دفترچه

نسخه‌ی کامل: مزخرفات اسلامی !
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12
Anarchy نوشته: نه ظاهرا در ملا خاص بوده ، اما زیادی خاص بوده دیگه !!

این چیز عجیبی نبوده به زمان خودش ، هنوز هم توی افغانستان جاهایی هست که یک جوی عمیق وسط خیابان هست و مرد و زن همانجا میکشند پایین و کارشان را میکنند .
sonixax نوشته: این چیز عجیبی نبوده به زمان خودش ، هنوز هم توی افغانستان جاهایی هست که یک جوی عمیق وسط خیابان هست و مرد و زن همانجا میکشند پایین و کارشان را میکنند .
عجیبیش به اینه که بغل گوش پیغمبر تو ایران نوعی از لوله کشی آب و فاضلاب وجود داشته.
مُحَمَّدٌ عَنْ أَحْمَدَ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ جَمِیلِ بْنِ صَالِحٍ عَنْ أَبَانِ بْنِ تَغْلِبَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الْأَرْضِ عَلَى أَیِّ شَیْ‏ءٍ هِیَ قَالَ هِیَ عَلَى حُوتٍ قُلْتُ فَالْحُوتُ عَلَى أَیِّ شَیْ‏ءٍ هُوَ قَالَ عَلَى الْمَاءِ قُلْتُ فَالْمَاءُ عَلَى أَیِّ شَیْ‏ءٍ هُوَ قَالَ عَلَى صَخْرَةٍ قُلْتُ فَعَلَى أَیِّ شَیْ‏ءٍ الصَّخْرَةُ قَالَ عَلَى قَرْنِ ثَوْرٍ أَمْلَسَ‏ «2» قُلْتُ فَعَلَى أَیِّ شَیْ‏ءٍ الثَّوْرُ قَالَ عَلَى الثَّرَى قُلْتُ فَعَلَى أَیِّ شَیْ‏ءٍ الثَّرَى فَقَالَ هَیْهَاتَ عِنْدَ ذَلِكَ ضَلَ‏ عِلْمُ‏ الْعُلَمَاءِ.
----
ابان بن تغلب می‌گوید: از امام صادق(ع) پرسیدم: زمین بر چه چیزی استوار است؟ امام(ع) فرمود: بر ماهى، گفتم: ماهى بر چه چیزی استوار است؟ فرمود: بر آب، پرسیدم آب بر چه چیز؟ فرمود: بر صخره (سنگ سخت) پرسیدم: صخره بر چه چیز؟ فرمود بر شاخ گاوى راهوار، گفتم گاو بر چه استوار است؟ فرمود: بر خاك نمناک، گفتم: خاك نمناک بر چه چیز؟ فرمود: هیهات، كه در این‌جا دانش دانشمندان گم گشته است.‏[1]
------------------------
:e057:


نکاتی پیرامون اصل حدیث 1. حدیث مورد بحث، از جهت سندی صحیح است.[2] 2. مشابه این حدیث، روایت طولانی دیگری از امام صادق(ع) است که معروف به حدیث «زینب عطر فروش» می‌باشد.
علامه مجلسی آن را صحیح دانسته است
مزدك بامداد نوشته: مُحَمَّدٌ عَنْ أَحْمَدَ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ جَمِیلِ بْنِ صَالِحٍ عَنْ أَبَانِ بْنِ تَغْلِبَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الْأَرْضِ عَلَى أَیِّ شَیْ‏ءٍ هِیَ قَالَ هِیَ عَلَى حُوتٍ قُلْتُ فَالْحُوتُ عَلَى أَیِّ شَیْ‏ءٍ هُوَ قَالَ عَلَى الْمَاءِ قُلْتُ فَالْمَاءُ عَلَى أَیِّ شَیْ‏ءٍ هُوَ قَالَ عَلَى صَخْرَةٍ قُلْتُ فَعَلَى أَیِّ شَیْ‏ءٍ الصَّخْرَةُ قَالَ عَلَى قَرْنِ ثَوْرٍ أَمْلَسَ‏ «2» قُلْتُ فَعَلَى أَیِّ شَیْ‏ءٍ الثَّوْرُ قَالَ عَلَى الثَّرَى قُلْتُ فَعَلَى أَیِّ شَیْ‏ءٍ الثَّرَى فَقَالَ هَیْهَاتَ عِنْدَ ذَلِكَ ضَلَ‏ عِلْمُ‏ الْعُلَمَاءِ.
----
ابان بن تغلب می‌گوید: از امام صادق(ع) پرسیدم: زمین بر چه چیزی استوار است؟ امام(ع) فرمود: بر ماهى، گفتم: ماهى بر چه چیزی استوار است؟ فرمود: بر آب، پرسیدم آب بر چه چیز؟ فرمود: بر صخره (سنگ سخت) پرسیدم: صخره بر چه چیز؟ فرمود بر شاخ گاوى راهوار، گفتم گاو بر چه استوار است؟ فرمود: بر خاك نمناک، گفتم: خاك نمناک بر چه چیز؟ فرمود: هیهات، كه در این‌جا دانش دانشمندان گم گشته است.‏[1]
------------------------
:e057:


