Ouroboros نوشته: «حق» به چیزی میگویند که به دو طرف معامله به یک اندازه و شکل و دلیل میرسد، وقتی یک طرف امکان بهره از دهها روش برای جلوگیری از بارداری را داشته باشد، حق سقط جنین داشته باشد، حق نگه داشتن بچه و بزرگ کردن ِ او با پول دیگران را داشته باشد، حق رها کردن بچه به محض تولد و دادن او به دیگران را داشته باشد، اما سوی دیگر نتواند از زیر والد شدن بگریزد و دولت او را وادار به پرداخت «حق بچه» و «نفقه» و ... بکند آنچه زن دارد «حق» نیست، «امتیاز» است. آیا این امتیاز را باید از آنها بگیریم؟ نه، من گمان میکنم دادن حق وتو به مردان دربارهی سقط جنین بسیار ناعادلانهتر است از گرفتن حق انتخاب از زنان. پس ما با وضعی روبرو هستیم که در آن ناگزیر به فدا کردن بخشی از حق مرد میشویم(اینکه زن در آخر ِ کار، میتواند بچهی مرد را برخلاف خواست او به قتل برساند). اینکه ما نمیتوانیم این امتیاز زنانه را قانونا محدود بکنیم به این معنا نیست که مردان مورد ظلم و ستم و بیعدالتی قرار نمیگیرند، تنها در این معناست که این ستم وجهی طبیعی دارد و ساختار کنونی جامعهی ما قادر به روبرو شدن با آن نیست. اگر این ستم را باز بشناسیم، و نیز به خاطر داشته باشیم که «حق» زن چیزی بجز امتیازی ناعادلانه(اما ضروری)در اختیار او نیست، میتوانیم گزارههای اخلاقی و قانونی دقیقتری در اینباره پی بریزیم. برای مثال من پیشتر یک بار نظرم را دربارهی حالتهای مختلف گفته بودم:
این نابرابری را که ما پدید نیاوردهایم, زن با داشتن زهدان توانایی بارداری دارد, ولی نیازمند اسپرم پدر میباشد.
در اینجا ما دو حق داریم که دربرابر هم یا همرستا میتوانند میباشند: حق زن روی تن خود / حق مرد در سهمی که در بارداری براهِ اسپرم خود شریک است.
حق هرکس روی تن خود (یکمی) ولی
برگزیدگی[sup][aname=rpab961][[/aname][anchor=pab961]1][/anchor][/sup] بی چون و چرا باید داشته باشد.
همچنین, «به قتل رساندن بچه» هم
واژهای[sup][aname=rpae00d][[/aname][anchor=pae00d]2][/anchor][/sup] است برای گرفتن احساس همدردی, یک مشت
یاختهیِ[sup][aname=rpafeb2][[/aname][anchor=pafeb2]3][/anchor][/sup] نادان
این داستانها را ندارند, زمانیکه مغز کودک ریخت گرفت آنگاه آری, میتوانیم آنرا قتل هم بنامیم.
Ouroboros نوشته: 1. زن بچه را نمیخواهد، مرد میخواهد ] زن اخلاقا موظف است بچه را به دنیا بیاورد و او را قانونا تحویل پدر بدهد. اینکه دولت فاقد اختیار دیکته کردن وظیفهای به ما باشد به معنای وظیفه نبودن آن نیست. دولت حق ندارد مرا مجبور بکند روی یک بیخانمان درحال یخ زدن پتو بیاندازم، اما این بیتفاوتی من به یخ زدن او را ذرهای اخلاقیتر نمیکند. «بدنم، بدنم» اینجا فقط تاکتیکیست برای رد گمکنی، بدن بچهی به دنیا نیامده و ارادهی پدر او هم در میان است. اما اگر زن موجودی از نظر اخلاقی پست و رذل بود و تصمیم گرفت از «حق» خود سوء استفاده بکند، چارهای نیست، به هر حال در پایان روز این بدن ِ اوست.
این دقیقا همانجایی است که نگرش ما روبروی هم میایستد. در سدهای که ما زندگی میکنیم انداختن بچه که آسیبی
کمیده[sup][aname=rpaa9a7][[/aname][anchor=paa9a7]4][/anchor][/sup] و نزدیک به 0 دارد,
ولی
واداشتن[sup][aname=rpabbb6][[/aname][anchor=pabbb6]5][/anchor][/sup] مادر به هزینه کردنِ سنگین یک سال از زندگی اش برای بزرگ کردن بچهای که شاید تنها روی یک سکس گذری بدست آمده آسیبی بیگمان بسیار بیشتر از 0 دارد.
من اینجا نه قانونوار نه اخلاقوار نمیتوانم پیوندی میان
خویشکاری[sup][aname=rpa7d20][[/aname][anchor=pa7d20]6][/anchor][/sup] زن در بارداری و زاییدنِ بچهای ببینم که روی یک سکس ساده میتواند پدید آمده باشد.
