دفترچه

نسخه‌ی کامل: دلیل نصف بودن ارزش شهادت زن نسبت به مرد در اسلام
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
صفحات: 1 2 3 4 5
Mehrbod نوشته: اینجورها نیست. درسته ما در جایگاه اسلامستیز با این قانونها میستیزیم, ولی نمیشود محمد را زنستیز دانست.

چرا؟ از چند دیدگاه مینگریم. نخست نابرابری‌ها:
١- نیم بودن ارث دختر دربرابر پسر
٢- نیم بودن دیه‌یِ زن دربرابر مرد
٣- زوری بودن نفقه‌ای که مرد به زن باید بدهد
٤- نیم بودن شهادت زن در برابر مرد

این تنها چهار قانونی هستند برگرفته از خود قرآن که در نگاه نخست زنستیزانه میایند, ولی در نگاه دوم اینچنین نیستند.
از یک میآغازیم. شما به من بگویید, در همبود سنّتی‌ای که پسر باید کار کند و خرجی یک زن دیگر را بدهد (آنهم
زوری) و زن تنها میرود خانه‌یِ شوهر و وبال گردن وی میشود, خب به من بگویید چرا در چنین جامعه‌ای دختر خانواده باید به اندازه‌یِ پسر خانواده یکسان ارث ببرد؟
از دیدگاه قانون به کنار, به نگر شما "دادگرانه" است برادر با سرمایه‌یِ برابر با خواهر بیاغازد, ولی خرج دو تن (یا چند تن + بچه) را در زندگی ناچار باشد بدهد؟

به قانون دوم که دیه باشد میپردازیم. این قانون نه تنها زنستیزانه نیست بساکه بوارونه
مردستیزانه هم هست. چرا؟ چون بسادگی زمانیکه مرد میمیرد پول دیه‌یِ او را چه کسی میگیرد!؟ زن اش.

قانون سوم بآشکاری مردستیز است: شما آنجا زن که گرفتید باید زوری هزینه‌یِ زندگی او را هم بدهید.

میرسیم به تنها قانون زنستیز که همین نیم بودن شهادت باشد و اینهم این اندازه کولی‌گری ندارد.

دیگر قانونها را هم میکوشند زنستیزانه بنمایانند, ولی برای نمونه در همین سنگسار مردان
هم به اندازه‌یِ زنان سنگسار میشوند و در ایران هتّا شمار مردان سنگسار شده بیشتر است (و کسی هم نمیداند):

[عکس: 33.jpg]
«لیست قربانیان سنگسار در جمهوری اسلامی | كمیته بین المللی علیه سنگسار» [1]

۱ـ سال ۱۹۸۶ زنی به نام نصرت در قم
...
۸ـ سال ۱۹۹۷ مردی به نام علی مختار پور، در ساری
۹ سال ۱۹۹۷ مردی به نام پرویز حسن زاده در ساری
۱۰ـ سال ۱۹۹۷ مردی به نام خیرالله جوانمرد در ساری
۱۱ـ سال ۱۹۹۸ مردی به نام خسرو ابراهیمی که در گودال سنگسار موفق به فرار شده و تبرئه میشود. محل اجرای حکم لاهیجان
۱۲ـ سال ۲۰۰۱ زنی به نام مریم ایوبی تهران
۱۳ـ سال ۲۰۰۲ زنی به نام جمیله امیر اسماعیلی در کرمان
۱۴ـ سال ۲۰۰۶ مردی به نام عباس حاجی زاده، مشهد
۱۵ـ سال ۲۰۰۶ زنی به نام محبوبه محمدی مشهد
۱۶ـ سال ۲۰۰۷ مردی به نام جعفر کیانی تاکستان قزوین
۱۷ـ سال ۲۰۰۸ مردی به نام هوشنگ خداده
۱۸ـ سال ۲۰۰۸مردی به نام منوچهر خ
۱۹ـ سال ۲۰۰۸ مردی به نام محمود م. غ. ( محمود که مردی افغانی تبار بوموفق میشود هنگام سنگسار از گودال سنگسار با بدنی مجروح فرار کند)
۲۰ـ سال ۲۰۰۸ دختری به نام سعیده ۱۴ ساله که توسط پدرش در زاهدان در تاریخ ۹ فوریه ۲۰۰۸ سنگسار شد.
۲۱ـ سال ۲۰۰۹ مردی به نام ولی آزاد در رشت

