باسلام
همین چند روز پیش بود که به حسب چاپ مقاله ای در روزنامه قانون این بحث داغ شد که چرا شهادت زن در محکمه نصف شهادت مرد ارزش دارد.
یک پاسخی که معمول علما می دهند معمولا بحث عاطفه زنان است که هم در بحث شهادت زن و هم در بحث قضاوت زنان مطرح می کنند.
پاسخ معمول:
زنان از جهات عاطفه و روانی مشکلاتی دارد که در رای و شهادت آنها اثر داشته و به تبع احتمال خطا در آنها بالا می رود ولذا شارع چنین احکامی را وضع کرده است اما برخی از آنها:
از نظر احساسات، عواطف، تمایلات و اخلاق: طبق نظر روانشناسان، محبت، رفتار انفعالی، رفتار عاطفی و حمایت کننده، از ویژگیهای زنانه است. در برابر این امور، پرخاشگری، استقلال، رقابت، سلطه و حاکمیت را از ویژگیهای مردان بر شمردهاند.
نیز گفته اند: داشتن دلی پر مهر و عاطفه و احساساتی آتشین، جلوه گری، دلربایی، آرایش گری، دوستدار پارچه و لباس و طلا و امور زینتی از خصائص زنان است.
زن در تقلید، مدپرستی، تجمّل پرستی، خنده و گریه از مرد پیش قدم است.
زنان به جهت این که از نیروی احساس و عاطفه بیشتری بهره مندند، از صحنههای احساسی و عاطفی بیشتر متأثر میشوند و به هیجان میآیند.
پاسخی که جدیدا دیدم:
از نظر اسلام بحث اداء شهادت و اطلاع رسانی به قاضی، هرگز بمنزله یک امتیاز نیست، بلکه یک وظیفه و تکلیف و مسئوولیت است. یعنی برای این که حقوق دیگران پایمال نگردد، اسلام این وظیفه را بر عهده انسان هایی که از موارد اختلاف بین افراد اطلاع دقیق دارند، قرار داده است تا در حضور قاضی واقعیت را بیان کنند و به آن شهادت بدهند. به همین جهت قرآن کتمان شهادت را حرام اعلام نموده است.
پس اگر شهادت کسی در دادگاه پذیرفته نشود، یا کمتر پذیرفته شود، گویای سهلتر بودن تکلیف و مسئوولیت اوست، نه تضییع حق او.
می خواستم ببینم نظرتان در مورد این دو پاسخ را بدانم و بپرسم به نظرتان چه انتقاداتی به آنها وارد است؟توجه کنید هر دو پاسخ!
باتشکر
ahlobit نوشته: پاسخی که جدیدا دیدم:
از نظر اسلام بحث اداء شهادت و اطلاع رسانی به قاضی، هرگز بمنزله یک امتیاز نیست، بلکه یک وظیفه و تکلیف و مسئوولیت است. یعنی برای این که حقوق دیگران پایمال نگردد، اسلام این وظیفه را بر عهده انسان هایی که از موارد اختلاف بین افراد اطلاع دقیق دارند، قرار داده است تا در حضور قاضی واقعیت را بیان کنند و به آن شهادت بدهند. به همین جهت قرآن کتمان شهادت را حرام اعلام نموده است.
پس اگر شهادت کسی در دادگاه پذیرفته نشود، یا کمتر پذیرفته شود، گویای سهلتر بودن تکلیف و مسئوولیت اوست، نه تضییع حق او.
پس از نظر این شخصی که چنین نظری داده، در اسلام حقیقت نسبت به مسئولیت اجتماعی درجه پایینتری داره.
دادگاه جاییه که باید حق جاری بشه در اون و بنابر این یکی از سخت ترین و حساس ترین شغل ها به نظر من قضاوته. حال معنی استدلال بالا اینه که حقیقت و اجرای عدالت از نظر اسلام زیاد مهم نیست چرا که زن باید مسئولیت کمتری داشته باشه.
ahlobit نوشته: زنان از جهات عاطفه و روانی مشکلاتی دارد که در رای و شهادت آنها اثر داشته و به تبع احتمال خطا در آنها بالا می رود ولذا شارع چنین احکامی را وضع کرده است اما برخی از آنها:
از نظر احساسات، عواطف، تمایلات و اخلاق: طبق نظر روانشناسان، محبت، رفتار انفعالی، رفتار عاطفی و حمایت کننده، از ویژگیهای زنانه است. در برابر این امور، پرخاشگری، استقلال، رقابت، سلطه و حاکمیت را از ویژگیهای مردان بر شمردهاند.