Ouroboros نوشته: 2. زن بچه را میخواهد، مرد نمیخواهد ] زن به خرج و مسئولیت خودش بچه را به دنیا میآورد و بزرگ میکند، و هیچ دولتی مشروعیت اینکه بگوید «توی شلوارت نگه میداشتی» و «اکنون یا نفقه بده یا برو به زندان» را ندارد و سیستم کنونی چیزی بجز بردهداری قانونی نیست. فمینیستها صندوقی درست بکنند و مالیات اضافه بدهند برای رفاه چنین مادرانی.
این رویکرد تا اندازهیِ بالایی پذیرفتنی است, ولی همچنان بهترین نیست.
نخست اینکه, در گرفتن پولِ زور از پدری که نمیخواهد پدر شود که هیچ سخنی نمیرود, از بیخ و بن نادرست و نااخلاقی است و اینکه چگونه قانون شده را تنها فمینیستهایِ بیاخلاق میتوانند توضیح دهند!
دیگر اینکه پدری که نمیخواهد پدر شود و بزور او را پدر کنیم (گرچه تنها بنام باشد) چگونه کاری
درست است؟ اگر زن میخواهد بچهدار شود, خب برود از بانک اسپرم بچه بگیرد و با هزینهیِ خودش بزرگ کند.
اگر مردی میخواهد همین امروز بچهدار شود, امروز میتواند برود جامادری (surrogate) استخدام کرده و اسپرم بدهد یا اینکه
بشکیبد[sup][aname=rpade16][[/aname][anchor=pade16]7][/anchor][/sup] تا «زهدان ساختگی»
نوآورده[sup][aname=rpa6f12][[/aname][anchor=pa6f12]8][/anchor][/sup] شود.
رویهمرفته چرا این اندازه فرایند
زادآوری[sup][aname=rpa189c][[/aname][anchor=pa189c]9][/anchor][/sup] را پیچیده کردهایم, مگر نه اینکه زادآوری یک
تراکنش[sup][aname=rpaca1f][[/aname][anchor=paca1f]10][/anchor][/sup] میان زن و مرد برای زادآوردن یک فرزند است؟
چرا نباید بمانند هر تراکنش دیگری این را وابسته به موافقت هر دو سو بدانیم؟
بچه میخواهید؟ بسیار خوب, هم مرد, هم زن هر دو موافقت رسمی خودشان را اعلام کنند / یا براه
نایی[sup][aname=rpa3d3b][[/aname][anchor=pa3d3b]11][/anchor][/sup] آن, اگر مخالفتی دارید بگویید تا از فرایند پیشگرفته شود.
----
[aname=pab961]1[/aname]. [anchor=rpab961]^[/anchor] bar+gozid+eg+i{pasvand}::Bargozidegi || برگزیدگی: اولویت priority
[aname=pae00d]2[/aname]. [anchor=rpae00d]^[/anchor] Vâžidan || واژیدن: سخن گفتن Dehxodâ, Ϣiki-En, Ϣiki-En, Ϣiki-En to speak; to tell; to say
[aname=pafeb2]3[/aname]. [anchor=rpafeb2]^[/anchor] Yâxte || یاخته: سلول Ϣiki-En cell
[aname=paa9a7]4[/aname]. [anchor=rpaa9a7]^[/anchor] kam+idan::Kamidan || کمیدن: به کمترین رسانیدن Ϣiki-En to minimize
[aname=pabbb6]5[/aname]. [anchor=rpabbb6]^[/anchor] vâ{pišvand}+dâštan::Vâdâštan || واداشتن: مجبور کردن; ناگزیر کردن کسی را بر کاری Dehxodâ, Ϣiki-En, Ϣiki-En induce; persuade; force into
[aname=pa7d20]6[/aname]. [anchor=rpa7d20]^[/anchor] xwiš+kâr+i{pasvand}::Xwiškâri || خویشکاری: وظیفهشناسی; انجام کار درست MacKenzie proper function
[aname=pade16]7[/aname]. [anchor=rpade16]^[/anchor] Šakiftan || شکیفتن: شکیب کردن; صبر نمودن Dehxodâ to wait
[aname=pa6f12]8[/aname]. [anchor=rpa6f12]^[/anchor] no+âvardan::Noâvardan || نواوردن: نوآوری کردن; ابداع کردن Dehxodâ, Ϣiki-En to innovate
[aname=pa189c]9[/aname]. [anchor=rpa189c]^[/anchor] zâd+âvardan::Zâdâvardan || زاداوردن: بچه دار شدن; زادمان آوردن to bear offspring
[aname=paca1f]10[/aname]. [anchor=rpaca1f]^[/anchor] tarâ+kon+eš{pasvand}::Tarâkoneš || تراکنش: معامله کردن; سوداگری Ϣiki-En transacation
[aname=pa3d3b]11[/aname]. [anchor=rpa3d3b]^[/anchor] Nâyi || نایی: -; منفی negative