2 ساعت قبل
(3 ساعت قبل)Anarchy نوشته: خب این تحلیلی که کردی بدون نگاه به مورد اول بود ... اسرائیل از روز اول که نه حتی چند دهه قبل از تشکیلش هم از طریق نیروهای شبه نظامی نظیر ایرگون، هاگانا که بعدا شدن ارتش اسرائیل و همچنین گروه لهی در حال ایجاد تنش و درگیری با تمام همسایه ها بوده ... سی سال قبل از انقلاب اسلامی ایران هم به وجود اومده و باز هم مدام در حال جنگ و درگیری بوده ... پس عامل تنش خودش بوده در درجه اول !!
گروه هایی نظیر حماس و حزب الله هم در خلا که به وجود نیومدن ... در سایه اتفاقات قبلی به وجود اومدن. اون تحلیل های آبکی ماهواره ای که میگن صرفا جمهوری اسلامی عامل بی ثباتی در منطقه هست رو بریزید دور ... قبل از جمهوری اسلامی هم همین بوده که چه بسا بدتر !!
بعد نقش اسرائیل به صورت مستقیم و غیر مستقیم در ظهور و رشد انواع افراطی گرایی در منطقه رو هم نادیده گرفتید ... مثلا لینک دادم از نقش اسرائیل در تشکیل و بهره بردن از حماس در مقابل جبهه فتح جهت جلوگیری از تشکیل کشور مستقل فلسطینی ... یا ارتباطات موساد با دولت قطر و تایید ارسال بودجه از طریق قطر برای حماس ...
همه این مطالب به راحتی با یه سرچ قابل دسترسه .
حالا میمونه جمهوری اسلامی که با دست خالی داشت گنده گوزی میکرد و کشور رو برد لبه تیغ ... کسی تایید که نمیکنه اما به هر حال اگر کشورم بره زیر بمباران خارجی بیشترین آسیب در نهایت به مردم غیر نظامی و زیر ساخت ها وارد میشه . ده ها نمونه جلوی چشممون هست . در نتیجه ما شاید کاری از دستمون بر نیاد ، اما حداقل دیگه نریم تو جبهه یه سری آدمکش اسرائیلی که به هیچ قانونی پایبند نیستن و همین الان حکم دستگیری تو دیوان لاهه دارن .
دنیای خر تو خری داریم که آمریکا میاد نماینده سازمان ملل در غزه رو تحریم میکنه چون اون خانم ایتالیایی داره میگه اسرائیل مرتکب جنایات جنگی شده یا میخواست قاضی دیوان لاهه رو به صرف صدور حکم جلب برای نتانیاهو و گالانت تحریم کنه ...
در بسیاری از نکاتی که گفتی با تو همنظرم — از جمله نقش اسرائیل در تاریخ پرتنش منطقه، یا نفاق قدرتهای جهانی که منافع خود را پشت نقاب عدالت پنهان میکنند. اما مسئلهی من در وهلهی اول این نیست که چهکسی در سطح جهانی حق یا ناحق است؛ مسئلهی من این است که چهکسی مسئول فلاکتیست که مردم سرزمین من، امروز، هر روز، با گوشت و استخوان تجربهاش میکنند.
در مقام یک ایرانی، من نخست مسئولام که یقهی حکومتی را بگیرم که در این سرزمین قدرت دارد، میکُشد، سرکوب میکند، و در عین حال با دخالتهای بیپایان در منطقه، مردم خودش را گروگان سیاست خارجیاش کرده است. این حکومت اگر واقعاً نمایندهی مردم بود، اگر با عملکرد شفاف و پاسخگو، مشروعیت درونی و رضایت عمومی میداشت، آنگاه آیا هیچ قدرتی در جهان جرأت میکرد به کشور ما تعرض کند؟
بگذار یک سؤال روشن بپرسم:
اگر جمهوری اسلامی بهجای سرکوب و اختناق، سیاستی در پیش گرفته بود که مردم واقعاً از آن دفاع میکردند،
اگر میلیونها ایرانی امروز در دل و جان خود، این حکومت را از آنِ خود میدانستند،
آیا هیچ کشوری — از اسرائیل تا آمریکا — اصلاً مجال فکر کردن به حمله را پیدا میکرد؟
آیا مردم، خودشان، کشور را به چنان سنگری تبدیل نمیکردند که هر متجاوزی ناچار به عقبنشینی شود؟
اینجاست که تفاوت یک حکومت مردمی با یک حکومت اشغالگر از درون روشن میشود.
من ترجیح میدهم بهجای معطل ماندن در تسویهحسابهای تاریخی، یا انتقاد به نظم جهانی (که البته لازم است، اما اولویت من نیست)،
از جایی آغاز کنم که مسئولیت واقعیام در آن است: نقد و مقاومت در برابر نظامی که سرزمین مرا به حیاط خلوت نزاعهای فرامرزی و منبع دائمی رنج بدل کرده است.
تا روزی که ما این آینهی نزدیک را نادیده بگیریم، چشمدوختن به آسمانها، راه نجات نخواهد بود.