به هوا برود، بلکه باید روی زمین بماند، اما به خاطر وجود جاذبه در اجرام دیگر و علی الخصوص جاذبه سیاهچاله های فضایی، آن توپ دوباره به هوا می رود که این برای مردم آن روزگار خرق عادت بوده و مردم به خاطر همین آیه بسیار به پیغمبر اکرم ایراد می گرفته اند و امروز ما می فهمیم که چگونه باری تعالی گوشه هایی از دانش بیکرانش را در کلامی ساده به ما رسانده است.
«نمی دونی تا کجا می ره»
این آیه دلالت بر همان آیه شریفه «انتم لا تفهمون» دارد و می فرماید که بشر هرچند هم در دانش پیش برود باز هم چون ذره ای در برابر کهکشان دانش الهی است و از این روست که همواره نیازمند هدایت الهی است.
برخی مفسرین این آیه را نشانه ای برای حقانیت مذهب والای شیعه و دلیلی برای انتظار به ظهور صاحب الزمان (عج) نموده اند، چرا که وابستگی ابدی بشر به ارتباط به خزانه علم الهی تنها با وجود یک منجی غایب ممکن خواهد بود.
برخی دیگر از مفسرین این آیه شریفه را اشاره دیگری به نظریه نسبیت و نیز ماهیت کوانتومی- ذره ای نور می دانند و آن را دلیلی بر تاثیر پذیری نور از میدان های جاذبه مجاور می دانند چرا که اگر نور تا بی نهایت به خط مستقیم می رفت، خداوند نمی فرمود «نمی دونی تا کجا می ره» چرا که در آن صورت می شد پیش بینی کرد که تا کجا می ره.

«من این توپو نداشتم»
در این آیه شریفه هم خداوند به آفرینش جهان اشاره می فرمایند و نیز اشاره به بیگ بنگ می فرمایند که در آیات پیشین اشاره کردیم.

«مشقامو خوب نوشتم ۞ بابام بهم پری داد ۞ یه توپ قلقلی داد»
در این آیات حضرت حق بشر را به انجام فرایض و تکالیف الهی می خواند و به او وعده می دهد که در صورت پیروی از فرامین الهی با او پاداشی مناسب عطا خواهد فرمود.
کلمه «بابا» اشاره به یکی از اسماء جلاله باری تعالی دارد و وجه تسمیه آن هم این است که خداوند متعال پدر تمامی ابناء بشر هستند چرا که مادر همه ایشان را گا…ده اند.
مفسرین درباره کلمه «پری» نظرات مختلفی ارائه کرده اند. برخی آن را برگرفته از کلمه «پرایز» لاتین می دانند که تغلیب شده و به این شکل در آمده که این نظر صحیح به نظر نمی رسد. برخی دیگر معتقدند منظور از این کلمه همان حوری بهشتی است که به مسلمانان وعده داده شده است که این نظر با توجه به کلمه «قلقلی» در آیه آخر اقوی است.
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12