دفترچه

viviyan نوشته: قول

خیر،بهتان می خورد از این جیغ ویغی ها باشید.بروید با نامه ی ولی محترم برگردید.

Nevermore نوشته: خیر،بهتان می خورد از این جیغ ویغی ها باشید.بروید با نامه ی ولی محترم برگردید.

بمیر نوِرمور گرامی. شما دیگر باید دیده باشید که من چه فحش هایی خوردم :))

viviyan نوشته: بمیر نوِرمور گرامی. شما دیگر باید دیده باشید که من چه فحش هایی خوردم :))

چون دیده ام،می گویم.:e057:تست اول را به سلامت گذراندید،اشکالی ندارد می گذاریمتان در صف تا نوبت تان شود.:e303:

viviyan نوشته: بمیر نوِرمور گرامی. شما دیگر باید دیده باشید که من چه فحش هایی خوردم :))

مثل اینکه خیلی علاقه دارید با شما شوخی کنیم؟

امید نوشته: مثل اینکه خیلی علاقه دارید با شما شوخی کنیم؟

اوه، یس (;

viviyan نوشته: اوه، یس (;

خوب قبل از اینکه شروع کنیم ، می‌شه تعریف کنید از کی‌ برای تامین تریاک پدرتان شما را مجبور به تن فروشی کردند؟

viviyan نوشته: اوه، یس (;

خوب پس از خودتان بگویید ببینم. چند سال دارید؟ اسمتان چیست؟

Theodor Herzl نوشته: خوب قبل از اینکه شروع کنیم ، می‌شه تعریف کنید از کی‌ برای تامین تریاک پدرتان شما را مجبور به تن فروشی کردند؟

طفلک پدرم :)))

امید نوشته: خوب پس از خودتان بگویید ببینم. چند سال دارید؟ اسمتان چیست؟

دادینه خودی هست.

viviyan نوشته: دادینه خودی هست.

؟؟؟ پس باید به فصول یائسگی نزدیگ شده باشید، نامتان هم باید نجمه و اقدسی چیزی باشد. :e405:

امید نوشته: ؟؟؟ پس باید به فصول یائسگی نزدیگ شده باشید، نامتان هم باید نجمه و اقدسی چیزی باشد. :e405:

ای، همچین :e405: