Theodor Herzl نوشته: من واقعا برام جای سوال هست جناب کافر ، یعنی این همه کشته دهه ۶۰ برای شما مهم نیست؟ شما به عنوان یک بی خدا اولین کسی بودید که اعدام میشدید در زمان موسوی
مهم است، چرا نباشد؟! ولی فرافکنی و تهمت زدن به انسان ها تا زمانی که یقین حاصل نکرده ایم کار است غیرانسانی. از کسی دم از انسانیت می زند بعید است این چیزها را نداند
من هم برایم جالب است که شما هیچ نامی از خلخالی یا لاجوردی یا هتا خمینی نمی آورید و پیله کرده اید به کسی که این ماجراها هیچ ارتباطی به او ندارد.
بله من هم بارها به دوستان و آشنایان و در محفل های خصوصی گفته ام که اگر فقط ده سال زودتر به دنیا آمده بودم با روحیاتی که در خود سراغ دارم اعدام شده بودم یا در خوشبینانه ترین حالت به زندان بلند مدت محکوم می شدم. ولی باز هم این دلیل نمی شود که گوزن(!) را به شقیقه پیوند دهم!
Theodor Herzl نوشته: چی در این دیدید که اینجوری ذوب در ولایت میر حسین شدید؟
انسانیت، راستگویی، شهامت و دیگر هیچ!
Theodor Herzl نوشته: اینکه شما میگید موسوی خبر نداشته حداقل سندی هستِ بی عرضگی این شخص اگر سندی به مجرمیتش نباشه
بله او بی عرضه بود، خیالتان راحت شد؟! ولی این توفیر می کند با آن چیزی که شما می گویید و اصرار به اثبات آن دارید. او بی عرضه بود، ولی نه به اندازه ی ابراهیم یزدی که خلخالی 4 نفر را جلوی چشمش می دزدد و طی چند دقیقه اعدام می کند و ابراهیم یزدی که در همان ساختمان حضور داشته هیچ غلطی نمی تواند بکند.
میرحسین که نه سر پیاز بوده و نه دخالتی در این جریان ها داشته
کافر_مقدس نوشته: من هم برایم جالب است که شما هیچ نامی از خلخالی یا لاجوردی یا هتا خمینی نمی آورید و پیله کرده اید به کسی که این ماجراها هیچ ارتباطی به او ندارد.
برای اینکه کسی اینجا طرفدار لاجوردی نیست و بحثی در مورد لاجوردی جنایت کار نیست همون چیزی که شما در مورد لاجوردی احساس میکنی رو هم در مورد موسوی نیز اعتقاد دارم ، حالا قبل جنبش سبز این همه شما فدائی موسوی میشدی هنوز؟
Russell نوشته: مساله اینست که،حالا دعوا واقعیست یا زرگری، کدام هیزم؟
کدام هیزم؟ مساله اینست که شما اصولن آیا جایگاهی برای توده ها در تصمیم گیری های سیاسی - اجتماعی نظام ج.ا قائل هستید یا خیر؟ اینطور که معلومه پاسختون خیر هست.
بنابر این باید گوشزد کنم که صف بندی های خیابانی توده مردم بود که در سال 88 و 89 بود که حاکمیت رو مجبور به پرداخت این هزینه کرد که امروز نه راه پس داشته باشه نه راه پیش! انقدر چشمتون رو روی این مسائل نبندید. بابا این جنبش سبز خدمت زیادی به ما آزادی خواهان کرده و همش هم مطابق تئوری های کلاسیک در مورد اعتراضات مدنی اتفاق افتاده. یعنی موازنه ی قوا بین حاکمیت و مردم رو به تعادل میره و چنانچه به نقطه تعادل و برابری برسه، اونروز روز خداحافظی حاکمیته. بنابر این به محض حرکت قوای مردم به سمت نقطه ی تعادل حاکمیت تلاش میکنه از بروز این تعادل جلوگیری کنه.
تمام اینها به لطف اعتراضات مردمی اتفاق افتاد. خصوصن اعتراضات در بهمن 89 که به پشتیبانی از جنبش مردم تونس بود اگه یادتون باشه و اتفاقن بلافاصله بعد از اون که محمد مختاری کشته شد دوباره مردم تظاهرات کردند و رژیم مجبور شد دستگیری ها رو زیاد کنه و این دو نفر رو هم زندانی کنه. چطور شما این تاثیرات رو ندیده میگیرید؟ من بعضی حرف های شما و میلاد و کسرا رو میخونم احساس میکنم با جوانان نا امید و تازه کاری روبرو هستم که با یه غوره سردی و با یه مویز گرمیشون میشه!
Russell نوشته: در همان آلمان نازی هم اقدام برای براندازی هیتلر کاملا مبتنی بر توان نظامی و داخلی بود. اصلا نظر ما تاثیری در افکار اینها نداشته و ندارد.
