07-17-2013, 08:35 AM
Russell نوشته: مگر مردمانی پیدا میشوند که دیندار باشد و آن دین راهم دوست نداشته باشند؟با درود
و اینکه آن مردم دین را دوست دارند دلیل میشود که باورهای آن دین مزخرف نباشد؟
باورهای یک دین با باورهای باورمندان به آن دین ،مراجع و کتب آن (که برای شیعیان شامل حدیث هم میشود) تعریف میشود و ربط چندانی به صحت تاریخی آنها ندارد.
وقتی ما میگوییم مسلمین باور مزخرفی دارند مبنی بر اینکه محمد ماه را با شمشیر دو تکه کرده نمیگوییم که چنین چیزی رخ داده بلکه ادعای ما درباره باورهای مسلمین است نه لزوما صحت تاریخی آن.
این مذهب شیعی را هم که میگویید اگر شاه اسماعیل صفوی نبود که آنرا از نو اختراع کند و این مذهب ایرانی را از جبل الآمل لبنان وارد کند و در بسیاری از مناطق ایران بمعنی واقعی کلمه بزور شمشیر مستقر کند الان با مذهب متفاوتی در ایران روبرو بودیم.
اگر از دید عقلی میخواهید بسنجید هیچ دینی تعقل ندارد و تعالیمی محدود در ان عقلی است
تنها ما برخی از ادیان که بر مبنای حکمت است انهم دربرخی(شاید در اینگونه از باورها بیش از دیگر ادیان) مبانی باورهای عقلی داریم(مانند کنفسیونیسم)
ما دو دیدگاه در نزد انسانها داریم
دیدگاه متریالیسم:این دیدگاه از ماده می اید ماده چیزی است قابل برسی و ازمایش قابل ارایه نظریه و فرضیه و تحقیق در درستی نظر یا فرضیه
دیدگاه ایدالیسم:در این نوع نگرش که از ایدال می اغید شخص با نگاه دوست داشتن به قضیا می نگرد و به ان چیزی اهمیت میدهد که خواسته و علاقه اوست
بیشترین مبانی ادیان حاصل دیدگاه ایدالیسم انسان است و در مبانی جزیی حاصل متاریالیسم است
این دو نوع نگرش از دیرباز همراه انسان بوده به گونه ای که در کهنترین اسنادی که ما در دست داریم انسانها با تفکر غالب مادی و با تفکر دینی بوده اند و تا ابد نیز از دید من این دو نوع تفکر در دیدگاه انسانها خواهد بود
در ضمن شاه اسماعیل شیعه را نساخته و نه اخوندانی که وی وارد ایران کرد از لبنان و یمن و سوریه
شاه اسماعیل یک انسان عقده ای بوده که در قالب حمایت شیعیان توانست زنده بماند و در جمع انان زیست و سپس برای قدرت گرفتن و چپاول از این مذهب استفاده کرد
این مذهب تشیع را ما از ابتدای ورد اعراب به ایرن کم کم تعالیمش را داریم که شکل می گرفت و در قرن 3 هجری کامل شد و به عنوان شیعه گری نمایان گردید و باز هم تغییرات کرد تا زمان صفویه و در زمان صفویه نیز تغییراتی داشت و مبانی ان شاخ و برگ و فلسفه ای گرفت و بعد از ان هم پویا بود تا زمان حال از این به بعد نیز پویا خواهد بود و تغییر خواهد کرد
این قایده ای است که نه تنها برای شیعه بلکه برای تمامی مذاهب در تاریخ بوده یعنی پویا بودن و تغییر کردن و شرح و بسط یافتن
همانطور که دانش پیشرفت میکند و پویا است ادیان هم پیشرفت میکند
البته دانشمندان این زمینه در مورد ادیان و باورهای اینده بشر نظریات دارند و تعاریفی را مظرح کرده اند و راهکارهایی داده اند
مثلا میریچا ایلیاده نظرش این است که باید یک بازگشت داشته باشیم به افکار کهن ولی مورخ دیگر(ارتور تونبی) میگوید که این بازگشت پدید خواهد امد و ما ناگزیر از ان هستیم
برخی میگویند که ادیان اینده تغییراتی باید داشته باشد
هر کس نظری دارد در این مورد
ولی در هر صورت این ادیان نیاز بشر هستند و علاقه بشر و کسی نمی تواند این علاقه را در انسان از میان ببرد
سپاسگذارم