دفترچه

نسخه‌ی کامل: بازی : آموزش
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18
reaven نوشته: بزرگواران گاییدین بنده زن نیستم
بگذارید اصل داستان رو بگم
داستانی که یک سال پیش منو به این فروم و دنیای پی یو ای کشوند
لازم به ذکره خواهرم سر نوشتنش گاییده شد پس مرحمت بفرمایید بخونیدش و بابت طولانی بودنش عذرخواهیم رو پذیرا باشید و از مسخره کردن و ساخت کمدی هم خودداری کنید موضوع برام جدیه و کس دیگه ای رو واقعا نمیشناختم که بتونه جوابی بهم بده
از همممه ی عزیزان دعوت مسکنم نظرشون رو بگند
همتون قلم قوی ای دارید و تجربه نیز .. به همین سبب مایلم نظرتون رو بدونم:

واقعیت اینه که از یه دختری خوشم اومد تو دانشگاه.بیشتر از یه سال پیش بود...عصر بود نشسته بودم رو نیم کت تو حیاط منتظر کلاس اخر وقتم بودم.این اومد رد شد از جلوم دیگ فکرشو بکنید دیگه همونجا عقل و هوش مارو برد.پا شدم افتادم دنبالش ببینم کجا میره.. یکمم تابلو تعقیبش کردم گمونم یه بوهایی برد ولی خب مال خیلی وقت پیشه فک میکنم شاید الان دیگه فراموش کرده. رفتم دنبالش خلاصه و فهمیدم خوابگاهیه.سعی کردم یه مدت زیاد تو چشش باشم تا شاید یهونه ای برا جلو رفت جور شه و منم یکم به چشمش بیام و دیده بشم تا شاید خوشش اومد ازم یا حداقل میخاستم بدونه وجود دارم.برا همین گه گداری یا ا جلوش در میومدم یا پشتش حرکت میکردم "تعقیبش میکردم" که گاهی میفمید.ولی بعید میدونم یادش باشه الان.خود منم به سختی یادم میاد اسنارو چه برسه به اون
ولی دیدم نه بی تقاوت میاد میره سرشم بزور میاره بالا
برا همین یبار رفتم جلو و باهاش صحبت کردم ولی خب اون موقع ناشی بودم و دسو پامو گم کردم و اساسی آئکورد و به عقیده خودم کریپی واقع شدم.تابلو بودم کلا
شما گمونم بهش میگید مرد بتا (تا اینجا مال یه سالو چن ماه پیشه همچنان)
خلاصه این گندو هم زدمو یه مدتی سعی کردم دورو برش نباشم .دو سه ماه بعد،بعد عید بود گمونم (که میشه عید امسال 96) اتفاقی تو مترو دیدمش ولی طود گمش کردم
داشتم میرفتم کافه کتاب !!رفتم اونجا دیدم بعله خانوم هم مشرف شده همونجایی که من داشتم میرفتم !!
خیلی هندی شد نه؟ منم گول همینو خوردم ..! آخر وقت که میخواست برگرده از کافه کتاب رفتم باهاش حرف زدم.گفتم تا اینجاش هندی کره ای شده ازینجا یه بعدشم لابد فرجی میشه:))
باهاش حرف زدم گفتم هم دانشگاهی هستیمو قبلا یبار حرف زدیمو گقتم تو مترو ام دیدمتو اینا..آخرش بم گفت "لطفا مزاحم نشید آقا"
تو طول مکالمه ام تمام مدت رو برمیگردوند ازم جوا سلامم نداد
خلاصه اینکار رو هم کردو دستمونو گذاشت تو پوست گردو ..گذشت گذشت تابستون شد سه 4 ماهی ندیدمش بعد مهر امسال ترم جدیدو روز از نو روزی از نو. از یادم نرفت حسم بش بیشتر شد فقط .بته زن خیالیه بوف کورو ساختم ازش.
تو طول ترم جدیدم چن باری ا کنارش رد شدم.ولی هیچ وقت نفهمیدم که وقتی نگام مسکرد فقط یه آدم عادی میدید یا یادش میومد همه چیو و در واقع شناخته بود منو .نفهمیدم هیچ وقت .قبلا همیشه سرش پایین بود اون اوایل .انگار منو نمیدید .ولی تو پاییز که گاهی از کنارش رد میشدم نگام میکرد.گاهی فقط ..نمیدونم
بگذریم
این پاییزو زمستون از یه دختر هم رشته ایش که بصورت خونی باهام نسبت داره و فامیلامون در نتیجش یکسه کمک خاستم (دختره نمیدونس فامیل منو پس شیوه ی امنی بود)
این رفت دوس شد باهاش اطلاعات داد بهم ازش اینستاشو برام در اورد کلی نقشه کشیدیم سعی گردیم منو از طریق مجازی باهاش دوس کنیم ولی نشد پیج فیک مرتبط با علایقش زدم ولی سر یه مسله ابتدایی بلاکم کرد(هویتم فاش نشد البته توش) و خلاصه نتیجه ای نگرفتم ازین جیمز باند بازیها هم.ولی فهمیدیم که دختره ظاهرا دوس پسر گرفته.
نکته امیدوار کننده برام این بود که پسره نتیه . اهل شماله. ولی ساکن پایتخته.که هر دوی این شهر ها به اندازه کافی از منو دختره و حتی زادگاه اصلی دختره دوره.اونقدری که احتمالا همو از نزدیک ندیدن.و به این زودی هام بعیده ببینن.
لانگ دیستنس
بگذریم نکته ای که میخوام بگم این هم نیست .
نکته اینه
دو سه هفته پیش این دختره کمکیم (همون فامیلم) یدون هماهنگی با من طی یک حرکت انتحاری رفت و از طریق لینک پیام ناشناس دختره(کراشم) از قول یک عاشق دلسوخته ی گمنام (من)یه طومار عاشقانه برا دختره نوشت و بعد هم لینکو ارسال کرد برا من و گفت تو ادامش بده شاید راهت باز شد اینجوری اگرم نشد که چیزیو ا دست نمیدی فوقش یه نقشه ی منسوخ دیگه میشه اینم.
منم علی رغم میل باطنیم برابر عمل انجام شده قرار گرفتم و با همین نقشه رفتم جلو.البته علت اصلیش این یود که میدونستم هویتم فاش نمیشه پس گفتم چیزیو ا دست نمیدم.پس انجامش دادم ولی دختره جوابمو درست حسابی نمیداد از یه جایی به بعدم کلا جواب نداد. و این نقشه هم سوخت
تا اینجا که هیچی امنو امان
بدبختی ا وقتی شروع شد که فهمیدم لینک پیام ناشناس قلابی بوده .ینی اصلا ناشناس نبوده و بصورت باشناس پیام رو ارسال میکرده.بله ربات مچگیر بوده
دختره کراشم تمام مدت میدونسته که کی بهش پیتم میده
منم عکس خودم رو پروفایلم بود و دختره میدید همه چیو
حتی این رو هم دیده بود که پیام ها از جانب دو اکانت بهش ارسال میشدن
لو رفته بودیم
تو این چن هفته کاری نکردیم اما قرار شد این فامیل ما شنبه ای که میاد بصو ت مستقی بره با کراشم صحبت کنه و بگه من ازش خوشم میاد.نقشه ام اینه که فاش نکنیم که فهمیدیم که رباته مچ گیر بوده که کراشم یه وقت فکر نکنه حالا که لو رفتیم مستقیم اومدیم جلو
خلاصه این فامیل گرامی با این حرکت انتحاریش به لطف بیشعوری سازنده اون ربات مچ مارو وا کرد و الان اینجام
میخام ازتون بپرسم تکلیفم چیه؟
چیکار باید بکنم؟
آیا نقشمون منطقیه؟
آیا شانسی دارم هنوز؟
فاید چیکار کنم؟
من از اولم دوس نداشتم مستقیم به دختره بگم به لطف گند یک سری دیگه اینطوری شد.استدلالمم این بود که مستقیم به کسی بگیم ازت خوشم میاد باعث میشه جذابیتمون براش ا بین بره و خودشو میگیره و حسی پیدا نمیکنه
برا خودم اصا بارها پیش اومده ک دختره خوشش اومده ازم و مستقیم گفته و من رم کردم
ولی خب ...

