05-04-2015, 04:38 PM
undead_knight نوشته: ببین من هنوز هم متوجه نیستم تو دقیقا به چی خدا، به چی دین و به چه چیز "غیر دینی" میگی،یه تصور کلی دارم ولی اصلا برای انکه حرفات رو کامل داوری کنم کافی نیست.
خب مجبور نیستی وقتی متوجه نشدی جواب بدی، همین یک جمله رو
میگفتی نصف این چیزها که گفتی لازم نبود:
نقل قول:فکر میکنم یک دینکار غیرقابل اعتمادترین شخص به عنوان یک منبع برای مستند شمردن چنین جملاتی باشه.فارق از اینکه این حرف راست هست یا نه.
اروپای امروز نتنها عناصر مسیحی داره که اساسا هویتش ناشی از اثرات مسیحت هست، حتی دین زدایی و دین ستیزیش.در واقع فکر نمیکنم این چیز پنهان یا کشف جدیدی باشه.
ولی چه نتیجه ای ازش میخوای بگیری؟
مسئله این هست که اساسا تجربه تاریخی این فرض که ماوراباوری "لازمه" اخلاقیات هست رو رد کرده،در مورد دین هم حرفی نمیزنم چون دیگه نمیتونم مطمئن باشم منظورت از دین چیه!
یک خلاصه از حرفام:اصلا با فرض پذیرش اینکه که خیلی چیزهایی که مطرح کردی "مشکل" هستند،اختلاف سر این هست که بعضی راه حل های پیشنهادی هم مشکل محسوب میشند!(طبیعتا به خاطر ذهنی بودن مفاهیم اختلافه)
اصلا هم "طبیعی" نیست،سایر موجودات زنده "نگران" مرگ نیستند، از مرگ(خطر آنی) فرار میکنند. حالا اینکه مشکل هست یا نه بحث جداگانه ای هست.
اگر فلسفه بافی در مورد چیزها"طبیعی" هست، این "نگرانی" در مورد مرگ هم طبیعیه...البته اون وقت دیگه چی طبیعی نیست!
خب ناقص بودن معیارها دلیل بر نادرستی نیست،حداقل میتونه بخشی از واقعیت رو نشون بده.نتجه گیری پژوهش حتی اگر بر اساس معیار اقتصادی باشه درست به نظر میرسه، وقتی یک نفر میبینه اطرافیانش وضعشون "خیلی بهتر از من هست" خیلی ناخرسندتر از وقتی هست که "همه مثل من بدبخت هستند".از بحث دور نشیم، من ارتباط این رو نشون دادم که "مهمترین" فاکتور بی دین بودن نیست که اگر بود طبیعتا بی دینی بیشتر منجر به خودکشی بیشتر میشد بدون استثنا.
من گمان میکنم همان کتابی را که امیر گرامی معرفی کرد در اینباره بخوانی بد نیست.
یا حداقل خودت کمی تحقیق کنی، این اندازه ناکنجکاوی معمولا از عوارض مغزشوییست.
نقل قول:آقاجان وقتی مثلا انکار هولوکاست جرم هست،مشخص هست که آزادی بیان نقصان داره.توی همین فاروم هم نگاه کنی اون موقعی که شما سر زدن حرف های نژادپرستانه کاربر بلاک میکردید! من از حق گفتنشون دفاع میکردم :))
اما لازم هست بازم بگم من آزادی بیان رو یک چیز مطلق نمیبینم و وقتی نسبی هست مثلا نمیتونی فشار اجتماعی و محدودیت یک مسیحی تو اروپا رو مساوی شرایط یک غیرمسلمان در جامعه اسلامی بدونی!
اساسا دیدگاه مطلق گرایانه در مورد آزادی بیان به تنها چیزی که منجر نمیشه آزادی بیان هست.
شما موضعت (حداقل در ظاهر برای خودت) این بوده که نظر دیگران برای من
اهمیت ندارد !! اینست که اساسا نه دفاعت را باید جدی بگیری نه هیچ نظری
را که دربارهیِ قانون و فرهنگ و جامعه میزنی. اینکه من حداقل یک موقع قبول
مسئولیت کردم و حالا دربارهیِ همان قضاوت میکنم تنها نشان میدهد که من
برخلاف شما میدانم که دارم چه میگویم.