نیز گفته اند: داشتن دلی پر مهر و عاطفه و احساساتی آتشین، جلوه گری، دلربایی، آرایش گری، دوستدار پارچه و لباس و طلا و امور زینتی از خصائص زنان است.
زن در تقلید، مدپرستی، تجمّل پرستی، خنده و گریه از مرد پیش قدم است.
زنان به جهت این که از نیروی احساس و عاطفه بیشتری بهره مندند، از صحنههای احساسی و عاطفی بیشتر متأثر میشوند و به هیجان میآیند.
نرمی روان و نازکدلی هیچ پیوندی به توانایی بازشناسی خوب و بد,
فرهود و بیهود, راست یا دروغ ندارد. تازه مردان هم سهشمندند
ولی آنهارا بیشتر کنترل میکنند و نشان نمیدهند چون دور از مردسانی !
است. اگر چنین باشد که نوشته اند، پس در پاداش و پادافره زنان در
این و آن جهان هم بایستی کمتر و و اسان تر از مردان رفتار شود
که چنین نیست و دست یک زن دزد را همانگونه فرومیبرّند* که دست
یک دزد مرد را. تازه در آن جهان به مردان بیشتر پاداش میدهند
( هفتاد حوری و غلمان ) ولی جایی ندیدیم که به زنها هم نوید هفتاد
مرد سبیل کلفت و گردن کلفت و همه جا کلفت داده باشند؟!
•
*فروبریدن = بریدن و جدا کردن = قطع کردن ( cut off = abschneiden)
پارسیگر
بهتر است بگویم مردم 2 برابر زن گواهی میدهد.
چون بر همگان پیداست که زن از مرد اموشنالتر(emotional) است.
بیشتر دروغ میگوید و سوگندهایش بادهواست.
یک روز میگوید من بی تو نمیتوانم بزیم . پس فردا با یه پسر دیگه میبینش!
مانند این است که بگوییم چرا بچه ها نمیتوانند گواهی دهند!
پس من همان پاسخ نخست را نادرست نمیبینم.
میسهد که درست باشد.
در فرهنگ خیلی کشورهای دیگر هم این داستان سخنان زنان هست.
داستان گذر سیاوش از آتش را هم که میدانید؟
چه کسی دروغ گفته بود؟
مزدك بامداد نوشته: نرمی روان و نازکدلی هیچ پیوندی به توانایی بازشناسی خوب و بد,
فرهود[١] و بیهود[٢], راست یا دروغ ندارد
آیا زنان را نمیشود آسانتر وادار به دروغ گفتن کرد؟
آیا از روی نازکدلی بیخودی سوی کسی را نمیگیرند؟
آیا زنان حسود نیستند؟
نمیبینید از روی حسادت چه کارهای که نمیکنند؟
شما باید زنان را بشناسید.
پارسیگر
homayoun نوشته: چون بر همگان پیداست که زن از مرد اموشنالتر(emotional) است.
این حرفها مزخرف است که زنها emotional تر هستند ، زنها نیز میتوانند مثل مردها فکر کنند و تصمیم بگیرند یا خشن و بیرحم باشند.
homayoun نوشته: آیا زنان را نمیشود آسانتر وادار به دروغ گفتن کرد؟
آیا از روی نازکدلی بیخودی سوی کسی را نمیگیرند؟
آیا زنان حسود نیستند؟
نمیبینید از روی حسادت چه کارهای که نمیکنند؟
شما باید زنان را بشناسید.
این مردها هم نیستند که حسودی میکنند و به صورت دختر که به آنها نه گفته اسید میپاشند؟ درست است ما با فمینیستها مخالف هستیم ولی خزعبل بافتن به ضّد زنان را نیز تحمل نمیکنیم ، همانطور که به ضّد مردها را نیز تحمل نمیکنیم
Theodor Herzl نوشته: این حرفها مزخرف است که زنها emotional تر هستند ، زنها نیز میتوانند مثل مردها فکر کنند و تصمیم بگیرند یا خشن و بیرحم باشند.
emotional تر بودن زنان مانند کوتاهتر بودن آنان است. میتوانند بلند باشند ولی میانگین نشان میدهد
کوتاهتر هستند.
اکنون هم میبینیم که مانند مردان نمیاندیشند.
شما اسلام را ول کنید در این زمینه فردریش نیچه و آرتور شپنهاور را بخوانید
آنها هم نشان میدهند کارهای زنان از روی emotion است.