باید چیکا کنم من ؟


E107E40bE40f

به نظرم همانجور می‌گذاشتید ما شما را
زن تصور بکنیم، خیلی بهتر از این وضعیت بود.
reaven نوشته: بزرگواران گاییدین بنده زن نیستم
بگذارید اصل داستان رو بگم
داستانی که یک سال پیش منو به این فروم و دنیای پی یو ای کشوند
لازم به ذکره خواهرم سر نوشتنش گاییده شد پس مرحمت بفرمایید بخونیدش و بابت طولانی بودنش عذرخواهیم رو پذیرا باشید و از مسخره کردن و ساخت کمدی هم خودداری کنید موضوع برام جدیه و کس دیگه ای رو واقعا نمیشناختم که بتونه جوابی بهم بده
از همممه ی عزیزان دعوت مسکنم نظرشون رو بگند
همتون قلم قوی ای دارید و تجربه نیز .. به همین سبب مایلم نظرتون رو بدونم:
واقعیت اینه که از یه دختری خوشم اومد تو دانشگاه.بیشتر از یه سال پیش بود...عصر بود نشسته بودم رو نیم کت تو حیاط منتظر کلاس اخر وقتم بودم.این اومد رد شد از جلوم دیگ فکرشو بکنید دیگه همونجا عقل و هوش مارو برد.پا شدم افتادم دنبالش ببینم کجا میره.. یکمم تابلو تعقیبش کردم گمونم یه بوهایی برد ولی خب مال خیلی وقت پیشه فک میکنم شاید الان دیگه فراموش کرده. رفتم دنبالش خلاصه و فهمیدم خوابگاهیه.سعی کردم یه مدت زیاد تو چشش باشم تا شاید یهونه ای برا جلو رفت جور شه و منم یکم به چشمش بیام و دیده بشم تا شاید خوشش اومد ازم یا حداقل میخاستم بدونه وجود دارم.برا همین گه گداری یا ا جلوش در میومدم یا پشتش حرکت میکردم "تعقیبش میکردم" که گاهی میفمید.ولی بعید میدونم یادش باشه الان.خود منم به سختی یادم میاد اسنارو چه برسه به اون
ولی دیدم نه بی تقاوت میاد میره سرشم بزور میاره بالا
برا همین یبار رفتم جلو و باهاش صحبت کردم ولی خب اون موقع ناشی بودم و دسو پامو گم کردم و اساسی آئکورد و به عقیده خودم کریپی واقع شدم.تابلو بودم کلا
شما گمونم بهش میگید مرد بتا (تا اینجا مال یه سالو چن ماه پیشه همچنان)
خلاصه این گندو هم زدمو یه مدتی سعی کردم دورو برش نباشم .دو سه ماه بعد،بعد عید بود گمونم (که میشه عید امسال 96) اتفاقی تو مترو دیدمش ولی طود گمش کردم
داشتم میرفتم کافه کتاب !!رفتم اونجا دیدم بعله خانوم هم مشرف شده همونجایی که من داشتم میرفتم !!
خیلی هندی شد نه؟ منم گول همینو خوردم ..! آخر وقت که میخواست برگرده از کافه کتاب رفتم باهاش حرف زدم.گفتم تا اینجاش هندی کره ای شده ازینجا یه بعدشم لابد فرجی میشه:))
باهاش حرف زدم گفتم هم دانشگاهی هستیمو قبلا یبار حرف زدیمو گقتم تو مترو ام دیدمتو اینا..آخرش بم گفت "لطفا مزاحم نشید آقا"
تو طول مکالمه ام تمام مدت رو برمیگردوند ازم جوا سلامم نداد
خلاصه اینکار رو هم کردو دستمونو گذاشت تو پوست گردو ..گذشت گذشت تابستون شد سه 4 ماهی ندیدمش بعد مهر امسال ترم جدیدو روز از نو روزی از نو. از یادم نرفت حسم بش بیشتر شد فقط .بته زن خیالیه بوف کورو ساختم ازش.
تو طول ترم جدیدم چن باری ا کنارش رد شدم.ولی هیچ وقت نفهمیدم که وقتی نگام مسکرد فقط یه آدم عادی میدید یا یادش میومد همه چیو و در واقع شناخته بود منو .نفهمیدم هیچ وقت .قبلا همیشه سرش پایین بود اون اوایل .انگار منو نمیدید .ولی تو پاییز که گاهی از کنارش رد میشدم نگام میکرد.گاهی فقط ..نمیدونم
بگذریم
این پاییزو زمستون از یه دختر هم رشته ایش که بصورت خونی باهام نسبت داره و فامیلامون در نتیجش یکسه کمک خاستم (دختره نمیدونس فامیل منو پس شیوه ی امنی بود)
این رفت دوس شد باهاش اطلاعات داد بهم ازش اینستاشو برام در اورد کلی نقشه کشیدیم سعی گردیم منو از طریق مجازی باهاش دوس کنیم ولی نشد پیج فیک مرتبط با علایقش زدم ولی سر یه مسله ابتدایی بلاکم کرد(هویتم فاش نشد البته توش) و خلاصه نتیجه ای نگرفتم ازین جیمز باند بازیها هم.ولی فهمیدیم که دختره ظاهرا دوس پسر گرفته.
نکته امیدوار کننده برام این بود که پسره نتیه . اهل شماله. ولی ساکن پایتخته.که هر دوی این شهر ها به اندازه کافی از منو دختره و حتی زادگاه اصلی دختره دوره.اونقدری که احتمالا همو از نزدیک ندیدن.و به این زودی هام بعیده ببینن.
لانگ دیستنس
بگذریم نکته ای که میخوام بگم این هم نیست .
نکته اینه
دو سه هفته پیش این دختره کمکیم (همون فامیلم) یدون هماهنگی با من طی یک حرکت انتحاری رفت و از طریق لینک پیام ناشناس دختره(کراشم) از قول یک عاشق دلسوخته ی گمنام (من)یه طومار عاشقانه برا دختره نوشت و بعد هم لینکو ارسال کرد برا من و گفت تو ادامش بده شاید راهت باز شد اینجوری اگرم نشد که چیزیو ا دست نمیدی فوقش یه نقشه ی منسوخ دیگه میشه اینم.
منم علی رغم میل باطنیم برابر عمل انجام شده قرار گرفتم و با همین نقشه رفتم جلو.البته علت اصلیش این یود که میدونستم هویتم فاش نمیشه پس گفتم چیزیو ا دست نمیدم.پس انجامش دادم ولی دختره جوابمو درست حسابی نمیداد از یه جایی به بعدم کلا جواب نداد. و این نقشه هم سوخت
تا اینجا که هیچی امنو امان
بدبختی ا وقتی شروع شد که فهمیدم لینک پیام ناشناس قلابی بوده .ینی اصلا ناشناس نبوده و بصورت باشناس پیام رو ارسال میکرده.بله ربات مچگیر بوده
دختره کراشم تمام مدت میدونسته که کی بهش پیتم میده
منم عکس خودم رو پروفایلم بود و دختره میدید همه چیو
حتی این رو هم دیده بود که پیام ها از جانب دو اکانت بهش ارسال میشدن
لو رفته بودیم
تو این چن هفته کاری نکردیم اما قرار شد این فامیل ما شنبه ای که میاد بصو ت مستقی بره با کراشم صحبت کنه و بگه من ازش خوشم میاد.نقشه ام اینه که فاش نکنیم که فهمیدیم که رباته مچ گیر بوده که کراشم یه وقت فکر نکنه حالا که لو رفتیم مستقیم اومدیم جلو
خلاصه این فامیل گرامی با این حرکت انتحاریش به لطف بیشعوری سازنده اون ربات مچ مارو وا کرد و الان اینجام
میخام ازتون بپرسم تکلیفم چیه؟
چیکار باید بکنم؟
آیا نقشمون منطقیه؟
آیا شانسی دارم هنوز؟
فاید چیکار کنم؟
من از اولم دوس نداشتم مستقیم به دختره بگم به لطف گند یک سری دیگه اینطوری شد.استدلالمم این بود که مستقیم به کسی بگیم ازت خوشم میاد باعث میشه جذابیتمون براش ا بین بره و خودشو میگیره و حسی پیدا نمیکنه
برا خودم اصا بارها پیش اومده ک دختره خوشش اومده ازم و مستقیم گفته و من رم کردم
ولی خب ...

باید چیکا کنم من ؟


کلیات این پست برام آشناس
من خیلی وقته تو این فروم نمیام
تازه برگشتم ایران
یه دفعه اینجا یادم افتاد اومدم یه نگاهی بندازم

این نوشته منو برد به قدیم
دوران دانشجویی و 2-3 تا دوست کسخل و عاشق پیشه که ازین داستانها تعریف میکردن

قصد توهین به شما رو ندارم
فکر میکنم سن شما باید 23 سال یا اون حدودها باشه
کار شما با تمام حاشیه هاش برای این سن طبیعی و درسته
عشق و عاشقی یک روال طبیعی هست که هر مردی در طول زندگیش باید از این مرحله گذر کرده باشه وگرنه به نظر من گِی هست

اینجور وقت ها شما باید یک مرشد داشته باشید. بهترین آدم یک دوست ترجیحا مسن تر از شماست که کُس زیاد کرده باشه. اون میتونه بهترین راهنما باشه
دخترها احمق هستند و معمولا جز ریدن تو برنامه هاتون کمکی از دستشون برنمیاد و بدرد پادرمیونی و کسکشی نمیخورن
فقط بدرد کردن میخورن
من جای شما بودم هم همکلاسیم رو میکردم هم دختر فامیل

در رابطه با زن ها اول و آخرش شما باید خودتون آستین بالا بزنید

نظرم درباره ی این دختر اینه که اون دوست پسری داره که باهاش سکس داره
دخترها اگر بُکُن نداشته باشند به رفتگر محل هم پا میدند پس به خودتون ایراد نگیرید
دختربازی در ایران آنهم در دانشگاه سخت ترین دختربازی هاست
محیط دانشگاه پر از استرسه و جای خوبی برای مُخ زدن نیست
دخترها هم در دانشگاه خودشون رو تا میتونند چُس میکنند و این کار رو سخت تر هم میکنه

بهترین کار اینه که بیرون از دانشگاه ببینیدش
پاتوقی اگر داره , مثلا کافه ای که میره رو یاد بگیرید و شما هم برید
اگر رستوران یا پاساژ و مالی هست که ازشون خرید میکنه شما هم برید اونجا

دید عاشقی رو بزارید کنار. سعی کنید کُس و کیون رو ببینید. هدفتون کردن باشه تا مغزتون کار کنه و شانس موفقیتتون بره بالا
وقتی دیدتون به دختر عشق و عاشقی باشه گُه گیجه میگیرید و تپش قلب و خشک شدن دهان پدر شمارو در میاره و شمارو تبدیل به اسکل دست و پا چلفتی میکنه و دخترها از پسرهای اسکل خوششون نمیاد
اینجوری میبازید

سعی کنید با ماشین برید دنبالش تا سوارش کنید. دخترها عاشق ماشین هستند. اینجوری شانستون میره بالا. در ایران هرچقدر ماشینتون گرونتر باشه شانس موفقیتتون بیشتره. مخصوصا اگر ماشین شاسی بلند دارید
بهترین کار اینه که با ماشین سوارش کنید و ببریدش یک سفره خونه و هم یک غذایی بخورید و هم یک قلیونی بکشید
از دانشگاه تا میتونید دور باشید

سکس رو یادتون نره. رابطه ی بدون سکس به تار مو بَنده

این رو همیشه از من داشته باشید برای دختر بازی در هر Level ای که در نظر دارید (جاست فرند . داداشی. عشقی . جنده بازی . ازدواج . بُکُن در رویی) در کل هر رابطه ای که به جنس زن ختم میشه شما باید بُکُن باشید
وگرنه تلاشتون بیفایده ست
تا ابد باید درگیر رقیب های قدیمی و جدید باشید
پس سکس یادتون نره

روی بُکُن بودن خودت کار کن تا تو رابطه ت با دخترها موفق باشی
این تنها نسخه س
بیشتر حرف بزنم روده درازیه
Ouroboros نوشته:
گه‌تست

گه‌تست یکی از آن مفاهیمی‌ست که کشف و مطالعه‌ی آن می‌تواند زندگی عاطفی، جنسی و اجتماعی مردان را یکسره دگرگون کرده تحت تاثیر خود قرار بدهد. در چند قرار اول و آغاز رابطه، شاید ۹۰٪ آنچه از دهان زن بیرون می‌آید گه‌تست خالص است، و سربلند بیرون آمدن از آنها مایه‌ی ظفرمندی و کامیابی چنان چشمگیری خواهد شد که شما را شگفت‌زده می‌کند. من اغلب به دوستان می‌گویم که اگر تنها یک تکنیک بازی شایسته‌ی مطالعه‌ای همه جانبه باشد، و اگر بنا بود تنها یکی از ابزارهای بی شماری که این دستگاه فکری برای ارائه دارد را اتخاذ بکنید، آن یکی بی‌شک باید نحوه‌ی غلبه بر گه‌تست باشد چراکه با فقط همین عمل، جایگاه شما در نظر زن ارتقایی برجسته خواهد داشت.

از آنجاکه برخلاف مردان که یکی دو معیار(همچون زیبایی ظاهری و جوانی و ...)برای زوج یابی بیشتر ندارند، زنها لیستی با دقیقا ۵۹۳ معیار از قبل مشخص و بسیار دقیق و کلمه‌ به کلمه از قبل تنظیم شده دارند که مردان را برای میزان تطابق با آنها چک می‌کنند. گه‌تست خودآگاه روشی‌ست برای تطابق زیرجلی شما با این معیارها. اما فقط معیارهای آگاهانه‌ای که زن به صورت فعال درپی آنهاست بر انتخاب او تاثیرگذار نیست، چنانکه هر بازیکن خبره‌ای می‌داند، زنان بسیاری معیارها دارند که شهامت یا خودآگاهی بسنده برای ابراز یا حتی پذیرفتن آنها نزد خودشان را هم ندارند، معیارهایی همچون The dark triad که زنان شیفته‌ی آنها هستند، گه‌تست ناخودآگاه زن روشی‌ست برای سنجش میزان تطابق شما با این معیارها. پس عملا گه‌تست چیزی نیست بجز همان fitness test.