انسان موجودیست اجتماعی، اینکه شما میگویی نظر دیگران برایم مهم نیست
چراکه در آن قدرت میبینی، نه باعث میشود این گزاره دربارهیِ خودت صادق شود
و به جای انسان ابرمرد و خدا شوی و نه ارتباطی بین این «حرفها» و جامعهیِ
انسانی باقی میگذارد.
تمام تلاش من در این بحث اینست که این «آزادی» و «منبع منبع» را دو دقیقه
بتوانی کنار بگذاری نگاهی معنادار به آنچه هست بیاندازی.
تابو کردن انکار هلوکاست نه مشکل مدیریتیست و نه مشکل «آزادی بیان»
مساله اینست که:
افسانهیِ هلوکاست شده افسانهیِ عاشورای جدید، با این تفاوت که غربیها و جدیدا
انسان مدرن در آن سپاهیان یزید هستند. پیام افسانه بجای جشن گرفتن فرهنگ
و نژاد خود شده یهودپرستی و لعن و نفرین بر پدران و مادرانشان. بزرگی جایش
را به سرخوردگی شرمساری از هویت خود داده. اینست افسانهیِ جدید دین
«لیبرالیسم». اینکه ژاپن را مجبور کنیم از کردهیِ پدرانش عذرخواهی کند بحث
«تاریخی» نیست، شکنجهیِ روانی یک ملت است. وینستون باید خودش باور کند که
برادر بزرگ را دوست دارد، هیچ چیز کمتر از آن کافی نیست.
نقل قول:اشتباه اولت این هست که "شرایط" رو لحاظ نمیکنی. دوما اینکه کسی که حمله انتحاری میکنه یا به خاطر اسلام جونش رو به خاطر میندازه چند درصد مسلمین هست؟
آدمی زاد مخصوصا در بعد اجتماعی موجودی هست که با اندکی تغییر شرایط رفتارش به کل تغییر میکنه، مثلا اگر به لیبرال ترین آدمی که مخالف جنگ هست اسلحه بدی و بعد یک جهادی خشمگین "غیر مسلح" به سمتش حمله کنه، احتمالا یک جهادی مرده روی دستت میمونه نه اون آدم لیبرال "ضد جنگ"!
نمونه های تاریخی این اثر شرایط بیشماره،از بزرگت ترین هاش توی قرن بیستم آلمان نازی هست، مردمی "متمدن" که یکی از سیاه ترین کارنامه های تاریخ بشر رو رقم زدند، چی باعث این اتفاق شد؟!تغییر شرایط و جو عمومی.
تا حالا حملات انتحاری مسلمین به مسلمین رو دیدی؟!سایر مسلمانان "نترس" دقیقا مثل غربی های "ترسو" فرار میکنند :))
نقل قول:هر افراطی که خشونت طلبانه نیست،هست؟!این حرفت بیشتر من رو به این نتیجه میرسونه که افراطی شدی،بگذریم.
پس اگر میخوای میزان ترسو بودن رو بسنجی در شرایط مشابه بسنج،در زندگی روزمره،درجنگ و...
انتحاریهایِ داعش معادلی در طرف مقابل ندارد چون کسی تخم آنرا ندارد، درصد آن در
داعش هرچه هست در طرف مقابل درصدش صفر است. [STRIKE]مرد[/STRIKE] لیبرال هم
قول میدهم شلوار خودش را خیس خواهد کرد. رانهیِ طبیعی بقا از انسان مدرن همانقدر جنگجو میسازد
که میتواند باعث شود یک نفر غارنشین با دیدن ساز برای شما بتهون بنوازد.
یکی از 16 سرباز انگلیسی که سپاه گرفته بود و بعد آزاد کردند گفته بود که آیپاد او را
گرفته بودند و او تا صبحش گریه کرده بوده !! من گمان میکنم عزیزان بجای فیلم نگاه کردن
کمی دقیقتر به داعش نگاه کنند و ببینند چطور کک به تمبان صاحبان برترین تکنولوژی
نظامی انداخته، کمی تحقیق دربارهیِ آنها بد نیست.
مردم آلمان هم در زمان نازیها هم با تعریف آبدوخیاری شما از «تمدن» (دل نازک و کون گشاد)
، و هم با تعریف واقعی تمدن یا بهتر بگویم فرهنگ، از بقیهیِ طرفها متمدنتر بودند.
اگر گمان میکنی که نازیها نهایت سیاهی کارنامهیِ بشر هستند، بد نیست نگاهی
کنی به تاریخ، باور کن از خندیدن به ج.ا آموزندهترست. اینکه در انقلاب فوق ترقی خواهانه
و فوق مدرن روسیه چه گذشت و در جنگ جهانی دوم چه شد. تقریبا هر جنایتی را که نازیها
کردهاند، طرف مقابل بدترش را مرتکب شده و حتی جاهای خوب خوب آن، مثل کمپها را نازیها
از طرف مقابل آموختند، ولی چطور شده که برندگان جنگ شدهاند الگوی سیاسی و الهیِ
مقدس و نازیها شدهاند شمر، بد نیست اینرا بعد از بالاکشیدن کلاهی که سرتان رفته از
چپها بپرسید.
نقل قول:چرا من دقت کردم:))اصلا مارکس تا جایی ضد سرمایه داری هست که اون رو "قدیمی" و از مد افتاده میدونه که باید توسط کمونیسم جایگزین بشه،مگرنه سرمایه داری رو از همه سیستم های قبل از خودش بهتر میدونه.نه دقت نکردی، اگر دقت کرده بودی میدیدی که ایرادات به «کمونیسم» ناوارد هست.
کمونیسم مدل سخت این کارها را انجام میداد. «لیبرالیسم» مدل نرمش را میپسندد.
شما هم که دلنازک هستی ظاهرا مدل نرم را ترجیح میدهی، ولی بهگمان من
در اینجا بد نیست قدری به شکنجهگران و ترجیح آنها بر «شکستن سوژه» تا شکنجهیِ
سخت، نگاه کنی و در انتخابت تجدید نظر کنی.
نقل قول:البته من اینجا مدافع خوبی برای "لیبرالیسم" نیستم.اینکه انسان "طبیعت خوب" داره جز باورهای من نیست، اتفاقا من میگم انسان طبیعت های متضاد داره که بسته به شرایط طبیعت هاش پیروز میشند.
"چیزی که ارزش زندگی رو داشته باشه، ارزش مردن هم داره" ولی متاسفانه سر اینکه چی ارزشششو دار ه وچی نه، اختلاف هست.
البته طبق موضعت در مورد مواد مخدر من هم میگم حق هرکس هست که از مخدر استفاده کنه،ولی مشکل سر تزریق اجباری این مخدر به بقیست:))
نقل قول:من ترجیح میدم این رو عمومی تر ببینم ترجیح علایق شخصی بر ایدولوژی. چه در "افسانه سسیفس" و چه در "یاغی" کامو خیلی سرسختانه بر هر ایدولوژی که میخواد با طبیعت انسانی ستیز کنه میتازه.(در یاغی بیشتر) این جمله"هر ایدولوژی، بر خلاف روان انسان هست" رو اخرای عمرش نگفته!«لیبرالیسم» هم مدافع خوبی برای شما نیست، من بیخود داخل کوت نگذاشتهام که.
هرچند میدونم با بعضی مطالبی که میگه مخالف سختی خواهی کرد، ولی هر دو،مخصوصا یاغی رو پیشنهاد میکنم بخونی و فکر نکنم پشیمون بشی.
مواد به شما تزریق شده، بدن انسان با خون کار میکند و ماهی در آب شنا میکند.
این «پا کوبیدن» و «حق حق» کردن انسان مدرن تنها باعث شده که نفهمد چه چیزی
به او تزریق میشود.
من «یاغی» را هم میخوانم، شما هم بد نیست به آنچه من آوردهام دقیق نگاه کنی.
من نمیدانم این عجله د سرعت برای چیست.
"Democracy is now currently defined in Europe as a 'country run by Jews,'" —Ezra Pound