نکاتی پیرامون اصل حدیث 1. حدیث مورد بحث، از جهت سندی صحیح است.[2] 2. مشابه این حدیث، روایت طولانی دیگری از امام صادق(ع) است که معروف به حدیث «زینب عطر فروش» می‌باشد.
علامه مجلسی آن را صحیح دانسته است

E404E105



[ATTACH=CONFIG]3121[/ATTACH]
مرجع کتاب های شیعی | مجمع جهانی شیعه شناسی


((55- ابان بن تغلب گوید: از امام صادق (علیه السلام ) پرسیدم : كه زمین بر چه استوار است ؟ فرمود: بر ماهى ، گفتم :ماهى بر چیست ؟ فرمود: بر آب ، پرسیدم آب بر چیست ؟ فرمود: بر صخره (سنگ سخت ) پرسیدم : صخره بر چیست ؟ فرمود بر خاك نمناك ، گفتم : خاك نمناك بر چیست ؟ فرمود: هیهات كه در اینجا دانش دانشمندان گم گشته (علامه شهرستانى قسمتى از این حدیث را در كتاب الهیئة و الاسلام طبق هیئت جدید معنا كرده و براى توضیح بیشتر بدانجا رجوع شود صفحه 75 - و 116 ط نجف ). ))
مُحَمَّدٌ عَنْ أَحْمَدَ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ جَمِیلِ بْنِ صَالِحٍ عَنْ أَبَانِ بْنِ تَغْلِبَ عَنْ أَبِى عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ سَأَلْتُهُ عَنِ الْأَرْضِ عَلَى أَیِّ شَیْءٍ هِیَ قَالَ هِیَ عَلَى حُوتٍ قُلْتُ فَالْحُوتُ عَلَى أَیِّ شَیْءٍ هُوَ قَالَ عَلَى الْمَاءِ قُلْتُ فَالْمَاءُ عَلَى أَیِّ شَیْءٍ هُوَ قَالَ عَلَى صَخْرَةٍ قُلْتُ فَعَلَى أَیِّ شَیْءٍ الصَّخْرَةُ قَالَ عَلَى قَرْنِ ثَوْرٍ أَمْلَسَ قُلْتُ فَعَلَى أَیِّ شَیْءٍ الثَّوْرُ قَالَ عَلَى الثَّرَى قُلْتُ فَعَلَى أَیِّ شَیْءٍ الثَّرَى فَقَالَ هَیْهَاتَ عِنْدَ ذَلِكَ ضَلَّ عِلْمُ الْعُلَمَاءِ