بنمایه:
لیست قربانیان سنگسار در جمهوری اسلامی | كمیته بین المللی علیه سنگسار



پ.ن.
بامزه است ماسکولیست‌ها از دید شما به برتری مردان میباورند, ولی فمینیست‌ها از دیدگاه شما تنها دنبال برابری هستند! (:
سلام

نقد شماره یک:
اولا درست است که مرد باید نفقه زن را بدهد اما خب این هم یک ظلمی در حق مردان است
باید هزینه زندگی بین زن و مرد تقسیم شود
و در این صورت ارث هم مساوی تقسیم شود
ثانیا پس مردانی که زن ندارند نباید ارث دو برابر بگیرند ولی می گیرند
یا زنانی که بیوه اند و شوهر ندارند و نیاز مبرم به پول دارند ولکن ارث به آنها نصف می رسد

نقد شماره دو:اولا دیه که فقط برای قتل نیست برای مثال قطع کردن دست و آسیبهای دیگر هم هست(همه آسیبها)
ثانیا دیه به همه وراث می رسد نه فقط زن
ثالثا شما تبعات زن ستیزانه این حکم را هم ببینید مثلا اگر زنی به قتل برسد خانواده مقتول باید نصف دیه را به خانواده قاتل بدهند تا بتوانند قاتل رابکشد ولی برای مرد چنین نیست

نقد شماره 3 :
خب شما شماره 3 اصلا نباید به عنوان قوانین زن ستیز مطرح می کردید
جایش این را بگذارید که زن نمی تواند بدون اجازه شوهرش از خانه تکان بخورد

نقد شماره 4 :
این را هم که مثل اینکه قبول کردید

باتشکر
ahlobit نوشته: نقد شماره دو:اولا دیه که فقط برای قتل نیست برای مثال قطع کردن دست و آسیبهای دیگر هم هست(همه آسیبها)
ثانیا دیه به همه وراث می رسد نه فقط زن
ثالثا شما تبعات زن ستیزانه این حکم را هم ببینید مثلا اگر زنی به قتل برسد خانواده مقتول باید نصف دیه را به خانواده قاتل بدهند تا بتوانند قاتل رابکشد ولی برای مرد چنین نیست

و آیا خاستگاه این رفتار زنستیزی است, یا همان نگرش درست و فربودین که مرد روزی‌آورِ خانواده است و نبود یا آسیب‌دیدگی وی آسیب بسیار بیشتری میزده؟



ahlobit نوشته: باید هزینه زندگی بین زن و مرد تقسیم شود
و در این صورت ارث هم مساوی تقسیم شود
ثانیا پس مردانی که زن ندارند نباید ارث دو برابر بگیرند ولی می گیرند
یا زنانی که بیوه اند و شوهر ندارند و نیاز مبرم به پول دارند ولکن ارث به آنها نصف می رسد

هر سخن و رفتاری را باید در بافتار خودش سنجید, اگرنه شما بخش‌هایی از نوشته‌‌یِ پیک
گفت‌آورده‌یِ مرا هم جدا کنید میتواند همچون پدافند از اسلام به چشم بیاید.
درباره‌یِ کار و برابری نیز همینگونه است, شما دارید کار نرم و دفتری و دستکی امروز را با کار ١٤٠٠ سال پیش
می‌همسنجید و میگویید: «اِ؟ چرا به زنها ارث برابر نمیدادند بروند بیرون شرکت باز کنند و پول در بیاورند و مستقل باشد و ...»

هنگامیکه بدرستی برای همین قانونهایِ اسلامی امروزه زنستیزانه هستند, چون گرچه زنهایِ امروز همچنان تن‌پرور و تنبل هستند و همه‌کاری
نمیکنند — هنوز سخت‌ترین, بدترین و کثیف‌ترین و یکراست مرگ‌آورترین کارها بر دوش خود مردان مانده, چه در آمریکا (که بنمایه از اداره‌یِ کارش آورده بودیم),
چه در اروپا و چه در ایران خود امان — ولی به هر روی زنان بیرون میروند و بسیاری اشان کار هم میکنند (کارهای نرم و دفتری, ولی همچنان کار) و پس این
قانونها دیگر تاریخ‌گذشته‌اند و همه‌یِ بدبختی ما هم مسلمانانی است که به این ریسمان‌هایِ پوسیده چَنگ انداخته‌اند و نمیخواهند به هیچ بهایی ول اشان کنند.



ahlobit نوشته: خب شما شماره 3 اصلا نباید به عنوان قوانین زن ستیز مطرح می کردید
جایش این را بگذارید که زن نمی تواند بدون اجازه شوهرش از خانه تکان بخورد

بجز نفقه همه‌یِ نابرابریهایی که آوردیم از خود قرآن بودند.
اینی که زن نمیتواند بی پروانه‌یِ شوهر بیرون برود را شما از کجا آورده‌اید؟


پارسیگر
Mehrbod نوشته: ٤- نیم بودن شهادت زن در برابر مرد
این هم زن‌ستیزانه نیست و نشان از مسئولیت‌های اجتماعی نصفه‌ی زنان در جامعه نسبت به مردان دارد و همانطور که خودتان می‌دانید خنگ فرض کردنِ زنان بهترین راهکار برای رهانیدن‌شان از زیر بار مسئولیت‌های گوناگون است:
نقل قول:آثار شهادت کذب:
1- مجازات سه ماه و یک روز تا دو سال حبس و یا یک میلیون و پانصد هزار تا دوازده میلیون ریال جزای نقدی (ماده 650 ق.م. 1).
2- شهادت دروغ موجب بطلان حکم است و هر حکمی که بر این اساس صادر شود بلااثر است و باید شهودی که شهادت کذب داده‌اند غرامت را بپردازند.
3- مطابق قواعد کلی مسؤولیت مدنی، هرگاه کسی سبب ورود خسارت گردد، باید جبران نماید در شهادت کذب نیز شهود باید خسارت زیاندیده را جبران نمایند.
4- در امور کیفری یکی از جهات درخواست تجدید نظر ، دروغ بودن شهادت شهود است.
5- چنانچه شاهد پس از ادای سوگند شهادت دروغ بدهد با احراز این موضوع برای دادگاه، مجازات سوگند و شهادت دروغ قابل جمع است. همچنین اگر شهادت دروغ در مورد حدود، قصاص یا دیات باشد، قاعده جمع مجازات‌ها اعمال می‌گردد.
6- اگر دو نفر شهادت دهند به آنچه که موجب قتل است مثل ارتداد یا چهار نفر شهادت دهند به آنچه که موجب سنگسار است مثل زنا و بعد از اجراء حد یا قصاص ثابت شود که شهادت دروغ داده‌اند قاضی و مامور از طرف او که حد یا قصاص را اجرا کرده است ضامن نیستند بلکه قصاص بر شهود کذب است با رد دیه به آنها به خاطر اینکه شهود کذب سبب تلف شده‌اند.[16]
Dariush نوشته: این هم زن‌ستیزانه نیست و نشان از مسئولیت‌های اجتماعی نصفه‌ی زنان در جامعه نسبت به مردان دارد و همانطور که خودتان می‌دانید خنگ فرض کردنِ زنان بهترین راهکار برای رهانیدن‌شان از زیر بار مسئولیت‌های گوناگون است:

یعنی میگویید برای این گذاشته‌اند که شهادت دروغ هم زنها دادند از زیر بار آن بتوانند در بروند؟ 39

به نگر من دور از باور میاید; به دید من محمد از روی همین چشم و همچشمی میان زنان (که چندان در کارهای
مردانه نبوده‌اند و هر چه میخواسته‌اند شهادت میداده‌اند) این قانون را آورده و نمیگمانم این هم از روی زنستیزیِ وی بوده باشد.

نمونه‌یِ دیگر میزنم, آنهاییکه نمیدانند میاندیشند محمد با حرام کردن نمایش گیسها قانونی زنستیز رد کرده, ولی خب ما میدانیم همین قانون برای "کنیزها"
کارگر نیست و کنیزها هم بیگمان زن هستند. انگیزه‌یِ این هم این بوده که گویا یکی از نزدیکان محمد به زنان حرمسرایش چشم داشته و محمد
هم این را درآورده که نشود آنچه نباید شود. برخی هم هتّا میگویند برای کاهش هزینه‌هایش بوده و این هم پربیراه نیست, میدانیم در
همین ایران هم زن مسلمان چند تا چادر بیشتر ندارد, ولی زن نامسلمان و dolce and gabbana دمب اشان بهم گره خورده.