حالا فرضم کنیم آره نداشته باشد. گویا اینجا حق این هم که تئوری پردازی و حمایت فکری هم بکنیم نداریم!
کافر_مقدس نوشته: انسانیت، راستگویی، شهامت و دیگر هیچ!
انصافن حالا به دور از ایرادهای بنی اسرائیلی کسرا و میلاد، اینهایی که میگی در موسوی که به دنبال دوران طلایی بوده شما دیدی؟ الان نمیدونم شاید نظرش برگشته باشه ها، ولی شهامتشون رو قبول دارم که حاضر نمیشند هتا کمترین امتیاز به حکومت بدند برای آزادیشون.
نقل قول:گور پدر موسوی و هر کسی که در ساختار این نظام نقش داشته. "هیچ" فرقی بین موسوی و خامنهای و خمینی نیست -
یکی یه جا گفته بود.
و ما اینگونه فهمیدیم که بین کسانی که درجات متفاوتی از قدرت رو دارند هیچ تفاوتی نیست،دقیقا "هیچی" :))
kourosh_bikhoda نوشته: کدام هیزم؟ مساله اینست که شما اصولن آیا جایگاهی برای توده ها در تصمیم گیری های سیاسی - اجتماعی نظام ج.ا قائل هستید یا خیر؟ اینطور که معلومه پاسختون خیر هست.
بنابر این باید گوشزد کنم که صف بندی های خیابانی توده مردم بود که در سال 88 و 89 بود که حاکمیت رو مجبور به پرداخت این هزینه کرد که امروز نه راه پس داشته باشه نه راه پیش! انقدر چشمتون رو روی این مسائل نبندید. بابا این جنبش سبز خدمت زیادی به ما آزادی خواهان کرده و همش هم مطابق تئوری های کلاسیک در مورد اعتراضات مدنی اتفاق افتاده. یعنی موازنه ی قوا بین حاکمیت و مردم رو به تعادل میره و چنانچه به نقطه تعادل و برابری برسه، اونروز روز خداحافظی حاکمیته. بنابر این به محض حرکت قوای مردم به سمت نقطه ی تعادل حاکمیت تلاش میکنه از بروز این تعادل جلوگیری کنه.
تمام اینها به لطف اعتراضات مردمی اتفاق افتاد. خصوصن اعتراضات در بهمن 89 که به پشتیبانی از جنبش مردم تونس بود اگه یادتون باشه و اتفاقن بلافاصله بعد از اون که محمد مختاری کشته شد دوباره مردم تظاهرات کردند و رژیم مجبور شد دستگیری ها رو زیاد کنه و این دو نفر رو هم زندانی کنه. چطور شما این تاثیرات رو ندیده میگیرید؟ من بعضی حرف های شما و میلاد و کسرا رو میخونم احساس میکنم با جوانان نا امید و تازه کاری روبرو هستم که با یه غوره سردی و با یه مویز گرمیشون میشه!
مساله این نیست که من چه چیز برای مردم قائل هستم، مساله اینست که اثرگذاری مردم در مسیر سیاسی ج.ا چقدر بوده، بعنوان یک فکت.
ببینید در همان سال 88 هم موسوی و اصلاحطلبان و احمدینژاد بود که شلوغ کردند، موسوی بود که با گرم کردن تنور انتخابات راهیمایی خیابانی راه انداخت، اصلاحطلبان بودند که گفتند تقلب شده بیایید به خیابان و... ولی وقتی مردم به خیابان آمدند و شلوغ شد و شعارها به مذاق اصلاحطلبان و خامنهای خوش نیامد چه شد؟ گفتند برگردید خانه. من فکر میکنم اینجا نه ما بلکه دوستان سبز هستند که خود را خیلی زرنگ میبینند و گمان میکنند دارند ج.ا را بازی میدهند و هیزم در آتش میریزند و... ولی آنچه که من در بالا نقل کردم بنظر من میآورد که این ج.ا است که دارد مردم را بازی میدهد. علت اصلی دعوای موسوی و خامنهای دعواهای قدیمیست و علت حصر موسوی هم شوراندن مردم است، شوراندنی که از کنترل خارج شد و برای ج.ا هزینه درست کرد، همین. البته کوروش جان برای من جالب است که شما که از متزلزل بودن ج.ا سخن میگویی هم تنها گزینه را برای سقوط ج.ا حملهیِ نظامی آمریکا میدانی، بنظر من ایندو متناقض هستند!!!!
حقیقت این است که چه در تونس و چه در انقلاب 57 ایران و چه بقیهیِ مواقع درست مشخص نیست که اتفاق میافتد و سازمانهایِ جاسوسی آمریکا هم تنها انقلاب مصر را تماشا کردند و نه پیشبینی نه آمادگی نه هیچ چیز. نه برنامهای بود نه آتش ریختن به هیزم سازمانیافتهای و نه...