برخلاف آنچه مردان بتا گمان می‌کنند گه‌تست بد نیست، بالعکس زنی که شما را گه‌تست می‌کند یعنی علاقمند است و می‌خواهد بیشتر شما را بسنجد و درباره‌تان بداند. پس گه‌تست دوست شماست، درپی آن باشید. من انواع مختلف گه‌تست را از منظر ساختار و شدت به سه گونه تقسیم کرده‌ام:

۱. گه‌تست مقدماتی: آن‌هایی که در یک ماه اول رابطه، از آغاز مخ‌زنی تا قرار، بوسه و سکس اول به سوی مرد پرتاب می‌شوند. با سربلندی رد کردن این‌ها بسیار مهم است زیرا هفته‌های نخست رابطه برای زنان زمانی‌ست که میزان تطابق شما را با ۶۲۸ معیار مطروحه می‌سنجند.

- دختر: تنهایی اومدی دختر بازی؟(پس از گشایش و مدت کوتاهی مخ‌زنی)
- مرد بتا(دستپاچه، احتمالاً در حال رنگ عوض کردن): من اصلاً اهل دختر بازی نیستم به خدا.. از شما خیلی خوشم اومد.. گفتم بهتون که چقدر زیبا هستید؟
- دخترSadدر حالی که لبهای کُسش به هم می‌چسبند) آره شش بار..

- دختر: تنهایی اومدی دختر بازی؟
- بازیکن: نه، سه تا از دوستام رو هم آوردم(در حالی که کیرش را در دست گرفته و حواله می‌دهد)
- دختر: وای چقدر بی‌ادب..
- بازیکن: ممنون که توجه کردی، بگو ببینم، بیشتر از هرچی عاشق چه چیز مردهای بی‌ادب هستی..؟

۲. گه‌تست متوسطه : آن‌هایی که ناخودآگاه هستند، رفوزگی در اینها از همه بدتر است زیرا بی‌آنکه خود زن بداند از شما بیزار می شود. شناسایی و پاسخگویی به آنها هم از همه دشوارتر است.

- دختر: یه دقیقه کیفم رو نگه می‌داری من برم دستشویی؟
- مرد بتا: البته عزیزم. (و بعد ده دقیقه همچون یک تکه چوب خشک شده بیرون مستراح این‌پا-آن‌پا می‌کند و مایه‌ی ننگ هرچه مرد در جهان است را فراهم می‌آورد)

-دختر: یه دقیقه کیفم رو نگه می‌داری من برم دستشویی؟
-بازیکنSadپس از ده ثانیه نگاه خیره، با ابروهای بالا رفته که حسابی دختر را در موقعیت طبیعی او-مفعول و فرمان‌بردار-قرار می‌دهد)برو بابا.

۳. اَبَر گه‌تست آن‌جهانی: از نامش پیداست، اثری که بر رابطه خواهد داشت سرنوشت ساز و تعیین‌کننده است.

-دختر: به نظرت رابطه‌ی ما به چه سمتی داره حرکت می‌کنه؟ تمام دوستهامون ازدواج کردن، چرا تو اینقدر از تعهد می‌ترسی؟
- مرد بتاSadدر حالی که نفسهایش به شماره افتاده)عزیزم حق با توئه.. می‌دونی که وضع کاریم اصلاً مناسب نیست.. اما تو رو خدا ناراحت نباش، از داییم پول قرض می‌کنم برای عروسی.. بعدش هم خدا بزرگه..

- دختر: به نظرت رابطه‌ی ما به چه سمتی داره حرکت می‌کنه؟ تمام دوستهامون ازدواج کردن، چرا تو اینقدر از تعهد می‌ترسی؟
- بازیکنSadاشاره می‌کند به آلت تناسلی خود)ببین، از بس حرف زدی داره می‌خوابه. بیا، بیا با اون دهنت یه کار مفید بکن(موهای او را گرفته و به سمت میان پاهای خود رهنمود می‌شود)

مثالهای بالا به شما یک ایده برای برخورد درست با گه‌تست را می‌دهند، اما بهترین روش ممکن برای برخورد با گه‌تست نادیده گرفتن آنست، هیچ چیز خواستنی‌تر از مرد بی‌تفاوتی که منیت او تحت هیچ شرایطی از پیرامون خدشه نمی‌پذیرد نیست. اما روش دوم، که ما در اینجا به آن خواهیم پرداخت حاضر‌جوابی‌ست. بدانید و آگاه باشید که فلان آلفای حاضرجوابی که برای هر گه‌تست زنان پاسخی دارد و لحظه‌ای کم نمی‌آورد چنان است چراکه پیشتر بارها با آن روبرو شده، و طی همان پنج ثانیه آنرا نیافریده. زنان مجموعه‌ای متناهی و محدود از گه‌تست دارند که شما با شناخت آنها، چه از طریق تجربه و یا چه از طریق مطالعه‌ی تجربه‌ی دیگران به اندازه‌ی همان مردان حاضرجواب خواهید شد. من در اینجا به مرور گه‌تست‌هایی را که با آنها روبرو شده‌ام، با بهترین جوابهایی که به آنها شنیده‌ام یا خود دریافته‌ام خواهم آورد، اما شما بهتر است بدانید که در بازی مهمترین فاکتور روش است نه متن، قوانین را بیاموزید و سپس پاسخهای ارجینال خودتان را که به شخصیتتان می‌خورد و با احوالتان سازگاری دارد طراحی کنید.

کسشعرE421
Ouroboros نوشته:
کینو : تعریف

یکی از مفاهیم بسیار مهم بازی «کینو» است، که تعریف ساده‌ی آن عبارت است از ارتباط جسمانی ِ غیرجنسی و جنسی در مراحل قبل از سکس، از آغاز مخ‌زنی، تا قرارهای اول ِ منتهی به رخت‌خواب. شما سر صحبت را با یک دختر در پارتی باز می‌کنید، دست بالا دو دقیقه میانه‌ی گفتگو به آرامی، و بسیار زیرجلی و درحالی که ارتباط چشمی دائم با او برقرار کرده‌اید، خیلی آهسته آرنج او را لمس می‌کنید. عملی به همین سادگی می‌تواند میزان موفقیت شما را به نحوی شگفت انگیز دگرگون بکند. تماس جسمانی میان انسانها یکی از مهمترین ارکان اعتمادسازی روانی و تنش‌زدایی از رابطه است. سه چهار دقیقه بعد از این، و یکی دو دقیقه قبل از اقدام برای رد و بدل کردن شماره، اینبار کمی بالاتر، مثلا بازوی او را، برای مدتی بیشتر لمس می‌کنید. موفق خداحافظی، اگر کار خیلی خوب پیش رفته برای بوس کوچکی از لبان او جلو می‌روید، و اگر بجز آن یک بغل به ظاهر بی‌غل و غش از او می‌گیرید. در قرار اول بلافاصله ارتباط جسمانی را ادامه می‌دهید، به نحوی که تمام مدت باید به سمت تشدید میزان و خودمانی بودن این تماسها حرکت بکنید. یک بازیکن خوب در پایان قرار اول، در حال مالیدن و بوسیدن و لیسیدن دختر خواه بود.

تساعد کینو یکی از مهمترین اجزای بازی خوب است، اینکه بدانید چه لحظه، چه مقدار و به چه شکل با زن ارتباط جسمانی برقرار بکنید. سردرگمی، دستپاچگی و ناشی‌گری در این بخش از بازی به اندازه‌ی سقوط در گه‌تست‌های متوسطه خطرناک است زیرا زن بی‌آنکه بداند در خود احساس بسیار بدی نسبت به شما پیدا خواهد کرد. خودمانی بودن زود هنگام یا زیادی شما را در نظر او تبدیل به مردی بی‌ «هیچ» پایبندی به حریم جنسی خودش می‌کند(۱)، خودمانی نشدن و زیاد عقب‌نگاه داشتن شما را تبدیل به بتای فمینیست ِ بزدلی که جایگاه خود در مقام یک موجود جنسی را از دست خواهد داد. به ترتیب اثر مخرب: کینوی بد(دست پا چلفتی بودن در هنگام تماس جسمی=مرد امگای بی‌تجربه) > کینوی کم(زیادی مراقب رفتار خود بودن= مرد بتای بزدل که «عواطف» زن برایش مهمتر از عواطف خودش است) > کینوی زیاد یا زود(دست به پستانهای او مالیدن در آغاز قرار اول مثلا=مرد بازیکن ِ بکن‌در رو که هیچ امیدی به پایبند کردن او نیست).