((56- زرارة از یكى از دو امام بزرگوار - امام باقر و یا صادق (علیه السلام ) - روایت كرده كه فرمود: همانا خداى عزوجل زمین را آفرید، سپس تا چهل روز آب شور، و چهل روز آب شیرین بر آن روان كرد، تا چون این دو آب با هم برخورد كرد و به هم آمیخت خداوند بدست قدرت خویش مشتى از آن برگرفت و همه را بسختى درهم مالید آنگاه آنرا دو قسمت كرد و از هر قسمت گروهى مانند گله مورچه بیرون آمدند، پس گروهى راه بهشت را در پیش گرفتند و گروهى راه دوزخ را. )) عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ جَمِیلِ بْنِ دَرَّاجٍ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَحَدِهِمَا ع قَالَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ خَلَقَ الْأَرْضَ ثُمَّ أَرْسَلَ عَلَیْهَا الْمَاءَ الْمَالِحَ أَرْبَعِینَ صَبَاحاً وَ الْمَاءَ الْعَذْبَ أَرْبَعِینَ صَبَاحاً حَتَّى إِذَا الْتَقَتْ وَ اخْتَلَطَتْ أَخَذَ بِیَدِهِ قَبْضَةً فَعَرَكَهَا عَرْكاً شَدِیداً جَمِیعاً ثُمَّ فَرَّقَهَا فِرْقَتَیْنِ فَخَرَجَ مِنْ كُلِّ وَاحِدَةٍ مِنْهُمَا عُنُقٌ مِثْلُ عُنُقِ الذَّرِّ فَأَخَذَ عُنُقٌ إِلَى الْجَنَّةِ وَ عُنُقٌ إِلَى النَّارِ


((62- ابوبصیر گوید: به امام صادق (علیه السلام ) عرض كردم : قربانت گردم خواب راست و دروغ از یكجا بر آید (وبه یك نحو است )؟ فرمود: آرى ، اما خوابهاى دروغ و پریشان آنست كه مرد در آغاز شب مى بیند، در آنوقت كه تحت تسلط شهوات و سركشان بدكار (از شیاطین ) است ، و آن خوابها چیزى نیست جز آنچه در خیال انسان مجسم شود و آنها دروغ و بر خلاف در آید، و اما خواب راست آنست كه انسان پس از گذشتن دو ثلث از شب هنگام آمدن فرشته ها ببیند و آن پیش از سحر است و این رؤ یاى صادقه (و خواب راست ) است كه انشاءالله تخلف ندارد مگر آنكه جنب باشد یا بدون طهارت (وضوء یا تیمم ) خوابیده باشد و خدا را آنطور كه باید یاد نكرده باشد كه آن خواب تخلف دارد و دیر تعبیر شود. (مترجم گوید: براى اطلاع كافى از حقیقت خواب و اینكه چرا گاهى صادق و گاهى كاذب است باید تمامى روایاتى كه در باب خواب وارد شده و كلمات بزرگان از حكماء و فلاسفه و دیگران را از نظر گذراند و چون استقصاء و نقل آنها در اینجا از وضع ترجمه ما خارج است شما را به كتاب دارالسلام حاجى نورى (رحمة الله علیه ) (ج 4 ص 232 - 267 ط قم ) راهنمائى مى كنیم كه مؤ لف بزرگوار در آنجا بطور مشروح ابتداءا روایات را كه از آنجمله همین حدیث ابوبصیر است نقل كرده و سپس گفتار حكماء و فلاسفه و دیگران را آورده و عمیقا در این باره بحث و تحقیق كرده است و این بنده كتاب دیگرى ندیده ام كه به این اندازه تفصیلا در این موضوع بحث كرده باشد). )) مُحَمَّدٌ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنِ الْعَلَاءِ بْنِ رَزِینٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ وَ الْحَجَّالِ عَنِ الْعَلَاءِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ قَالَ لِى أَبُو جَعْفَرٍ ع كَانَ كُلُّ شَیْءٍ مَاءً وَ كَانَ عَرْشُهُ عَلَى الْمَاءِ فَأَمَرَ اللَّهُ عَزَّ ذِكْرُهُ الْمَاءَ فَاضْطَرَمَ نَاراً ثُمَّ أَمَرَ النَّارَ فَخَمَدَتْ فَارْتَفَعَ مِنْ خُمُودِهَا دُخَانٌ فَخَلَقَ اللَّهُ السَّمَاوَاتِ مِنْ ذَلِكَ الدُّخَانِ وَ خَلَقَ الْأَرْضَ مِنَ الرَّمَادِ ثُمَّ اخْتَصَمَ الْمَاءُ وَ النَّارُ وَ الرِّیحُ فَقَالَ الْمَاءُ أَنَا جُنْدُ اللَّهِ الْأَكْبَرُ وَ قَالَتِ الرِّیحُ أَنَا جُنْدُ اللَّهِ الْأَكْبَرُ وَ قَالَتِ النَّارُ أَنَا جُنْدُ اللَّهِ الْأَكْبَرُ فَأَوْحَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَى الرِّیحِ أَنْتِ جُنْدِیِّ الْأَكْبَرُ


