05-16-2012, 11:42 PM
٭٭٭٭٭ کارواژه های آموده ( افعال ترکیبی یا مرکّب) آسیبی سخت بر زبان پارسی
کارواژهها " در دستور زبان پارسی، واژگانی هستند که انجام یک کُنش را نشان میدهند. یک کارواژه مَهَندترین بخش یک گزارهاست. یک کارواژه خود به تنهایی میتواند همه دادههای نیازین در یک گزاره را در بر داشته باشد.
کارواژهها واژگانی زایا هستند. کارواژههای هرزبان، چشمههای زاینده واژگان آن زبان هستند، زیرا از هر کارواژه چندین واژه همریشه می توان برگرفت که همگی به گونهای انجام آن " کُنش " را می رسانند. ببینید از کارواژه " ساختن "، چند واژه می توان بدست آورد: ساز، ساخت، سازنده، سازندگی، سازش، سازشکار، سازوکار، سازگار، سازمند، سازمان، سازمانده، سازماندهی، سازواره، سازوار، ناساز، همساز، سازوبرگ، سازه، سازیدن، ساختار، ساختگی، ساختمان، زیرساخت، آهنگساز، ساززن، برساخته و...
ناگوارترین آسیب زبان عربی در زبان پارسی نازاکردن دستگاه کارواژههای ساده زبان پارسی بودهاست. برای نمونه به جای آموزاندن، تعلیـم دادن؛ به جای خوراندن، تغذیـه کردن؛ به جای کوشیـدن، سعی به عمل آوردن/سعی کردن؛ به جای گردیـدن، تغیـیـر کردن؛ به جای برآمدن، طلوع کردن، روایی یافت.
با جایگزین شدن واژگان عربی با کارواژههای پارسی، برای رساندن پویایی و کنش در آن واژه، به ناچار این واژگان عربی با کارواژههای کردن، شدن، گردیـدن، و نمودن همراه میشدند. ولی این آسیب تنها به این .... محدود نماند. این شیوه کم کم کارواژه های پارسی را نیز در بر گرفت و آنها را از زایش باز داشت و سترون کرد. در این روند نخست از کارواژههای پارسی، نامواژه ساخته شد و آنگاه نامواژه همراه با کردن، شدن، گردیـدن، و نمودن یک کارواژه آمیزهای نازا می سازد. مانند کوشش کردن به جای کوشیـدن؛ آموزش دادن، به جای آموزاندن؛ پرورش دادن، به جای پروریـدن؛ مالش دادن، به جای مالیـدن؛ کاوش کردن، به جای کاویـدن، شکیبایی کردن بجای شکیبیدن، پالایش کردن بجای پالاییدن، گسترش دادن بجای گسترانیدن، مانند بودن بجای مانستن، آزمایش کردن بجای آزمودن، اندیشه کردن بجای اندیشیدن و ...
کارواژههای آمیزهای، نازا هستند و واژه دیگری از آنها نمی توان گرفت؛ حمام گرفتن، تجربهکردن، وابستگی داشتن، دل بریدن، طلاق دادن و تهمت زدن نمونههایی از این گونه کارواژه هاست.
واژگان عربی، بسیاری از کارواژههای زاینده پارسی را میراندند و امروزه بسیاری از آنها به فراموشی سپرده شده اند. کارواژه های زیبایی مانند: سپوختن، آجیدن، فساییدن و افالیدن، فسوسیدن، ویزیدن، آهنجیدن، آزرمیدن، آهیختن، انباردن، همارستن، اندمیدن، هرویسپاندن، اوباریدن، اُستوانیدن، هناییدن، سُهیدن، تَفسیدن، هکانیدن، افژولیدن. آگاشتن، پرماسیدن، یوفانیدن و...
پس بیایید، از این پس بیشتر کارواژه های ساده پارسی را بکار گیریم.