یک نمونه‌ی بسیار خوب از کینوی مرد امگا پدیده‌ی «دست معلق» است!

[ATTACH=CONFIG]3474[/ATTACH]

E412

مرد امگا به معنای واقعی کلمه نمی‌داند دست خود را کجای کمر دختر باید بگذارد، اینست که آنرا در هوا معلق نگه می‌دارد به امید دختر خود را در آن بدهد و کار را برای او آسان بکند. وضع بتاها به این وخامت نیست، مشکل آنها بیشتر در فقدان جرئت کافی برای انجام کار درست در موقع درست است، نه نادانی از اینکه چه باید کرد. اینست که بتای بسیار سطح بالا، در قرار اول حداکثر برای یک بوسه‌ی خشک و خالی (بدون تف و زبان!) اقدام می‌کنند و در صورت گرفتن آن احساس پیروزی می‌کند، رقت انگیز! شما همواره اهداف خود را پیش ببرید و بازی خود را به چالش بکشید: برای سکس در همان قرار اول خیز بردارید، پس از آن برای سکس دهانی در قرارهای اول تلاش بکنید، پس از این از دختران در همان شب اول سکس مقعدی بطلبید .. اما دورترین راه‌ها با همان اولین قدم شروع می‌شوند، و اولین گام برای فتح طریق مقدس و سفر روحانی به دبر زن همان دستان ِ به روی ساعد لحظه‌ی آشنایی‌ست.

۱) بله زنان شیفته‌ی مردی هستند که به «ارزشها» و «معیارها» و «عواطف» و ... او بی‌اعتناست و چنان جایگاه رفیعی در جامعه دارد که می‌تواند از دست دادن او را ریسک بکند، اما چیزی هم هست به نام «افراط در بازی»، همه‌ی زنان از لاشی تلقی شدن می‌هراسند و بعد از پیر شدن، شاید بزرگترین ترس ایشان باشد(با دلیل موجه، بجز مرد امگا کسی تعهد خود را به پای زن لاشی هدر نمی‌کند)، و از لاشی تلقی شدن در نظر شما بیزارند. پس هرگز طوری رفتار نکنید که انگار «او دلش می‌خواهد»، در فیلمهای مضحک هالیوودی اغلب دیده‌اید که بتا یا امگایی که قصد تعرض یا تجاوز به زن را دارد به او می‌گوید «وانمود نکن، دلت می‌خواهد»، هرگز طوری کینو نکنید که گویی رفتار او باعث تشویق و تهییج شما شده، طوری رفتار بکنید که انگار این بی‌اعتنایی به قوانین طبیعت ذاتی شماست و اگر او می‌خواهد از حضور ثقیل و آلفای شما مفتخر بشود باید بند کرست را باز بکند، اگرنه همان دم می‌روید با دختر میز کناری که دارد چشمانش را در می‌آورد و لحظه‌ای از خیره شدن به شما و لیسیدن لبهایش غافل نیست!

مرز احساس لاشی تلقی شدن در دختران متفاوت است، برای یکی تلاش من جهت چپاندن تخمهایم در دهانش آن لحظه که دارد کیرم را می‌لیسید پا را از مرز فراتر گذاشتن است، برای دیگری دستش را زودتر از آنچه باید گرفتن. آنرا بیابید و تا جایی که می‌توانید از آن فاصله بگیرید.

شما چند نفر رو در قرار اول از کیون کردی؟
کجا زندگی میکنی بگو من هم برم اونجا هرشب کون بکنم
اگر دوست داری راهنمایی کنی یک چیزی بگو بِگُنجه
درسته نصف کاربرهای اینجا به عمرشون رنگ کس رو ندیدن
ولی من زیاد دیدم
جنده بازی با دختربازی فرق داره
اینجا هم ایرانه
بعید میدونم بچه های اینجا مازراتی و آپارتمان در فرشته داشته باشند که دختره تو قرار اول براشون ساک بزنه
بازم بگم اینجا ایرانهE00e
Philo نوشته: من دلنگرانم که با پرسشهایم حوصله دوستانی را که تشنه خواندن مطالب جناب امیرند سر ببرم. از این رو از ایشان میخواهم که درج مطالب خود و پاسخ به پرسش ها را با هم پیش ببرند که همه راضی باشند.

ولی از نگاه انسانی و اخلاقی، برای من بسیار مهم است که بدانم دوست دخترم درحال گه تست هست یا نیست، ببینید زنان و دختران موجودات فضایی نیستند، بلکه بیش از اینکه با مردان تفاوت داشته باشند، از نظر احساسات و نوع فهمِ مسائل به آنها شباهت دارند. آنها هم در زندگی مشکلاتی (خانوادگی، مالی، عاطفی و ...) دارند، انتظاراتی از دوست پسر خود دارند و مثل هر انسانی دوست دارند با آنها مثل انسان برخورد شود.
فرض کنید دوست دختر من امروز پس از سرکوفت ها و تحقیرهای پدر و مادرش، آمده تا زمانی را در کنار من بگذراند و از این ناراحتی بیرون بیاید، و من هم از این موضوع اطلاع ندارم. در میانه های هم نشینی و هم صحبتی ناگهان لازم میشود برود دستشویی وگرنه تا لحظاتی دیگر خود را خیس می کند، از من درخواست میکند کیفش را بگیرم، حالا اگر من نگاش کنم بعد بگم برو بابا، آن بیچاره را به مرز دیوانگی نمی رسانم؟ حتی اگر چنین حرفی موجب وابستگی بیشتر او به من بشود، من اخلاقا نباید مطمئن شوم که دارد مرا تست می کند یا نه؟

با کیا شدیم 80 ملیونE412
Ouroboros نوشته:
دو گرایش اصلی در بازی

دو گرایش اصلی از نظر ساختاری در بازی وجود دارد که اغلب در تقسیم‌بندی‌های بازی نادیده گرفته می‌شود. به نظر من شناخت این دو روش، و اتخاذ آن که با شخصیت و کارکتر شما سازگاری بهتری دارد می‌تواند در برخی موارد حتی سالها شما را جلو بیاندازد.

بازی زنانه: گرایش اصلی در بازی‌ست، که عبارتست از برگرداندن ورق به روی زنان، و استفاده از کلکهایی که ایشان سوار می‌کنند برپاد خودشان. عشوه، گه‌تست، دنبال نکردن، چانه زدن، وانمود کردن به اینکه او دارد دنبال شما می‌دود و ... این روش بازی مبتنی بر درک و شناخت همه جانبه‌ی روان و رفتار زن است و اینکه در واقع چه چیزی باعث کار افتادنشان می‌شود. شما با اتخاذ این روش به نظر زن مردی با جذابیت بالا خواهید آمد که همه چیز را دقیقا چنان که باید انجام می‌دهد و او را «می‌فهمد».