((68- محمد بن مسلم گوید: هم چیز (در ابتداى خلقت ) آب بود و عرش ‍ خدا نیز بر آب قرار داشت ، پس خداى عز ذكره آب را فرمان داد بصورت آتشى بر افروخته شد، سپس به آتش دستور داد خموش گشت و از خموشى آن دودى برخاست ، و خدا از آن دود آسمانها را آفرید، و از خاكسترش زمین را خلق فرمود، پس میان آب و آتش و باد نزاع در گرفت . آب گفت : منم بزرگترین لشگر خدا، و باد گفت : منم بزرگترین لشگر خدا، و آتش گفت : منم بزرگترین لشگر خدا، پس خداوند به باد وحى كرد كه توئى لشكر بزرگ من . ))


((83- على بن مغیرة گوید: شنیدم از امام صادق (علیه السلام ) كه مى فرمود: همینكه عمر شخص مؤ من به چهل سال برسد خداوند او را از سه درد ایمن سازد: پیسى ، و خوره ، و دیوانگى ، و چون به پنجاه سال رسید خداوند حسابش را سبك كند، و چون به شصت سال رسد خداوند انابة (و بازگشت به سوى حق ) روزیش كند، و چون به هفتاد سال رسید اهل آسمان او را دوست بدارند، و چون به هشتاد سال رسید خداى عزوجل دستور فرماید: كارهاى نیكش را یادداشت كنند و گناهانش را بریزند، و چون به نود سالگى رسد خداى تبارك و تعالى گناهان گذشته و آینده اش را بیامرزد و درباره اش نوشته شود: (اسیر خدا در زمین ) و در روایت دیگرى است (كه فرمود): و اگر به صد سال برسد آن پست ترین درجات عمر است . ))


((87- على بن ابى حمزة گوید: حضرت موسى بن جعفر (علیه السلام ) فرمود: من هفت ماه است كه دچار تب شده ام و پسرم دوازه ماه است كه تب میكند و این تب همچنان در بدن ما بالا مى رود، و احساس مى كنم كه همه بدن را نمیگیرد، گاهى بالاى تن را مى گیرد و به پائین بدن كار ندارد و گاهى پائین بدن را مى گیرد و بالا را نمى گیرد. گوید من عرض كردم : قربانت اگر اجازه دهید من حدیثى را كه از ابى بصیر از جدت (علیه السلام ) شنیده ام براى شما بگویم كه آنحضرت هرگاه تب مى كرد از آب سرد كمك مى گرفت و دو جامه داشت كه یكى در آب سرد بود و دیگرى را بر تن مى كرد و همچنان آن دو را به نوبت مى پوشید (و هرگاه جامه كه تنش بود خشك مى شد آن را بیرون مى آورد و جامه اى را كه در آب بود به تن مى كرد و آن دیگر را در آب مى گذراد) سپس فریاد میزد بطوریكه كه صدایش دم در خانه مى آمد كه مى گفت : (اى فاطمه دختر محمد)! فرمود: راست گفتى ، عرض كردم : قربانت ! شما براى تب دوائى ندارید؟ فرمود: دوائى براى آن در نزد ما یافت نشود جز دعا و آب سرد، و من بیمار شدم و محمد بن ابراهیم برایم طبیبى فرستاد و آن طبیب داروئى برایم آورد كه قى آور بود و من آن را نخوردم زیرا هر گاه من قى مى كنم بندهایم از هم جدا مى شود. ))


((89- جابر از امام باقر (علیه السلام ) روایت كند كه رسول خدا (صلى الله علیه و آله ) فرمود: هر كه سه بار بگوید: (بسم الله الرحمن الرحیم لا حول و لا قوة الا بالله العلى العظیم ) خداوند نود و نه نوع بلا را از او كفایت كند كه آسانترین آنها خفه شدن است . ))


