01-17-2014, 02:11 PM
Mehrbod نوشته: اینجورها نیست. درسته ما در جایگاه اسلامستیز با این قانونها میستیزیم, ولی نمیشود محمد را زنستیز دانست.این تحلیل های یک جانبه برای مردان کار ساز است.جو ی که زمان محمد وجود داشته جوی کاملا مرد سالارانه(به معنای حقیقی ) بوده.مرد میجنگد,میکشد ,مالک است و خشونت و انعطاف نداشتن یکی از مشخصه های مرد مد نظر محمد است.
زن مسلمان زنی لزوما منفعل است تنها به خاطر اینکه در نظر اسلام زن ارزشی جز ارضای تمایلات مرد ندارد.
قران زن را موجودی مستقل نمیداند بلکه او را موجودی میداند که برای مرد و برای خوشی مرد به وجود آمده بنابراین محمد نمیتواند چیزی جدا از فرهنگش بگوید.
برخلاف گفته شما محمد کاملا زن ستیز است.نادیده انگاشتن زن,پست تر دانستن او ،وابسته دانستن او و برده دانستن او (او= یک انسان) نشان از زن ستیزی وی دارد.
محمد هیچ گاه وزنه ای برای سبک سنگین کردن وظایف مرد و زن و رابطه ی آنها نداشته و ندارد.بلکه و تنها برای مردان به واسطه ی جنگاوری و قدرتشان امتیازی متفاوت قائل شده و زنان را نیز جزو امتیازاتی میداند که به مردان میتواند ببخشد.
این نگاه محمد نه تنها در زمان پیری و قدرتش که در جوانی و کودکیش نیز قابل شهود است.فردی که انسان را به رسمیت نشناسد و قانون تبیین که مرد از زن والا تر است قطعا زن ستیز است
Mehrbod نوشته: این تنها چهار قانونی هستند برگرفته از خود قرآن که در نگاه نخست زنستیزانه میایند, ولی در نگاه دوم اینچنین نیستند.اولا که شما به من ثابت کنید که زنانی که در خانه هستند زنانی لزوما منفعلند و فایده و سودی در به قول خودتان همبود ندارند.
از یک میآغازیم. شما به من بگویید, در همبود سنّتیای که پسر باید کار کند و خرجی یک زن دیگر را بدهد (آنهم
زوری) و زن تنها میرود خانهیِ شوهر و وبال گردن وی میشود, خب به من بگویید چرا در چنین جامعهای دختر خانواده باید به اندازهیِ پسر خانواده یکسان ارث ببرد؟
از دیدگاه قانون به کنار, به نگر شما "دادگرانه" است برادر با سرمایهیِ برابر با خواهر بیاغازد, ولی خرج دو تن (یا چند تن + بچه) را در زندگی ناچار باشد بدهد؟
این تحلیل ها به خاطر پیش فرضهای خودتان است که می انگارید درست هستند.ضمن اینکه برای من روشن کنید که تمامی تلاش مردان در بیرون از خانه کاملا متوجه زن است.اگر زنان رابطه ی انگلی ای داشته باشند آن را در رابطه با فرزندشان دارند و نه همسرشان.
چراکه مردان اصولا برای فرزندان (به قول خودتان ژنهایشان) تلاش میکنند و نه لزوما زنانشان.
از طرفی در جامعه ای که ثروت و امکانات برابر تقسیم شود به دنبالش مسئولیت ها برابر تقسیم میشود.
این همان نگاهیست که یک زن هوشیار را میرنجاند.نگاه ابزاری و جنسی.یعنی یک زن هیچ سودی جز ارضای تمایلات جنسی نمی تواند داشته باشد پس قرار نیت چیزی بیش از لطف مرد به زن تعلق گیرد(نه لزوما حقوق)
محمد هم مردان را نه به خاطر مسئولیت هایشان بلکه به خاطر جنگاوری و خشونتشان ارج مینهاده و چون زنان در جنگ و خونریزی معیار های محمد را نداشته اند بنابراین از ارزش انسانی ساقط بوده اند.
از همین روست که محمد آن زنی را که در برابر هجوم یهودیان دفاع میکند و یک تنه مانع از ورود چند مرد به چادر محمدمیشود را برابر مرد و هم ارزش یک مرد میداند و ستایش میکند.
Mehrbod نوشته: ه قانون دوم که دیه باشد میپردازیم. این قانون نه تنها زنستیزانه نیست بساکه بوارونهچرند است.پس وقتی زن هم میمیرد دیه اش را مرد میگیرد.ولو کم باشد...
مردستیزانه هم هست. چرا؟ چون بسادگی زمانیکه مرد میمیرد پول دیهیِ او را چه کسی میگیرد!؟ زن اش.
مرد در اسلام چون مالک است از این رو دارای ارزش بیشتری است.مانند یک شرکت که اگر ور شکست شود مالک آن بیشتر متوجه ضرر میشود تا کارمندانش که بیکار میشوند.
محمد اینطور میپنداشته که زن به سرعت مردی دیگر را جایگزین شوهر خود میکند از این رو خواسته به نوعی در برابر مردی دیگر از اموال مرد کشته شده صیانت کند که مبادا ملا خور شود.
اگر هم دیه مرد به زن برسد کاملا بر حق است چون این زن است که باید یکه و به تنهایی فرزندان مرد را بزرگ کند و تر وخشک نماید.ولی زنی که دیه اش را مرد بگیرد و به زن دومش برسد کاملا حلال است و هیچ حرجی بر مرد نیست...
Mehrbod نوشته: قانون سوم بآشکاری مردستیز است: شما آنجا زن که گرفتید باید زوری هزینهیِ زندگی او را هم بدهید.مرد با دادن نفقه صاحب تمام و کمال زن است.بحث من درستی یا غلطی نفقه نیست بلکه ماهیت آن است.
نفقه یعنی زن خریداری شده و درست است که مرد باید زنی را که زاد آوری میکند را ساپورت کند اما زن را میتواند بزند-بکشد-بکند و......
پس نفقه سیستمی مالکانه است و نه لزوما چیزی تماما به سود زن...
Mehrbod نوشته: میرسیم به تنها قانون زنستیز که همین نیم بودن شهادت باشد و اینهم این اندازه کولیگری ندارد.شهادت زن به وضوح عدم صلاحیتش را به عنوان یک انسان در اسلام میگوید که هیچ بحصی در زن ستیز بودنش نمیتواند وجود داشته باشد.
دیگر قانونها را هم میکوشند زنستیزانه بنمایانند, ولی برای نمونه در همین سنگسار مردان
هم به اندازهیِ زنان سنگسار میشوند و در ایران هتّا شمار مردان سنگسار شده بیشتر است (و کسی هم نمیداند):
سنگسار از هر نوعش و برای هر کس عمیلی شنیع و کثیف و ضد انسانیست .
ولی یک زن با شک یک مرد و شهادت دو تن از دوستانش میتواند سنگشار شود ولی سنگسار یک مرد به مسائلی چون ارتداد و حکم های دینی که مشمول حال زنان نیز میشود بستگی دارد.
اسلام برای خفه کردن مخالفانش زن و مرد نمیشناسد ولی یک زن علاوه بر اینکه باید در برابر اسلام مطیع باشد باید در براب رمردش نیز مطیع باشد.یعنی شانس سنگسار شدن زدن دو برابر است.
آمار ها نشان از کثیف بودن قوانین اسلام است و نه لزوما مرد ستیزی اسلام.....
شراب اولی تر ...