در این مدل از بازی همه چیز زمان‌بندی شده و دقیق و برنامه‌ریزی شده است. این روش در ذات خود واکنشی‌ست یعنی شما رفتار خود را بر مبنی حالات، رفتارها و سیگنالهایی که زن می‌فرستد تنظیم می‌کنید و بازی متناسب را برای حداکثری کردن موفقیت اتخاذ می‌کنید. تمرکز در این مدل بیشتر معطوف به نگهای آخرالزمانی، متلک‌پرانی، روتین‌های مایه‌دار و روند حرکت «با دست پیش بکش، با پا پس بزن» است.

این بازی همچنین مناسب افراد پرانرژی، شلوغ، پر رو و «برونگرا»ست. شما دائم در حال لاس زدن با زنان، دست انداختن آنها و ... هستید. حاضرجوابی، صدای بلند، حلقه‌های اجتماعی بزرگ، راحتی در جمع و عددبازی، یعنی افزودن به کل آمار موفقیت از طریق بالا بردن تعداد پیشنهادهای دوستی که می‌دهید به جای تلاش برای بالا بردن درصد موفقیت آنها از ارکان ضروری این مدل بازی هستند.

بهترین بازیکنی که این مدل را برمی‌گزیند: Mystery


[ATTACH=CONFIG]3520[/ATTACH]


البته ۹۰٪ دیگر بازیکنان نیز مدل مشابهی را انتخاب می‌کنند، چراکه درصد موفقیت آن بسیار بالاتر و برای اغلب مردان در فضای کنونی جهان انجام آن پذیرفتنی‌تر/آسان‌تر است. میستری بازی خود را در میان زیباترین زنان آمریکا(مدلهای میلیون دلاری)پی‌ریزی کرد، آیندگان بی‌گمان او را بزرگترین فیلسوف قرن بیست و یکم تلقی خواهند کرد. سبک او مناسب کسی‌ست که دخترهای بسیار زیبا، دافهای بسیار لاشی یا نوع خاصی از زنان بدخلق و آلفاندیده را به بازی می‌گیرد.

این روش بازی مزایای بسیار زیادی دارد، اما دو ایراد بزرگ آن یکی مناسب نبودنش برای روابط بلند مدت و دیگری بهای سنگینی‌ست که باید از منظر اجتماعی بپردازید. مردی که بازی زنانه دارد اغلب همه‌ی جوانب زندگی اجتماعی و فردی خود را نیز باید حول محور همین دینامیک تنظیم بکند.

بازی مردانه: گرایش فرعی و جوان‌تری در بازی‌ست که هرچند بیشینه‌ی آنچه بازیکنان مکتب قبلی درباره‌ی روانشناسی زن کشف کرده یا مورد بهره‌برداری قرار داده‌اند را از واجبات موفقیت می‌داند، تمرکز آن بیشتر به روی بازی درونی، زبان بدن و ارائه کردن تصویری‌ مبتنی بر مردانه‌ترین مرد متصور. جدیت، غرور، سکوت‌های باردار، نگاه خیره‌ به هزار کیلومتر دورتر، زبان بدن ِ آلفا و منش سنتی.

روند حرکت در این مدل «حرکت دائما به جلو» است، شما مردی هستید بی‌هیچ پشیمانی و عذرخواهی، که هرچه می‌خواهد را می‌گیرد، یا می‌رود سراغ دختر میز کناری که دارد چشمان شما را درمی‌آورد. گه‌تستها در این مدل به جای حاضرجوابی با بی‌تفاوتی یا بی‌حوصلگی پاسخ داده می‌شوند.

این بازیکن خشونتی ضمنی، گل‌درشتی عامدانه و زمختی خودآگاهی را اتخاذ می‌کند که به نظر زنها «خطرناک» اما «دوست داشتنی» می‌آید. این مردان به هنگام صحبت کردن، راه رفتن و نگاه کردن گویی در حالت اسلوموشن به سر می‌برند، با هیچ مرد دیگری ارتباط چشمی برقرار نمی‌کنند و هنگام صحبت کردن با زیباترین زنان هم ملال خود را پنهان نمی‌کنند. برخلاف مدل قبلی، هیچکدام از رفتارهای این شخص بهنگام به نظر زن نمی‌آیند و او نمی‌تواند حتی لحظه‌ای در حضور این مرد احساس آرامش و راحتی بکند، به جای آن احساس اینکه هر لحظه ممکن است این مرد را از دست بدهد یا اینکه دائم یک حرف نامربوط، یک حرکت نابجا و یا یک اشتباه کوچک با بلند شدن او فاصله دارد مزاحم همیشگی ذهن زن در حضور این مردان است.

کسی این مردان را در حال لبخند زدن نمی‌بیند، هرچند حاضرجواب و شوخ‌طبع باشند، یک ویژگی تاریک و خبیثانه‌ای در شوخ‌طبعی آنها مشهود است که زنان را همزمان می‌ترساند و تر می‌کند! این مردان به جای نگ از کنایه استفاده می‌کنند که اثر مشابهی به روی زنها دارد اما در ساختار متفاوت است و تصویر متفاوتی به جا می‌گذارد. نگ تصویر مردی معتمد به نفس و دارای جایگاه اجتماعی بالاتر را ارائه می‌کند، کنایه تصویر مردی خودپرست و بی‌تفاوت. این مدل برای روابط بلندمدت بهتر است زیرا هزینه‌ای که در رابطه می‌کنید بسیار کمتر و نوع ارزشی که از خود نشان می‌دهید قابل شرطی کردن و آرام‌آرام خرج کردن است. در مدل اول همه‌ی آنچه در چنته دارید، تمام داستان‌ها، روتین‌ها، فال‌گیری، ورق بازی، شعبده بازی و ... تا قرار هفتم هشتم از دست می‌رود و بعد از آن باید استراتژی خود را به مدلی از همین بازی مردانه دگرگون بکنید اگرنه به عنوان مرد بچه‌صفتی که حاضر نیست رابطه‌ای جدی را بپذیرد و «بالغ» بشود توسط آن زن رها خواهید شد. اما در این مدل شما از همان آغاز برجسته‌ترین، قابل اتکاترین، مستقل‌ترین و از نظر شخصیتی قدرتمندترین مردی هستید که آن زن تاکنون دیده، و نگاه داشتن شما حتی برای دقیقه‌ای برای زن موفقیت به حساب می‌اید.

از یک نظر، بازیکن نوع اول بچه سگ بامزه‌ و بازیگوشی‌ست که به نوعی رانه‌ی مادری زن را هدف می‌گیرد و زن برای «عوض کردن» و «برنده شدن» با او وارد رابطه می‌شود، به نظر زنان «این مردها همه چیزشان خوب است، فقط یک کم...»، در واقع زن نمی‌دانم همان یک کمی که می‌خواهد تغییر بدهد تمام منبع جذابیت آن مرد است و اگر از میان برود جذابیت هم با آن می‌رود. مدل دوم اما بازیکن شیر شرژه‌ی خطرناکی‌ست که زن همه چیز خود را ریسک می‌کند و برخلاف ندای درون، پیش می‌رود و دستی به سر و گوش او می‌کشد.