((109- و نیز حفص از امام صادق (علیه السلام ) روایت كند كه آنحضرت فرمود: هر كه خواهد به سفر برود روز شنبه مسافرت كن كه به راستى اگر در روز شنبه سنگى از كوهى كنده شود خداى عزذكره آن را بجایش باز گرداند، و هر كه راههاى حاجت بر او بسته شود باید آنرا در روز سه شنبه بجوید زیرا روز سه شنبه روزى است كه خدا آهن را براى داود (علیه السلام ) نرم كرد. ))


((111- و نیز حفص گوید: امام صادق (علیه السلام ) را دیدم كه در نخلستانهاى كوفه گردش مى كرد پس به درخت خرمائى رسید و در پاى آن وضو گرفت و مشغول ركوع و سجود شد و من شمردم در سجده اش پانصد بار سبحان الله گفت ، سپس برخاسته به درخت خرما تكیه كرد و دعائى خواند آنگاه فرمود: اى حفص این است به خدا سوگند همان درخت خرمائى كه خداى عزوجل به مریم (علیه السلام ) فرمود: (تنه درخت خرما را به سوى خود تكان بده خرماى تازه برایت به زمین ریزد) (سوره مریم آیه 25).


((117- عبدالله بن سنان گوید: شنیدم از امام صادق (علیه السلام ) كه مى فرمود: همانا خداوند خیر و خوبى را در روزیكشنبه آفرید و خدا چنان نبود كه شر و بدى را پیش از خیر و خوبى بیافریند و در روز یكشنبه و دوشنبه زمینها را آفرید، و در روز سه شنبه قوت و روزى آنها را آفرید، و آسمانها را روز چهارشنبه و پنجشنبه آفرید و قوتها را در روز جمعه خلق فرمود و این است گفتار خداى عزوجل : (آفرید آسمانها و زمین و آنچه را در ما بین آن دو است در شش روز) (سوره سجده آیه 4). ))


((124- موسى بن عمربن بزیع گوید: به حضرت رضا (علیه السلام ) عرض ‍ كردم : مردم روایت كنند كه رسول خدا(صلى الله علیه و آله )چون به راهى مى رفت از راه دیگر بر مى گشت (و از همان راهى كه رفته بود بر نمى گشت )؟ راستى اینطور است (و این روایت راست است )؟ فرمود: آرى من هم بسیارى از اوقات همین كار را مى كنم و تو هم اینكار را بكن ، سپس ‍ فرمود: بدان كه این كار روزى بخش تر است براى تو. ))


حدیث كسى كه در اسلام به دنیا آید: ((126- حباب بن موسى از امام باقر (علیه السلام ) روایت كند كه آنحضرت فرمود: هر كه در اسلام بطور آزاد بدنیا آید(و پدر و مادرش برده نباشند) او عربى است (و مانند سایر اعراب از حقوق مسلمانى برخوردار است ) و هر كه پیمانى با مسلمانان دارد و بدان پاى بند باشد او آزاد شده رسول خدا (صلى الله علیه و آله ) است ، و هر كه از روى رغبت و میل مسلمان شود او از مهاجرین محسوب مى گردد. ))


((138- شاذان از حضرت موسى بن جعفر (علیه السلام ) روایت كند كه فرمود: پدرم به من گفت : همانا در بهشت جوئى است كه نامش جعفر است ، و بر كنار آن جوى در (درخشان ) سفیدیست كه در آن هزار قصر قرار دارد، و در هر قصرى هزار قصر است كه مخصوص محمد و آل محمد است و بر كناره چپ آن جوى در زردى است كه در آن هزار قصر است و در هر قصرى هزار قصر قرار دارد و آن از حضرت ابراهیم و آل ابراهیم (علیه السلام ) است .))