این قانونها بدرستی همانی هستند که ما "تخمی" مینامیم و محمد گرچه بیمارِ پدوفیل, ولی هومن کمابیش باهوشی بوده که برای خواهش‌هایِ
خودش چپ و راست قانون از شکمبه درمیاورده و این تنها انگیزه‌یِ راستین او بوده; نمونه‌وار در جایِ دیگر هم چشم به زن پسرخوانده اش
زید داشته و آیین ترادادین عرب‌ها که پسرخوانده یکسان با پسر خود بوده را با در آوردن آیه‌ای از آستین میشکند و او را هم به همسری گرفته و میگاید!


پارسیگر
Mehrbod نوشته: اینجورها نیست. درسته ما در جایگاه اسلامستیز با این قانونها میستیزیم, ولی نمیشود محمد را زنستیز دانست.
این تحلیل های یک جانبه برای مردان کار ساز است.جو ی که زمان محمد وجود داشته جوی کاملا مرد سالارانه(به معنای حقیقی ) بوده.مرد میجنگد,میکشد ,مالک است و خشونت و انعطاف نداشتن یکی از مشخصه های مرد مد نظر محمد است.
زن مسلمان زنی لزوما منفعل است تنها به خاطر اینکه در نظر اسلام زن ارزشی جز ارضای تمایلات مرد ندارد.
قران زن را موجودی مستقل نمیداند بلکه او را موجودی میداند که برای مرد و برای خوشی مرد به وجود آمده بنابراین محمد نمیتواند چیزی جدا از فرهنگش بگوید.

برخلاف گفته شما محمد کاملا زن ستیز است.نادیده انگاشتن زن,پست تر دانستن او ،وابسته دانستن او و برده دانستن او (او= یک انسان) نشان از زن ستیزی وی دارد.

محمد هیچ گاه وزنه ای برای سبک سنگین کردن وظایف مرد و زن و رابطه ی آنها نداشته و ندارد.بلکه و تنها برای مردان به واسطه ی جنگاوری و قدرتشان امتیازی متفاوت قائل شده و زنان را نیز جزو امتیازاتی میداند که به مردان میتواند ببخشد.

این نگاه محمد نه تنها در زمان پیری و قدرتش که در جوانی و کودکیش نیز قابل شهود است.فردی که انسان را به رسمیت نشناسد و قانون تبیین که مرد از زن والا تر است قطعا زن ستیز است


Mehrbod نوشته: این تنها چهار قانونی هستند برگرفته از خود قرآن که در نگاه نخست زنستیزانه میایند, ولی در نگاه دوم اینچنین نیستند.
از یک میآغازیم. شما به من بگویید, در همبود سنّتی‌ای که پسر باید کار کند و خرجی یک زن دیگر را بدهد (آنهم
زوری) و زن تنها میرود خانه‌یِ شوهر و وبال گردن وی میشود, خب به من بگویید چرا در چنین جامعه‌ای دختر خانواده باید به اندازه‌یِ پسر خانواده یکسان ارث ببرد؟
از دیدگاه قانون به کنار, به نگر شما "دادگرانه" است برادر با سرمایه‌یِ برابر با خواهر بیاغازد, ولی خرج دو تن (یا چند تن + بچه) را در زندگی ناچار باشد بدهد؟
اولا که شما به من ثابت کنید که زنانی که در خانه هستند زنانی لزوما منفعلند و فایده و سودی در به قول خودتان همبود ندارند.
این تحلیل ها به خاطر پیش فرضهای خودتان است که می انگارید درست هستند.ضمن اینکه برای من روشن کنید که تمامی تلاش مردان در بیرون از خانه کاملا متوجه زن است.اگر زنان رابطه ی انگلی ای داشته باشند آن را در رابطه با فرزندشان دارند و نه همسرشان.
چراکه مردان اصولا برای فرزندان (به قول خودتان ژنهایشان) تلاش میکنند و نه لزوما زنانشان.
از طرفی در جامعه ای که ثروت و امکانات برابر تقسیم شود به دنبالش مسئولیت ها برابر تقسیم میشود.
این همان نگاهیست که یک زن هوشیار را میرنجاند.نگاه ابزاری و جنسی.یعنی یک زن هیچ سودی جز ارضای تمایلات جنسی نمی تواند داشته باشد پس قرار نیت چیزی بیش از لطف مرد به زن تعلق گیرد(نه لزوما حقوق)

محمد هم مردان را نه به خاطر مسئولیت هایشان بلکه به خاطر جنگاوری و خشونتشان ارج مینهاده و چون زنان در جنگ و خونریزی معیار های محمد را نداشته اند بنابراین از ارزش انسانی ساقط بوده اند.
از همین روست که محمد آن زنی را که در برابر هجوم یهودیان دفاع میکند و یک تنه مانع از ورود چند مرد به چادر محمدمیشود را برابر مرد و هم ارزش یک مرد میداند و ستایش میکند.