بهترین بازیکنی که این مدل را برمی‌گزیند: Paul Janka

[ATTACH=CONFIG]3521[/ATTACH]


پس کدام مدل بهتر است؟ بستگی به هدف و شخصیت شما دارد. اگر هدفتان تنوع جنسی کمتر از رکورد شکستن است، اگر شخصیتی درون‌گرا دارید، اگر یاد گرفتن زبان بدن و فرستادن سیگنالهای ناخودآگاه برایتان آسان‌تر از حفظ کردن تکنیکها و روتین‌های از پیش مشخص است، و اگر در کل آدم آرامی هستید بازی مردانه بیاموزید. اگر به دنبال «عدد»، هر شب یک نفر و تنوع بسیار زیاد هستید، و اگر شخصیتی برون‌گرا، پر جنب و جوش، اهل لاسیدن با زنها و در کل پر انرژی دارید، بروید خرید برای یک کلاه پشمالو.. E415

کُس

نقل قول:به آنچه زنان می‌گویند گوش ندهید، به آنچه می‌کنند بنگرید.
E00e
Ouroboros نوشته: نکته‌ی دومی هم اما وجود دارد، زمانی که دختر خودش هیچ اقدامی برای جلب توجه مردان نکرده و اتفاقا تلاش می‌کند آنرا با بی‌اعتنایی و جمع‌تر کردن خودش قطع بکند. زمانی که مردی دارد وارد حریم او و شما می‌شود. در این لحظه غیرت آلفاست، و بی‌غیرتی امگا. در چنان موقعیتی شما با بی‌کنشی همه‌ی اشتیاق و مهر آن زن را از دست خواهید داد. اگر روزی در این شرایط قرار گرفتید، یعنی مرد آلفا یا بتای سطح بالای دیگری بی‌اعتنا به حضور شما شروع به تعرض به پارتنرتان را کرد، باید وارد عمل بشوید و آماده‌ی درگیری فیزیکی خونین باشید.

یک سناریو را تصور بکنید: در یک میهمانی حضور دارید که برای چند دقیقه می‌روید دستشویی، یا جای دیگری برای صحبت کردن با دیگران. پسری در پارتی روی دوست‌دختران خیمه زده و دستش را گذاشته پشت صندلی او، در شرایطی که دوست‌دخترتان خودش را جمع و جور کرده و تا سرحد امکان از او فاصله گرفته، در اینجا ناتوانی شما برای ورود به صحنه با از دست رفتن تمام مهر و علاقه‌ی دختر و نقش بر آب شدن تمام بازی تا آن لحظه همراه خواهد شد. راه اصولی برخورد با این وضعیت آنست که خودتان را به صحنه برسانید، مچ دست پسر را با تمام قدرت بگیرید و با صدای بلندی که چند نفر اطرافتان هم بشنوند بگویید «دست خر کوتاه»، «چخه، مامانت داره صدات می‌کنه» و ... و آماده باشید که کار بیخ پیدا بکند.

منش شما در چنین موقعیتی باید چنان باشد که کمی دیوانه و «آماده به هر کاری» به نظر برسید، از آنجاکه ۹۵٪ مردان جامعه‌ی امروز ایران پسرهای بچه‌ننه و بزدلی هستند که توسط زنان بزرگ شده‌اند و امنیت و سلامت خود را مهمتر از هر چیز دیگری می‌داند، جا می‌زنند. هر از گاهی اما، گیر آلفای دیگری می‌افتید که حاضر نیست یک قدم هم پس بنشیند، جای نگرانی نیست یک نبرد جسمانی با مردی دیگر برای روحیه‌ی شما مفید است. اما باید بدانید که وقتی با خصومت به بدن مرد دیگری دست می‌زنید، باید حداقل و در بهترین شرایط آماده‌ی رفتن به بیمارستان یا بازداشتگاه را داشته باشید. اگر کسی به حریم من وارد بشود، با تمام توان در برابر او مقاومت خواهم کرد، شما هم بهتر است چنان بکنید اگر ده سال دیگر یک روز از خواب بیدار می‌شوید و از خودتان می‌پرسید «این بچه چرا هر روز بیشتر شبیه امیر می‌شود؟»!

یک خبر خوب برای شما: اگر به خاطر زن دعوا بکنید، کتک بخورید یا بزنید تفاوتی ندارد و به یک اندازه در او ایجاد غلغلک می‌کند. نفس آمادگی شما برای خون ریختن و خون دادن برای کس کافی‌ست، تفاوتی نمی‌کند که این خون در صورت شما باشد یا روی مشتهایتان. بله، ما هنوز در پس تمام این پوسته‌ی تمدن حیواناتی هستیم سرگردان در دشتهای آفریقا. و بله، جهان عادلانه نیست، شما مرد هستید و دور انداختنی، یا با آن کنار بیایید، یا اگر از قواعد بازی خوشتان نمی‌آید بروید به راه خود، چراکه ارتباط با زنان بهایی دارد که سنگین‌ترین آن مراقبت از ایشان به هنگام لزوم است.

- دلبر زنان
- رهبر مردان
- محافظ عزیزان

اینست سه ویژگی‌ اصلی مرد آلفا.