((147- حلبى گوید: پرسیدم از امام صادق (علیه السلام ) از تفسیر گفتار خداى عزوجل : (در آنجا(یعنى در بهشت )است نیك سیرتان زیبا صورت ) (سوره الرحمن آیه 70)؟ فرمود: مقصود زنان خوب با ایمان عارف به حق هستند، عرض كرد: (معناى این آیه چیست ): (حوران نهان در خیمه ها) (آیه 72) فرمود: مقصود آن حوریانى هستند كه پیوسته در پرده اند، و در خیمه هائى از در و یاقوت و مرجان بسر برند، و هر خیمه اى چهار در دارد، و بر هر درى هفتاد دخترك پستان برآمده دربانى كنند، و هر روز از روى كرامت خداى عزذكره بنزد آن حوریان آیند تا خداى عزوجل بوجود آنها مؤ منان را مژده و بشارت دهد. ))


((170- از امیرمؤ منان (علیه السلام ) نقل كنند كه فرمود: شش طائفه اند كه خداى عزوجل به شش خصلت (ناپسند)عذاب كند: عرب را به عصبیت (و تعصب كشى هاى بیجاى قومى و عربى گرى ) و دهبانانرا به تكبر و سر بزرگى كردن ، و امیران را به جور و تعدى ، و فقیهانرا به حسد و رشگ بردن ، بازرگانان و پیشه وران را به خیانت و دهاتیان را به جهل و نادانى . ))


((217- اسماعیل بن مسلم از امام صادق (علیه السلام ) روایت كرده كه فرمود: هر كس بدرد واهنه (درد مفاصل وشانه ها و بازوها كه معمولا در پیرى دچار حبس بول گشته است دست خود را بر موضع درد گذارد و بخواند (دعائى را كه در متن ذكر شده و ترجمه اش این است ): (آرام شو كه من تو را آرام ساختم بدان خدائى كه آرام گشت برایش آنچه در شب و روز است و او است شنواى دانا). ))


((218- ابوجمیله از امام صادق (علیه السلام ) روایت كرده كه فرمود: دوراندیشى و احتیاط (مركزش ) در قلب است ،و مهر و خشونت جایش در جگر است ، و حیا و شرم در ریه و شش است . و در حدیث دیگرى كه ابى جمیله روایت كرده چنین است : عقل و خرد جایگاهش در قلب و دل است . ))


((222- از حضرت ابوالحسن (علیه السلام ) روایت كرده اند كه فرمود: هر كه آب كمرش دگرگون شود شیر تازه و عسل براى او نافع است .


((224- ابوعروة برادر شعیب یا خود عقرقوفى گوید: خدمت امام كاظم (علیه السلام ) شرفیاب شدم و او از روزچهارشنبه هنگامى كه در زندان بود حجامت مى كرد، به آن حضرت عرض كردم : امروز روزى است كه مردم مى گویند: هر كه در چنین روزى حجامت كند به پیسى دچار شود؟ فرمود: كسى از این جریان مى ترسد كه مادرش در حال حیض به او آبستن شده باشد. ))


((225- اسحاق بن عمار از امام صادق (علیه السلام ) روایت كند كه فرمود: در روز جمعه هنگام ظهر حجامت نكنید كه هر كه در ظهر حجامت كند و به مرضى مبتلا شود كسى را جز خودش سرزنش نكند. ))


((231- حمزة بن طیار گوید: خدمت امام موسى بن جعفر (علیه السلام ) بودم آنحضرت دید كه من آه و ناله مى كنم ،فرمود: چه ناراحتى دارى ؟ عرض كردم : دندانم درد مى كند، فرمود: خوب است حجامت كنى . (حمزة گوید:) من حجامت كردم و درد دندانم آرام شد، جریان را به اطلاع آن حضرت رساندم ، حضرت فرمود: مردم به چیزى مداوا نكرده اند كه بهتر از یك شاخ حجامت یا یك شربت عسل ، گوید: عرض كردم : قربانت گردم یك شربت عسل یعنى چه قدر؟ فرمود: یك انگشت - یا یك قاشق . ))


