نامنویسی انجمن درست شده و اکنون دوباره کار میکند! 🥳 کاربرانی که پیشتر نامنویسی کرده بودند نیز دسترسی‌اشان باز شده است 🌺

رتبه موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

پراکنده‌نویسی
#71

نمود عینی و اجتماعی فردیت است که تعالی یا زوال آنرا محک می‌زند. فردیت محصور در پستوی خانه‌ی شخصی تنها روشی‌ست برای خودفریبی. لیبرال دموکرات دیوار انزوایی به دور «منیت» خود می‌کشد و گمان می‌کند «من» ِ زندانی در پستو نوعی از فردیت متعالی‌ست. نه فقط نمود تعالی فردی، که حتی شکل‌گیری و امکان‌پذیری آن در گرو ارتباط رودرو با جمع است.

زنده باد زندگی!
پاسخ
#72

میان «درک فلسفی» و «سبک زندگی» تفاوت هست، هدانیسم باید سبک زندگی شما باشد نه آرمان فلسفی شما. به عبارتی دیگر: مثل کاپیتالیست زندگی کن، مثل فاشیست بیاندیش، مثل کمونیست حرف بزن و مثل آنارشیست سکس داشته باش!

زنده باد زندگی!
پاسخ
#73

«ابله‌نمایی» روش محبوب ابله است برای تمارض به هوشمندی. او گمان می‌کند اگر خود را ابله جا بزند همه گمان می‌کنند که لابد «واقعا» ابله نیست بلکه فقط دارد «ادای» آنرا در می‌آورد. یکی از علائم خرفتی همینست که آدم خرفت معمولا به بازخورد بیرونی آنچه انجام می‌دهد توجهی ندارد و یک عمل بی‌نتیجه را صرفا بدلیل اینکه باور دارد به او هویتی بازشناختنی می‌‌دهد تکرار می‌کند.

زنده باد زندگی!
پاسخ
#74

میل به جلب توجه را بیولوژیست توجیه می‌کند از طریق اینکه انسان نادیده گرفته شده در تاریخ فرگشت ما انسان مرده محسوب می‌شده، من آنرا توجیه می‌کند با طرح اینکه ابژه‌ی نگاه دیگران بودن به تثبیت عینیت ما می‌انجامد و ... خلاصه هرکس نظری درباره‌ی دلیل آن دارد اما هیچکس به عمق نیاز وجودشناختی بشر مدرن برای آن نمی‌پردازد. اینست میزان نیازی که انسان مدرن به دیده شدن، به جدا شدن از گله‌ی بی‌شکل و حالت انسانی دارد:

[ATTACH=CONFIG]4246[/ATTACH]


فایل‌های پیوست
.jpg Freako_Face.jpg اندازه 30.74 KB  تعداد دانلود: 67

زنده باد زندگی!
پاسخ
#75

جالب است که انسان بدوی از زخم‌زنی بر بدن خود به جهت تعلق به گروه و اعلام عضویت خود در انجمن قومی و گاهی اعلام جایگاه خود در آن انجمن بهره می‌برد، اما انسان مدرن از همان عمل برای استقلال از جمع و اعلام فردیت خود.

زنده باد زندگی!
پاسخ
#76

جلب توجه، یا اشتیاق برای دیده شدن بدلیل آنست که جلب عنایت دیگران در ما احساس مهم بودن یا جزئی از گروه بودن را پدید می‌آورد و در پایان روز همه‌ی آنچه ما می‌خواهیم همینست که به بازی گرفته بشویم. زخم زدن بر بدن به نوعی اعلام «استقلال» روانی از جمع و هزینه‌ای است که مرد خودفریب خرج نمود عینی ادعای ذهنی خود مبنی بر «استقلال از تائید بیرونی» می‌کند.

[ATTACH=CONFIG]4247[/ATTACH]


فایل‌های پیوست
.jpg extreme face modification4.jpg اندازه 43.6 KB  تعداد دانلود: 58

زنده باد زندگی!
پاسخ
#77

غرض از نوشتن اینها، این بود که بگویم «ترول» هم در واقع روشی‌ست مشابه همان زخم‌زنی. ابله‌نمایی تنها روش آدمی‌ست که می‌داند تحت هیچ شرایطی چنانکه هست پذیرفته نخواهد شد، اینست که با تحمیل وجود خود به جمعی که او را بازپس زده از آن انتقام می‌گیرد. اینترنت انباشته است از این آدمها چون در دورانی زندگی می‌کنیم که از یک سو همه توقع دارند «جزو» گروه باشند، یعنی عضویت در نهادهای اجتماعی را نه فقط حق خود که اساسا دلیل وجودی خود می‌دانند، و از سوی دیگر تقریبا تمام همبودهای برجسته جامعه به شدت انحصارطلب هستند و هیچکس بجز یک عده آدم نخبه‌ی درجه یک را به خود راه نمی‌دهند، اگرنه دیگر برجسته نبودند!