Mehrmad Kahzaei
رونوشت از http://www.facebook.com/notes/برابر-پارس...7734444909
کارواژهها " در دستور زبان پارسی، واژگانی هستند که انجام یک کُنش را نشان میدهند. یک کارواژه مَهَندترین بخش یک گزارهاست. یک کارواژه خود به تنهایی میتواند همه دادههای نیازین در یک گزاره را در بر داشته باشد.
کارواژهها واژگانی زایا هستند. کارواژههای هرزبان، چشمههای زاینده واژگان آن زبان هستند، زیرا از هر کارواژه چندین واژه همریشه می توان برگرفت که همگی به گونهای انجام آن " کُنش " را می رسانند. ببینید از کارواژه " ساختن "، چند واژه می توان بدست آورد: ساز، ساخت، سازنده، سازندگی، سازش، سازشکار، سازوکار، سازگار، سازمند، سازمان، سازمانده، سازماندهی، سازواره، سازوار، ناساز، همساز، سازوبرگ، سازه، سازیدن، ساختار، ساختگی، ساختمان، زیرساخت، آهنگساز، ساززن، برساخته و...
ناگوارترین آسیب زبان عربی در زبان پارسی نازاکردن دستگاه کارواژههای ساده زبان پارسی بودهاست. برای نمونه به جای آموزاندن، تعلیـم دادن؛ به جای خوراندن، تغذیـه کردن؛ به جای کوشیـدن، سعی به عمل آوردن/سعی کردن؛ به جای گردیـدن، تغیـیـر کردن؛ به جای برآمدن، طلوع کردن، روایی یافت.
با جایگزین شدن واژگان عربی با کارواژههای پارسی، برای رساندن پویایی و کنش در آن واژه، به ناچار این واژگان عربی با کارواژههای کردن، شدن، گردیـدن، و نمودن همراه میشدند. ولی این آسیب تنها به این .... محدود نماند. این شیوه کم کم کارواژه های پارسی را نیز در بر گرفت و آنها را از زایش باز داشت و سترون کرد. در این روند نخست از کارواژههای پارسی، نامواژه ساخته شد و آنگاه نامواژه همراه با کردن، شدن، گردیـدن، و نمودن یک کارواژه آمیزهای نازا می سازد. مانند کوشش کردن به جای کوشیـدن؛ آموزش دادن، به جای آموزاندن؛ پرورش دادن، به جای پروریـدن؛ مالش دادن، به جای مالیـدن؛ کاوش کردن، به جای کاویـدن، شکیبایی کردن بجای شکیبیدن، پالایش کردن بجای پالاییدن، گسترش دادن بجای گسترانیدن، مانند بودن بجای مانستن، آزمایش کردن بجای آزمودن، اندیشه کردن بجای اندیشیدن و ...
کارواژههای آمیزهای، نازا هستند و واژه دیگری از آنها نمی توان گرفت؛ حمام گرفتن، تجربهکردن، وابستگی داشتن، دل بریدن، طلاق دادن و تهمت زدن نمونههایی از این گونه کارواژه هاست.
واژگان عربی، بسیاری از کارواژههای زاینده پارسی را میراندند و امروزه بسیاری از آنها به فراموشی سپرده شده اند. کارواژه های زیبایی مانند: سپوختن، آجیدن، فساییدن و افالیدن، فسوسیدن، ویزیدن، آهنجیدن، آزرمیدن، آهیختن، انباردن، همارستن، اندمیدن، هرویسپاندن، اوباریدن، اُستوانیدن، هناییدن، سُهیدن، تَفسیدن، هکانیدن، افژولیدن. آگاشتن، پرماسیدن، یوفانیدن و...
پس بیایید، از این پس بیشتر کارواژه های ساده پارسی را بکار گیریم.
Mehrmad Kahzaei
رونوشت از http://www.facebook.com/notes/برابر-پارس...7734444909
.Unexpected places give you unexpected returns