((240- ابوعبیده حذاء از امام صادق (علیه السلام ) روایت كرده كه در گفتار خداى عزوجل (آن كسانى كه از بنى اسرائیل كفر ورزیدند به زبان داود و عیسى بن مریم لعنت شدند) (سوره مائده آیه 78) فرمود: مسخ شدن آنها به خوك بر زبان داود (و به نفرین آن حضرت ) بود، و مسخ شدن به صورت میمون بر زبان عیسى بن مریم بود. ))
از این جور احادیث تو اسلام زیاد هست
اگر کسی بتواند مشکل شرور را حل کند خدا را ثابت کرده است دوستان با خدا بیایید ثابت کنید ومشکل رور را حل کنید:e059:
از نظر هر انسان خردمندی برده داری نادرسته اما مورد پذیرش اسلام است و همچنین در اسلام می توان با کنیز رابطه جنسی برقرار کرد (حتی به زور) در اسلام می توان به دیگر کشور ها حمله کرد و مال های انان را غارت کرد و زنانشان را به کنیزی گرفت!!!!!!!!!! عجب ازادی بیانی داره این اسلام:e057:
خردمند نوشته: اگر کسی بتواند مشکل شرور را حل کند خدا را ثابت کرده است دوستان با خدا بیایید ثابت کنید ومشکل رور را حل کنید:e059:

برهان شر
الْحُسَیْنُ بْنُ سَعِیدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ الْحَجَّاجِ عَنْ أَبَانِ بْنِ تَغْلِبَ قَالَ‏ قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع مَا تَقُولُ فِی رَجُلٍ قَطَعَ إِصْبَعاً مِنْ أَصَابِعِ الْمَرْأَةِ كَمْ فِیهَا قَالَ عَشْرٌ مِنَ الْإِبِلِ قُلْتُ قَطَعَ اثْنَتَیْنِ قَالَ عِشْرُونَ مِنَ الْإِبِلِ قُلْتُ قَطَعَ ثَلَاثاً قَالَ ثَلَاثُونَ مِنَ الْإِبِلِ قَالَ قُلْتُ أَرْبَعاً قَالَ عِشْرُونَ مِنَ الْإِبِلِ قُلْتُ سُبْحَانَ اللَّهِ یَقْطَعُ ثَلَاثاً فَیَكُونُ عَلَیْهِ ثَلَاثُونَ وَ یَقْطَعُ أَرْبَعاً فَیَكُونُ عَلَیْهِ عِشْرُونَ إِنَّ هَذَا كَانَ یَبْلُغُنَا وَ نَحْنُ بِالْعِرَاقِ فَنَبْرَأُ مِمَّنْ قَالَهُ وَ نَقُولُ الَّذِی جَاءَ بِهِ شَیْطَانٌ فَقَالَ مَهْلًا یَا أَبَانُ إِنَّ هَذَا حُكْمُ رَسُولِ اللَّهِ ص إِنَّ الْمَرْأَةَ تُعَاقِلُ الرَّجُلَ‏ إِلَى ثُلُثِ الدِّیَةِ فَإِذَا بَلَغَتِ الثُّلُثَ رَجَعَتْ إِلَى النِّصْفِ یَا أَبَانُ إِنَّكَ أَخَذْتَنِی بِالْقِیَاسِ وَ السُّنَّةُ إِذَا قِیسَتِ انْمَحَقَ الدِّینُ.

روایت ابان بن تغلب از امام صادق(ع) است :
از امام پرسیدم: مردی یکی از انگشتان زنی را قطع می کند دیه آن چقدر است؟ فرمود: ده شتر، گفتم دو انگشت قطع کرده دیه اش چقدر است؟ فرمود: بیست شتر پرسیدم سه انگشت قطع می کند فرمود: سی شتر، گفتم اگر چهار انگشت زن را قطع کند دیه اش چقدر است فرمود: بیست شتر، گفتم:
سبحان الله سه انگشت قطع می کند و دیه آن سی شتر است وقتی چهار انگشت را قطع می کند دیه اش بیست شتر می شود؟
وقتی ما در عراق بودیم این مطلب را می شنیدم و از گوینده آن بیزاری می جستیم و می گفتیم آورنده چنین حکمی شیطان است،
امام(ع) فرمود:[B][B][/B] ابان صبر کن، این حکم پیامبر خدا است. همانا دیه زن با مرد برابر است تا وقتی به ثلث برسد و هنگامی که به ثلث رسد، دیه زن به نصف برمی گردد، ای ابان تو دست به قیاس زده ای و اگر در سنت قیاس شود، دین از بین می رود.


تهذیب‏ الأحكام : ج10 ، ص184 ، باب14 ، حدیث : 16

[/B]
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12