اینست که سوژه‌ی مدرن دائم احساس «جا ماندگی» و «به بازی گرفته نشدن» و «تی‌پا خوردن» می‌کند و به محض آنکه جمعی را می‌یابد که به هر نحوی، ذره‌ای او را به یاد ِ آن نهادهای انحصارطلب ِ نخبه‌گرا می‌اندازد کمر به برهم زدن آن از طریق «ترول» می‌کند. اینجا بحثی به راه افتاده؟ خرابش کنیم. آنجا دو نفر دارند با هم گپ می‌زنند؟ برویم به آنها بخندیم. بهمان جا یک نفر به خودش اجازه داده لحظه‌ای جدی بشود و در این عالم دلقک‌سالار حرف جدی بزند؟ واویلا!

اگر آسیب‌شناسی من از ترولیسم درست باشد، راه درمان آن بسیار ساده است: نادیده گرفتن آنها تا سرحد ایجاد شک اگزیستانسیالیستی در آنها که «آیا من اصلا وجود دارم؟» و «نکند پستم را ندیده‌اند؟». من خاطرم هست مزدک با همین ترفند نادیده گرفتن مداوم + تکه‌پرانی فصلی دو کاربر «ارژنگ» و «زیبا» را که مناقشه‌دوست و جدل‌گرا و اندکی «ترول‌باز» بودند به ورطه‌ای انداخت که فونت‌های رنگی و بزرگ و خنده‌آور اتخاذ می‌کردند برای دیده شدن! E404

زنده باد زندگی!
پاسخ
#78

خب طبق توصیه خودت صرفا نظرم رو میگم و انتظار جواب ندارم.
Ouroboros نوشته: میل به جلب توجه را بیولوژیست توجیه می‌کند از طریق اینکه انسان نادیده گرفته شده در تاریخ فرگشت ما انسان مرده محسوب می‌شده، من آنرا توجیه می‌کند با طرح اینکه ابژه‌ی نگاه دیگران بودن به تثبیت عینیت ما می‌انجامد و ... خلاصه هرکس نظری درباره‌ی دلیل آن دارد اما هیچکس به عمق نیاز وجودشناختی بشر مدرن برای آن نمی‌پردازد. اینست میزان نیازی که انسان مدرن به دیده شدن، به جدا شدن از گله‌ی بی‌شکل و حالت انسانی دارد:

[ATTACH=CONFIG]4246[/ATTACH]
i would rather say evolutionary psychologist :)
Ouroboros نوشته: اگر آسیب‌شناسی من از ترولیسم درست باشد، راه درمان آن بسیار ساده است: نادیده گرفتن آنها تا سرحد ایجاد شک اگزیستانسیالیستی در آنها که «آیا من اصلا وجود دارم؟» و «نکند پستم را ندیده‌اند؟». من خاطرم هست مزدک با همین ترفند نادیده گرفتن مداوم + تکه‌پرانی فصلی دو کاربر «ارژنگ» و «زیبا» را که مناقشه‌دوست و جدل‌گرا و اندکی «ترول‌باز» بودند به ورطه‌ای انداخت که فونت‌های رنگی و بزرگ و خنده‌آور اتخاذ می‌کردند برای دیده شدن! E404
اصولا هر آدمی که اندکی علاقه به ارتباط با دیگران داشته باشه رو میشه با بی توجهی آزار داد(تقریبا همه آدم ها!) ترول هم که یجورایی شیفته توجه منفی هست پاشنه آشیلش همینجاست.

To ravage, to slaughter, to usurp under false titles, they call empire; and where they make a desert, they call it peace
Tacitus-
پاسخ
#79

undead_knight نوشته: خب طبق توصیه خودت صرفا نظرم رو میگم و انتظار جواب ندارم.
:e303:

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

برای خودمان آرام نشسته بودیم و در اوهام آزادی‌خواهی و برابری‌طلبی و انسان‌دوستی و فردیت‌طلبی و بی‌خدایی و خردگرایی و آنارشیستی غوطه می‌خوردیم، کارل اشمیت از راه رسید و از ما سلطه‌ جوی ِ شیفته‌ی سلسله‌مراتب ِ میزان‌تروپ ِ فردیت‌ستیز ِ خداباور ِ خردستیز ِ فاشیست آفرید!

داشتیم زندگی‌مان را می‌کردیم.. :e058:

زنده باد زندگی!
پاسخ
#80

Ouroboros نوشته: :e303:

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

برای خودمان آرام نشسته بودیم و در اوهام آزادی‌خواهی و برابری‌طلبی و انسان‌دوستی و فردیت‌طلبی و بی‌خدایی و خردگرایی و آنارشیستی غوطه می‌خوردیم، کارل اشمیت از راه رسید و از ما سلطه‌ جوی ِ شیفته‌ی سلسله‌مراتب ِ میزان‌تروپ ِ فردیت‌ستیز ِ خداباور ِ خردستیز ِ فاشیست آفرید!

داشتیم زندگی‌مان را می‌کردیم.. :e058:
خوب شد گفتی کنجکاو بودم بدونم عامل بیرونی داشته یا یهویی و الکی اینطور شدی:))
آه خیلی خوش خیال بودی،فقط برات پرده رو کنار زده تا خودت رو یه جور دیگه ببینی من که همینجور میدیدمتE414
+لزومی نداره تضاد ها رو "حل" کنی;)

To ravage, to slaughter, to usurp under false titles, they call empire; and where they make a desert, they call it peace
Tacitus-
پاسخ


پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 3 مهمان