چندبار تاحالا دعوا کردی؟
این حرفارو از کجات در میاریE412
کسی که بخواد دختربازی کنه باید بیغیرت باشه
مگه زنشه که بره دعوا کنه؟
باید بُکُنه و بره
این همه نوشتی که گول بازی دخترا رو نخورید بعد میگی برید سر کُس دعوا کنید؟E40d
چیزی که فراوونه کُسه
دعوا برای چیE05a
مگه شهرستان و پشت کوهه؟E415
اگر بخاطر هر دختر یکبار دعوا کنه به شش ماه نمیرسه باید بخوابه بهشت زهرا!
تاحالا کسی که چاقو خورده رو از نزدیک دیدی تِز دعوا میدی؟E05aE05a
Crusader نوشته: تئوری‌هایی که در این جستار مطرح شده‌اند دست اول، تجربی و اورجینال هستند و آموختن آن‌ها از تکالیف واجب هر بازیکن آماتوری می‌باشد. اما زیرشاخه‌های بازی وسیع‌تر از آنست که در قالب این جستار بگنجد، بازیکن حرفه‌ای در مواجهه با هر «شرایطی» باید هوش آنالیزور قدرتمندی داشته باشد و هر لحظه ترفندهای تیز و نابی را از آستین برون بیاورد. برای مثال من تجربه‌ی چند روز پیشم را برای شما بازمی‌گویم که چطور بازی در «بهترین» وجه ممکن پاسخ مثبت نداد و کُس برای همیشه خشکید. این ماجرا را برایتان شرح می‌دهم چون فکر می‌کنم احتمال بالایی دارد که روابط آتی شما را هم تحت تاثیر بگذارد.
در مواجهه با هر کُسی «گشایش» حرف اول را می‌زند، «بازی» حرف آخر را. گشایش یعنی همان زمانی که با تیپ رقت‌آور یا هر نوعی از «توجه اجتماعی» چشمان دختر را به سوی خود جذب می‌کنید. میستری بزرگ از طرفند آندروژنی استفاده می‌کند، وقتی دختر چنین مرد رقت‌آوری را می‌بیند با طعنه به او می‌گوید "هه... چه کلاه مزخرفی داری" و اولین «فرصت» برای میستری ایجاد شده، پس چنین «گشایش» می‌کند:
کلاه؟! چرم اصل گاوه، نمی‎‌دونی عجب ماجراهای هیجان‌انگیزی داشتیم تا توی جنگل برهوت گاوه رو شکار کنیم...
و دختر با خود میاندیشد این مرد عجب زندگی هیجان‌انگیزی دارد، در مرحله‌ی بعدی کنجکاو می‌شود و گه‌تست‌های آغازین را شروع می‌کند. (اگر گه‌تست‌های اولیه را موفق شوید گشایش گرده‌اید و بعد با خیال راحت بازی می‌کنید)
بنابراین همیشه باید بهوش باشید که چگونه گشایش اولیه را بر زبان جاری کنید. گشایش حرف اول را می‌زند، اگر در این مرحله بمانید دختر به شما کنجکاو نمی‌شود و شمارا گه‌تست نمی‌کند.
خوب اما ماجرایی که برای من رخ داد و استراتژی آلفانمایی پاسخ مثبت نداد:
چندی پیش با دختر کم‌سن و سالی آشنا شدم که علاوه بر گشایش در بهترین شکل ممکن، در بالاترین سطوح متصور «بازی» کردم و از قدرتمندترین رانه‌ی بازی یعنی Pre Selection نهایت بهره را بردم. بارها دختر به من گفت که ناجور شیفته‌ی من شده است و می‌خواهد از زندگی هیجان‌انگیز من بیشتر و بیشتر بداند. (در مورد زندگی‌تان فقط باید با اصول بازی کُس و شعر بگویید)
چند هفته بعد روزی دختر به من گفت اگر مرا اذیت نکنی همیشه باتو می‌مانم و عاشقت شده ام... ! من هم علاوه براینکه قلبم در شورتم میفتاد خودم را بی‌تفاوت نشان میدادم و کُس و شعر میگفتم. یعنی کاملا مطئمن شده بودم چنین دختر خوشگلی را کاملا «فتح» کرده‌ام و تا مدت‌ها نیازی به مخ زدن ندارم. اما چند روز بعد از این دیالوگ دختر ناگه از زیر دستم سُر خورد و پرید. چگونه؟ دوست پسر سابق خانم که یک سال باهم رابطه داشتند دوباره به دختر زنگ زده و ابراز پشیمانی کرده است. من تیرهای آخر را هم در تاریکی رها کردم و حتی شروع به تخریب دوست پسر کذایی در لفافه کردم، اما جواب مثبت نداد...
مدت‌ها باخودم میاندیشیدم که چرا و چطور بازی در بالاترین سطح ممکن جواب مثبت نداد و چنین کُس تر تمیزی از زیر دستم سُر خورد؟!!!
استراتژی قوی اما با اینحال غلطی که من اتخاذ کرده بودم. دخترها همیشه آلترناتیوهای بیشماری برای دوستی دارند، کار شما زمانی دشوار است که دختر در گذشته دوست پسری داشته باشد که با او رابطه‌ی جنسی برقرار کرده و او اکنون نیست. هر لحظه احتمال دارد دوست پسر پیشین (که طبیعتا اولویت دارد، چون دختر را کرده و رفته) بازگردد و سقف طلایی و وزینی که ساخته‌اید بر سرتان فروبریزد.( دقت کنید که با مفهوم بیوه‌ی آلفا تفاوت‌های ظریفی دارد) در این مرحله من به ذهنم نرسید که بازی استراتژی‌های گوناگونی دارد، و به اشتباه از تکنیک آلفای سخت بدست‌آمدنی سود برده بودم. در حالی که دختر با خودش میاندیشد که این آلفای ثقیل را من نمی‌توانم نگاه بدارم و از طرفی به دوست پسر اسبق خود کُس داده‌ام و او اولویت دارد، پس باید رفت!
زمانی که هنوز سایه‌ی سیاه دوست پسر سابق در روابط آغازین شما حضور دارد شما باید از استراتژی آلفای بدست‌نیامدنی برای دیگران، بتای بدست‌آمدنی برای دختر استفاده کنید. در اینصورت دختر شما را کاملا بدست‌آمدنی و آلفا می‌یابد و دوست پسر کذایی را چخه می‌کند.
اما تمام اینها یعنی بازی انعطاف بالایی دارد، فرمول‌های روتین و کلیشه‌ای بازی اگرچه مهم و از اهم واجبات هستند اما همیشه جواب نمی‌دهند، باید منعطف بازی کنید.
پس بیایید اینجا و از روابطتان بگوید تا اطلاعات دختربازی یکدیگر را باهم شریک کنیم و یک در دنیا صد در آخرت نصیبتان شود دوستان ارجمند!
من این تجربه را گفتم چون علاوه براینکه کمی اعصابم تخمی بود و انرژی و سرمایه‌گذاری‌ تقریبا یکماهه‌ام به گا رفته است شما به چنین منجلاب محتملی که من سقوط کردم نیفتید.

همه ی کاری که باید میکردی "کردن" بود که نکردی..
این کسشر های آلفا بتا رو بریزید دور

تمام دخترها یک دوست پسر قدیمی دارند که از پیششون رفته و حالا کعه کیرش به سنگ خورده برگشته و میخواد بازم دختره رو بکنه
دربرابر همچین پسری شما 3-0 باختی!
مگر اینکه دختر رو کرده باشی

برنامه ای داشته باش که همیشه در سریع ترین زمان بتونی دختر رو ببری خونه
هروقت دختر رو کردی میتونی تصمیم بگیری که نگه اش داری یا نه

مغزت رو با این تکنیک های بدرد نخور محور مختصاتی خسته نکن!
undead_knight نوشته: امید عزیز من از منتقدان تئوری های بازی هستم ولی به طور کلی اشتباه شما فوق العاده محرز هست!شما در بازی زیاده روی کردید.
در بازی باید به همراه چد آلفا نمایی دست به بتانمایی هم بزنید تا دختر شما رو یک حیوان یا روبات نبینه و بتونه بهتون اطمینان پیدا بکنه،برای دختر موردنظر کسی که حداقل کمی از ابراز احساساتش رو پاسخ میده دلپذیرتر از کسی هست که خودش رو زیادی دست نایافتنی نشون میده.

این نظر به واقعیت نزدیکت ترهE00e

منم چند تا اصول بهش اضافه کنم
به تیپ و هیکلت بِرِس . خنده رو و شوخ باش.
برای سکس مکان داشته باش

بُکُن باش

همه ی اینها رو داشته باشی ولی بُکُن نباشی فقط حمالی کردی

در ایران ماشین لازمه ی کاره. هرچقدر مدلش بالاتر کیفیت کُس هم بالاتر. نه همیشه ولی اغلب

بقیه اش دیگه خودت باش

لازم نیست خوم رو بگام تا کُس بکنم
دانستن همین ها کافیه

موضوع خیلی ساده تر از این حرف هاست
این همه فلسفه بافی نمیخواد
Crusader نوشته: بله دوست ارجمند یادم رفت بگویم که من حتی از خطر افراط در بازی هم جلوگیری کردم. یعنی همان چیزی که از فروم شما آموخته بودم «قانون سه به یک» را رعایت کردم و هر سه باری که خودم را آلفا می‌نمایاندم یک حرکت کُس‌لیسی مرد بتا را انجام می‌دادم و مثلا نگ نمی‌زدم، تعریف می‌کردم. علاوه بر اینکه تصویر من در ذهن او مخلوطی از آلفای ثقیل و بتایی دوست داشتنی بود با رفتارم سیگنال‌هایی را به ذهن دختر متبادر می‌کردم که «من فتح می‌شوم، اما با تلاش و کوشش»
اما بدبختانه هیچکدام جواب نداد و دوست پسر بی‌پدر مادر از راه رسید.. به هر صورت این تنها تزی بود که در مورد اشتباه اخیر به نظرم آمد، باید از استراتژی بتا برای دختر، آلفا برای دیگران استفاده می‌کردم، شاید پاسخ مثبت می‌گرفتم

E412

به همین خیال باش
هزار سال دیگه هم این استراتژیها!!!!!! رو امتحان کن
هیچی گیرت نمیاد
خطر بازگشت دوست پسر قبلی همیشه در شروع هر رابطه ای هست
دوست پسر قبلی هم برنگرده پسرهای گرگ زیادی هستند که در خیابان و پاساژ و مهمانی و ... دوست دختر شما رو بقاپن!!

اشتباه کردی که خودت رو اسیر این مهملات و استراتژی ها کردی!
کار درست این بود که با دختر سکس میکردیE00eE00eE00e

اونوقت 6-0 از بقیه جلو بودیE00e:e420:E056
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18