پارسیگر
[h=3][/h]
Theodor Herzl نوشته: این مردها هم نیستند که حسودی میکنند و به صورت دختر که به آنها نه گفته اسید میپاشند؟ درست است ما با فمینیستها مخالف هستیم ولی خزعبل بافتن به ضّد زنان را نیز تحمل نمیکنیم ، همانطور که به ضّد مردها را نیز تحمل نمیکنیم
من خود نیز پادزن نیستم.
ولی زنان و دختران بیشتر از مردان حسودی میکنند این چیزی است که بر همگان روشن است.
زنانی هستند خیلی مردتر از مردان ولی میانگین بازهم نشان میدهد زنان حسودترند.
همانگونه که نگهداری از بچه برای زن کار آسانتری است.
مرد هم میتواند بچه را بشورد گاهی بهتر از زن ولی این کار را زنان بهتر میکنند.
یا کار آموزش را زنان بهتر میدانند. در بیشتر کشورها بیشینه آموزگاران زن هستند.
روانشناسی این را به زیبایی نشان میدهد.
پارسیگر
homayoun نوشته: emotional تر بودن زنان مانند کوتاهتر بودن آنان است. میتوانند بلند باشند ولی میانگین نشان میدهد
کوتاهتر هستند.
اکنون هم میبینیم که مانند مردان نمیاندیشند.
شما اسلام را ول کنید در این زمینه فردریش نیچه و آرتور شپنهاور را بخوانید
آنها هم نشان میدهند کارهای زنان از روی emotion است.
خوب این چه ربطی به شهادت دادن در دادگاه داره؟ یعنی شما میگید اسلام درست میگه که شهادت زن نصف مرد ارزش داره؟
Theodor Herzl نوشته: این حرفها مزخرف است که زنها emotional تر هستند ، زنها نیز میتوانند مثل مردها فکر کنند و تصمیم بگیرند یا خشن و بیرحم باشند.
Theodor Herzl نوشته: خوب این چه ربطی به شهادت دادن در دادگاه داره؟ یعنی شما میگید اسلام درست میگه که شهادت زن نصف مرد ارزش داره؟
. عاطفی بودن زنها عاطفیتر از مردها هستند. این یک باور عمومی است که اتفاقاً پایههای علمی هم دارد. البته روانشناسها کمی جزئیتر در این مورد اظهار نظر میکنند. آنها میگویند مردها میتوانند جنبههای عقلانی و احساسی یک ماجرا را از هم جدا کنند، اما زنها حتی در یک بحث منطقی زود احساساتی میشوند. عصبشناسها میگویند دلیل این قضیه میتواند این باشد که مرکز عاطفه در مردها فقط در نیکرهی راست مغز آنهاست در صورتی که م
راکز عاطفه در زنها هم در سمت چپ و هم در سمت راست مغز پراکنده است. حتماً میدانید سمت چپ مغز مسئول تکلم و تفکر منطقی است. ب
رای همین احتمالاً خیلی از مردها تعجب میکنند چرا وقتی یک بحث منطقی را با زنانشان پیش میبرند، آنها ناگهان احساساتی میشوند. البته در مقابل خانمها هم از اینکه مردها حتی در یک بحث احساسی میتوانند خونسردی خودشان را حفظ کنند و با منطق خودشان پیش بروند تعجب میکنند.
اگر بخواهیم کلیتر نگاه کنیم، مخصوصاً مردهایی که زنان موفقی دارند، ممکن است به این اشتباه بیفتند که چون همسرشان در جمع آدمهایی است که خیلی خوب از پس خودشان و کارهایشان برمیآیند دیگر نیازی به حمایت عاطفی ندارد. اما روانشناسی زنان دقیقاً بر عکس این را میگوید. حتی زنانی که اسطورهی اعتماد به نفس هستند در مقابل شما دوست دارند زنانه رفتار کنند و از حمایت عاطفیتان برخوردار شوند. دعوای همیشگی زنان و مردان در به جمله آوردن جمله «دوستت دارم» توسط مردها ریشه در همین تفاوت جنسیتی دارد.
زنها به خاطر عاطفی بودنشان بیشتر از
مبالغه در جملههایشان استفاده میکنند. وقتی آنها میگویند هیچ وقت، همیشه، بهترین، بدترین، همه یا هیچ واقعاً
منظورشان دقیقا آن جملهها نیست. اما شما بهعنوان یک مرد احتمالاً منطقی فکر میکنید و میبینید واقعاً آنطور که همسرتان گفته نیست و وارد یک جدل بیحاصل منطقی با او میشوید.
نوشته :
سپیده دانایی
لینک :
http://www.beytoote.com/psychology/zanas...-mind.html
پارسیگر