در مورد همان تونس هم وقتی مردم اصلا موثر حساب میشوند که قادر به چانهزنی و امتیازگیری باشند. وقتی مردم فشار میدهند و چانهزنیاش را اصلاحطلبان میکنند و تازه خامنهای همانها را هم میاندازد زندان بگمانم مشخص است که موازنهیِ قوا چگونه است. میبینیم که غرب میتواند با فشار بر علی خامنهای اثر بگذارد ولی مردم کوچکترین اهرمی در دست ندارند چراکه حکومت منبع درآمدش چیز دیگریست و با وجود اینکه آبرو برایش مهم است ولی تکیهگاه قدرتش جای دیگریست و لازم باشد آبروریزی را بجان میخرد و سرکوب خیابانی هم میکند و نیازی به دادن امتیاز هم نمیبیند.
شورش مردمی ربط چندانی به اختلاف درون جکومت ندارد در زمان شاه هم بخاطر احتلافات آبکی درون حکومت نبود که رژیم سقوط کرد بخاطر شورش مردمی و ناتوانی شاه در کنترل کشور بود، ج.ا اما درسهایِ بسیار خوبی از آن ماجرا گرفته و کاملا برای هرگونه سرکوبی آماده است و حتی میبینیم جایی که اسد در سرکوب درمیماند منجی او میشود.
خلاصهیِ سخن اینکه من نمیگویم به خیابان نیآییم و فعالیت مجازی و خبررسانی نکنیم بلکه میگویم اینها ربطی به موسوی و شکاف انداختن درون حکومت نباشد. بهانهای به خیابان آمدن میتواند آببازی هم باشد و آنجا شلوغی بشود و خرتوخر شود و حکومت هم اشتباه کند و یکمرتبه شورش شود، شاید هم نشود (احتمال قویتر) ولی در هر صورت این ربطی به شکاف درون جکومتی ندارد، سگان آغا موقع گرفتن پاچهیِ ما و شما مطمئن باشید به موسوی و خامنهای فکر نمیکنند و تنها حفظ نظام و بخور بخور برایشان مهم است.
kourosh_bikhoda نوشته: حالا فرضم کنیم آره نداشته باشد. گویا اینجا حق این هم که تئوری پردازی و حمایت فکری هم بکنیم نداریم!
آقا چه حرفی میزنی من کی گفتم حرف نزن؟!!! شما میگویی ما به آتش هیزم میریزیم و اثر داریم من هم میگویم نداریم. این مرکز بحث است، باقی کارهای من و شما ولی ربطی به بحث ندارد.
undead_knight نوشته: سوال من اینه که تصفیه حساب های استالین هم مثلا جنگ زرگری کمونیست ها بوده؟!:)))
در همان مورد همان شوروی هم دیدیم بعد از 70 سال نه بخاطر ضعیف شدن بخاطر جنگ داخلی درون حزب بلکه بخاطر به بن بست رسیدن سیستم موجود بود که شوروی سقوط کرد. در ج.ا اما برخلاف نظر دوستان سیستم به برکت پول نفت مثل باقلوا دارد کار میکند و کار بجای باریک برسد چهارتا توافق با غرب میکنند و اوضاع اقتصادی هم بهتر میشود.
Russell نوشته: در همان مورد همان شوروی هم دیدیم بعد از 70 سال نه بخاطر ضعیف شدن بخاطر جنگ داخلی درون حزب بلکه بخاطر به بن بست رسیدن سیستم موجود بود که شوروی سقوط کرد. در ج.ا اما برخلاف نظر دوستان سیستم به برکت پول نفت مثل باقلوا دارد کار میکند و کار بجای باریک برسد چهارتا توافق با غرب میکنند و اوضاع اقتصادی هم بهتر میشود.
والا من ادعا نکردم به خاطر اختلافات حزبی سقوط کرد!
بیشتر هم در پاسخ به میلاد هست که دیگه تئوری توطئه رو خیلی جدی گرفته و همه چیز رو به صورت نمایش حکومت حساب میکنه!
و اما بریم سراغ استدلال تو.
1-نفت که تا چند دهه دیگه تموم میشه،بنابراین با بدبینانه ترین تئوری ها هم جمهوری اسلامی شکست ناپذیر نیست!
2-مثل باقلوا کار کردن رو توضیح بده.
کافر_مقدس نوشته: افرادی که قصد قیامت کردن داشتند هم اکنون در زندان به سر می برند یا با دشواری از مرزها خارج شده اند. به همین سادگی!
پس یعنی داری اعتراف میکنی که جنبش سبز میلیونی نبوده!!!!
چونه کمتر از چند هزار نفر در زندان هستند یا از کشور خارج شدند :))