٭٭٭ زبان پارسی، پویا است ؛زیرا فرآیند واژه سازی بر پایه ساختار ها می باشد.
ساختار های زبان پارسی از روی بن های واژه های تازه می آفرینند.
******
[higlight]مغز یک ایرانی بایستی با دانستن بن ها، بتواند از روی ساختارها واژه های دلخواهش را بیافریند.[/higlight]
ساختار : %+نده (کنندگی(فاعلی))
[% نشاندهنده بن کنون (مضارع) است.]
*****
چند نمونه آشنا:
بافنده، سازنده، نگارنده، بیننده، شنونده، خزنده، چرنده، گوینده، بسنده، ستاننده، گیرنده، کشنده.
اگر پروا (شکیبایی و حوصله) داشتید این فهرست بلند بالا رو هم ببینید. (خیلی به معنی ها نپردازید.)
تازنده = مهاجم,حمله ور
کشنده = [مرگبار],خطرناک,دهشتناک
بخشنده = [آمرزگار,مهربان],رحیم,سخاوتمند,فیاض,کریم,نعیم,سخی
فریبنده = اغوا کننده
رهاننده = [بوختار]، منجی، ناجی
تابنده = [تابان,درخشان,نورانی],براق,مشعشع
باورنده = مطمئن
بافنده = [جولاهه],نساج
بردارنده = [بلند کننده]
آزماینده = ممتحن
گوینده = راوی,مبین
آگاهنده = خبررسان
ستاننده = [گیرنده]
چفنده = اتهام زن,فهمنده
واکاونده = تحلیلگر,آنالیزر
اخمنده = بداخلاق
نوآورنده = مخترع
پرسنده = طالب,سوال گر,سائل
بسنده = کافی,قانع
همبندنده = ارتباط,کانال
ماننده = مرتبط,مشابه
پیشآینده = محتمل
پاکنده = [شوینده,پاک کننده]
کاربرنده = user,کاربر,operator
درگیرنده = مسبب,با اثر
پایدارنده = مبارز,مقاوم
گذرنده = عابر,عبور کننده,transient
گزارنده = شرح دهنده,بیان کننده,ارائه دهنده,توصیف کننده
آلاینده =
دیرنده = [پابرجا],بادوام
پیروزنده = موفق,مظفر
برگیرنده = شامل
تواننده = قادر
بازبیننده = ناظر,مرور کننده
دربردارنده = [دارای],حامل,حاوی,شامل
بازدارنده = مانع,موانع
کوچنده = مهاجر
هوشنده = متفکر
همنده = جامع,جمع کننده
افزاینده = [فزاینده],مکثر,صعودی
دارنده = مالک,صاحب,ارباب
آساینده = استراحت کننده
انگیزنده = محرک
پیشنده = سبقت گیر
شنونده = [روبرو],مخاطب
خواننده = قاری
سازنده = مبدع,خالق
چخنده = معترض
پوینده = [پرجنب و جوش],نا ساکن,فعال,متغیر
پژوهنده = [جستجو],تحلیل گر,محقق
پاینده = [جاودان,همیشگی,جاوید],دائم,دایم,بادوام,مستدام,لایزال,مقاوم
برگذارنده = [برگزار کننده]
کوشنده = [چغانه],فعال,فعالان,مجاهد,جهاد، ساعی
نخشنده = نقاش,طراح,نقشه کش
بخشاینده = [اوخشیدار]
چرخنده = روتور,سیار
نگرنده = شاهد,متوجه,ملتفت
جنبنده = متحرک
اندیشنده = [اندیشناک],متفکر
گمارنده = صاحبکار
آرامنده = مطمئن
ستاینده = حرمت کننده,متشکر,مجد کننده,شاکر
خواهنده = متقاضی,مدعی
آراینده = تنظیم کننده,رگولاتور
نماینده = [جانشین],وکیل,کفیل
گذارنده = استقرار کننده
باشنده = موجود,حاضر
زیبنده = لایق
ارزنده = نفیس,مقرون به صرفه,گرانقدر
رونده = مضارع,جاری,عابر
بندنده = قفل,طناب
انجامنده = اجرا کننده,مجری,عامل
هراساننده = [ترسناک],مخوف,وحشتناک,هولناک
کهرباینده = بار الکتریکی,قطب الکتریکی
زداینده = [فرشوکرت],حذف کننده
رخشنده = شفاف,براق
بیوسنده = چاپلوس,متواضع,امیدوار
یارنده = کمککار,کمک دست
پیامنده = مخبر
هناینده = موثر
پذیرنده = حاضر
سُهنده = حس کننده,درک کننده
جوینده = طالب
کراننده = [مرز بندنده],محدود کننده,مشخص کننده,تعیین کننده,حد گذارنده
بالنده = [برنا,جوان,سرافراز],مفتخر,متعالی
راینده = برنامه ریز,برنامه نویس
رزمنده = [ستیزه جو,ستیزنده],مبارز
انگارنده = فرض کننده
آفریننده = [وسپار],مولد,خالق,تولید کننده
شناسنده = مطلع,معلم
شتابنده = [دستپاچه,ناآرام,شتابزده],سریع,عجول
فرستنده = ارسال کننده,انتقال دهنده,منتقل کننده
آزارنده = [درد آور],ناراحت کننده,زجر آور,غصه آور,عذاب آور
فروشنده = کاسب
بیننده = مشاهده گر
جونده =
بُرنده = [تیز,چاقو]
سپرنده = طی شونده
آینده = آتی,آتیه,بعدها,بعدی
پیداینده = [پدید آور],به وجود آور,بوجود آور
زینده = ساکن,مقیم
نفریننده = لعنت کننده
گسترنده = توسعه دهنده,مبلغ,منتشر,مروج,بسط دهنده
باینده = موجب,باعث
خشمنده = عصبانی
نکوهنده = منتقد,معترض
رمبنده = خرابکار
رامنده = [شادمان],مسرور
آموزنده = مفید
فرساینده = [خسته کننده],تحلیل برنده
بازگوینده = تکرار کننده
بررسنده = تحقیق گر
برپادارنده = تشکیل دهنده
برازنده = [سزاوار],لایق,
Pinnwand-Fotos | Facebook