Mehrbod نوشته: ه قانون دوم که دیه باشد میپردازیم. این قانون نه تنها زنستیزانه نیست بساکه بوارونه
مردستیزانه هم هست. چرا؟ چون بسادگی زمانیکه مرد میمیرد پول دیه‌یِ او را چه کسی میگیرد!؟ زن اش.
چرند است.پس وقتی زن هم میمیرد دیه اش را مرد میگیرد.ولو کم باشد...
مرد در اسلام چون مالک است از این رو دارای ارزش بیشتری است.مانند یک شرکت که اگر ور شکست شود مالک آن بیشتر متوجه ضرر میشود تا کارمندانش که بیکار میشوند.
محمد اینطور میپنداشته که زن به سرعت مردی دیگر را جایگزین شوهر خود میکند از این رو خواسته به نوعی در برابر مردی دیگر از اموال مرد کشته شده صیانت کند که مبادا ملا خور شود.
اگر هم دیه مرد به زن برسد کاملا بر حق است چون این زن است که باید یکه و به تنهایی فرزندان مرد را بزرگ کند و تر وخشک نماید.ولی زنی که دیه اش را مرد بگیرد و به زن دومش برسد کاملا حلال است و هیچ حرجی بر مرد نیست...



Mehrbod نوشته: قانون سوم بآشکاری مردستیز است: شما آنجا زن که گرفتید باید زوری هزینه‌یِ زندگی او را هم بدهید.
مرد با دادن نفقه صاحب تمام و کمال زن است.بحث من درستی یا غلطی نفقه نیست بلکه ماهیت آن است.
نفقه یعنی زن خریداری شده و درست است که مرد باید زنی را که زاد آوری میکند را ساپورت کند اما زن را میتواند بزند-بکشد-بکند و......
پس نفقه سیستمی مالکانه است و نه لزوما چیزی تماما به سود زن...


Mehrbod نوشته: میرسیم به تنها قانون زنستیز که همین نیم بودن شهادت باشد و اینهم این اندازه کولی‌گری ندارد.

دیگر قانونها را هم میکوشند زنستیزانه بنمایانند, ولی برای نمونه در همین سنگسار مردان
هم به اندازه‌یِ زنان سنگسار میشوند و در ایران هتّا شمار مردان سنگسار شده بیشتر است (و کسی هم نمیداند):
شهادت زن به وضوح عدم صلاحیتش را به عنوان یک انسان در اسلام میگوید که هیچ بحصی در زن ستیز بودنش نمیتواند وجود داشته باشد.
سنگسار از هر نوعش و برای هر کس عمیلی شنیع و کثیف و ضد انسانیست .
ولی یک زن با شک یک مرد و شهادت دو تن از دوستانش میتواند سنگشار شود ولی سنگسار یک مرد به مسائلی چون ارتداد و حکم های دینی که مشمول حال زنان نیز میشود بستگی دارد.
اسلام برای خفه کردن مخالفانش زن و مرد نمیشناسد ولی یک زن علاوه بر اینکه باید در برابر اسلام مطیع باشد باید در براب رمردش نیز مطیع باشد.یعنی شانس سنگسار شدن زدن دو برابر است.
آمار ها نشان از کثیف بودن قوانین اسلام است و نه لزوما مرد ستیزی اسلام.....
iranbanoo نوشته: این تحلیل های یک جانبه برای مردان کار ساز است.جو ی که زمان محمد وجود داشته جوی کاملا مرد سالارانه(به معنای حقیقی ) بوده.مرد میجنگد,میکشد ,مالک است و خشونت و انعطاف نداشتن یکی از مشخصه های مرد مد نظر محمد است.
زن مسلمان زنی لزوما منفعل است تنها به خاطر اینکه در نظر اسلام زن ارزشی جز ارضای تمایلات مرد ندارد.
قران زن را موجودی مستقل نمیداند بلکه او را موجودی میداند که برای مرد و برای خوشی مرد به وجود آمده بنابراین محمد نمیتواند چیزی جدا از فرهنگش بگوید.

برخلاف گفته شما محمد کاملا زن ستیز است.نادیده انگاشتن زن,پست تر دانستن او ،وابسته دانستن او و برده دانستن او (او= یک انسان) نشان از زن ستیزی وی دارد.

محمد هیچ گاه وزنه ای برای سبک سنگین کردن وظایف مرد و زن و رابطه ی آنها نداشته و ندارد.بلکه و تنها برای مردان به واسطه ی جنگاوری و قدرتشان امتیازی متفاوت قائل شده و زنان را نیز جزو امتیازاتی میداند که به مردان میتواند ببخشد.

این نگاه محمد نه تنها در زمان پیری و قدرتش که در جوانی و کودکیش نیز قابل شهود است.فردی که انسان را به رسمیت نشناسد و قانون تبیین که مرد از زن والا تر است قطعا زن ستیز است
اینطوری نیست، محمد عاشق زنان بوده و در شمار 5 تاثیرگذارترین شخصیت‌های تاریخ اسلام 2 تن زن بوده‌اند و همسر محمد: خدیجه و عایشه. محمد تا آخر عمرش به خدیجه عشق و ارادت داشت و بارها گفت که اگر خدیجه نبود اسلامی هم نبود. عایشه هم زنی بود بزرگ و باهوش که سپاهی عظیم (در مقایسه با عرب آن زمان) علیه علی را فرماندهی کرد و پس از خلفا جایگاه دوم را در حکمیت داشت و کسی بود که نقشی قابل توجه در جمع‌آوری قرآن و احادیث داشت و محمد او را چنان دوست می‌داشت که نامش حمیرا کرده بود و چنان از او می‌ترسید که زن دیگر خویش (حفصه) را التماس کرده بود که رابطه‌اش با کنیزش را به عایشه نگوید و آنقدر مقامش نزد محمد شامخ بود که حاضر شد برای برائت او چند آیه در قرآن وارد کند و چند تن از صحابه‌ی خویش را شلاق بزند و در هنگام مرگ نیز در خانه‌ی او بود و سرش بر سینه‌ی او.
Dariush نوشته: این هم زن‌ستیزانه نیست و نشان از مسئولیت‌های اجتماعی نصفه‌ی زنان در جامعه نسبت به مردان دارد و همانطور که خودتان می‌دانید خنگ فرض کردنِ زنان بهترین راهکار برای رهانیدن‌شان از زیر بار مسئولیت‌های گوناگون است:
داریوش جان برای من بسیار جالبه که بسیاری از آنتی فمنیست ها یا باور دارند زنان خنگ تر هستند یا تلاش میکنند اثبات کنند زن ها خنگ ترند.
با این حساب در اصل دارند به زن ها اینطور خدمت میکنند،نه؟!به قولی "عدو سبب خیر شود..." :))))
undead_knight نوشته: داریوش جان برای من بسیار جالبه که بسیاری از آنتی فمنیست ها یا باور دارند زنان خنگ تر هستند یا تلاش میکنند اثبات کنند زن ها خنگ ترند.
با این حساب در اصل دارند به زن ها اینطور خدمت میکنند،نه؟!به قولی "عدو سبب خیر شود..." :))))
محمد هم آنتی‌فمنیست شد؟E107
Dariush نوشته: محمد هم آنتی‌فمنیست شد؟E107
داریوش جان توهم دیداری داری؟!
مگه من در مورد محمد حرف میزدم؟شما یک حکم کلی بیان کردی،من حکم کلیت رو تفسیر کردم:))
undead_knight نوشته: داریوش جان توهم دیداری داری؟!
مگه من در مورد محمد حرف میزدم؟شما یک حکم کلی بیان کردی،من حکم کلیت رو تفسیر کردم:))
از بس که ترول می‌کنی:))
خب حالا من در مورد آن گزاره‌ات چه بگویم مثلا؟ بسیاری از آنتی‌فمنیست‌ها یا اعتقاد دارند که زنان خنگ هستند (خب به من چه؟!) یا اینکه می‌خواهند این را ثابت کنند(باز به من چه؟!)
خیر من نه باور دارم که زنان خنگ هستند و نه می‌خواهم آن را اثبات کنم و اتفاقا همین خود را به خنگی زدنِ زنان و انداختن‌اش گردنِ مردان یکی از نشانه‌های هوشمندیِ زنان است.
صفحات: 1 2 3 4 5