نامنویسی انجمن درست شده و اکنون دوباره کار میکند! 🥳 کاربرانی که پیشتر نامنویسی کرده بودند نیز دسترسی‌اشان باز شده است 🌺

رتبه موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

زندگی و ارزش
#26

سلام به دوستان دفترچه‌ای. همان Thanks هستم. به ایمیل قبلی برای بازیابی پسورد دسترسی نداشتم و این اکانت را ساختم که مهم نیست.


(12-10-2020, 09:25 PM)Dariush نوشته:  از جای خوبی شروع کردید؛ معمولا دوستان سنت‌گرای ما بعد از حوصله‌فرسایی‌های فراوان به اینجا می‌رسند. خب پس بیایید همین گزاره «سنت مقابل مدرنیته بی‌خرد و غیرمنطقی است، اصلا برای همین که منطق و خرد را محدود می‌کند ارزشمند می‌شود» را کمی بیشتر وابکاویم ببینیم به کجا می‌رسیم.


IMHO,
اینها دلایل من برای مخالفت با مدرنیته و دفاع از سنت یا کلا هر چیز ارتجاعی هستند:

به نظر می‌رسد هوش مصنوعی به ازای از دست رفتن حریم خصوصی ما پیشرفت کرده. بدون این همه دیتا، به این مرحله نمی‌رسید. وقتی Privacy Freaks پیشنهاد می‌کردند از ابزارهایی استفاده کنیم تا این دیتا به فروش نرسد معمولا بی‌توجهی می‌شد چون Nothing to hide, nothing to fear. اما آنچه هوش مصنوعی نیاز داشت دیتاهای عادی از مردم عادی بود، نه اطلاعات سری، مخفیانه و تاریک. و برای همین دیتاهای معمولی، همان مردم در حال جایگزین شدن با ماشین‌هایی هستند که به مرور بعید است تصور کرد بتوانند هیچوقت کاری را انجام دهند که هوش مصنوعی ده برابر بهترش را نتواند انجام دهد.

آیا پروژه‌ نهایی مدرنیته این نیست، که دانش همیشه بهتر است و همه‌چیز را بهتر است فهمید؟ ولی در آخر، به نظر می‌رسد انسان هنوز نمی‌داند جهان چگونه کار می‌کند و این دانش را صرفا به هوش مصنوعی برون‌سپاری کرده. و اگر این موجودات به‌مراتب هوشمندتر یک بار برای همیشه جایگزین انسان شوند، پس تنها کسی که می‌تواند برای «جهان چگونه کار می‌کند» و «نظریه‌ی همه‌چیز» جوابی داشته باشد یک هوش مصنوعی است نه انسانی که خیلی قبل‌تر احتمالا منقرض شده یا هیچ توانی برای فهم موجودی به‌مراتب باهوش‌تر از خودش ندارد. تلاش مدرنیته برای «پیشرفت» در دانش به پایان آیرونیکی رسید، اینکه او توانایی ادامه‌ی این پیشرفت را ندارد، پس بهتر است موجودی هوشمندتر بسازد تا این راه را «بدون او» ادامه دهد.

Ignorance is Bliss. Data is Knowledge. برای ساخت موجودی هوشمندتر انسان آن را با دیتای میلیون‌ها انسان دیگر پر کرد، به ازای از دست رفتن حق پایه‌ای مثل حریم خصوصی. آخرین قدم «پیشرفت» و پرستش دانش ابتدا به نهیلیسم رسید (همان تز کتابی که سوژه‌ی این تاپیک بود: اینکه دلیلی منطقی برای ترجیح هستی بر نیستی نداریم) و در مرحله‌ی بعدی به اینکه آن را باید به موجودی هوشمندتر بسپارد. چه اهمیتی برای انسان دارد اگر نه خودش، بلکه هوش مصنوعی‌ای در آینده، چنان پیشرفته و دانشمند باشد که برای سازوکار جهان جواب پیدا کند؟ چه فایده اگر این دانش در ذهن هوش مصنوعی باشد و نه انسان؟ 

جلوگیری یا مقررات‌گذاری جلوی پیشرفت هوش مصنوعی روش دیگری برای گفتن Ignorance is Bliss است. اگر اینها درست باشد، پس راه نئولودیت‌ها، مرتجعین و سنت‌گرایان درست است، نه برای اینکه «حقیقت» می‌گویند بلکه چون «بقا» نوع بشر با آنها تضمین است. و آیا، در معنای مدرن کلمه، «منطقی»تر نیست که بقا را بر حقیقت اولویت دهیم؟ نقل مشهوری از داوکینز هست که می‌گوید بزرگ‌ترین مشکلش با دین این است که فرد را با دانشی ناقص از جهان قانع می‌کند که می‌داند جهان چگونه کار می‌کند. ولی اگر این پیشرفت از مسیر هوش مصنوعی می‌گذرد و انسان جایگاهش به‌عنوان قدرتمندترین موجود روی زمین را از دست می‌دهد، این دانش چه فایده‌ای دارد؟ نقل است که در قرن فعلی انسان می‌پرسد آیا ربات‌ها حق‌و‌حقوق دارند، و در قرن بعدی این ربات‌ها هستند که می‌پرسند آیا انسان‌ها حق‌و‌حقوق دارند یا نه.

اگر کسانی جلوی این پیشرفت را بگیرند، مدرنیته‌دوستان آن را محکوم می‌کنند چون «جلوی پیشرفت و رفاه» را می‌گیرد. اگر فهم حقیقت مهم‌تر از بقا است، آیا این افراد حاضرند تیمی را جمع‌آوری کنند تا فقط برای نفس «پیشرفت» و بدون هیچ مزدی، به‌عنوان پروژه ثانوی، روی ارتقای این پروژه‌ی نهایی دوران مدرن کار کنند؟

***

مدرنیته‌ستیزی نباید با این اشتباه گرفته شود که بگوییم روش علمی کار نمی‌دهد. مشکل این است که شدیدا خوب کار می‌دهد و شاید مرگ را هم به‌عنوان بیماری روزی درمان کند. اما بیاییم روش علمی را به logical extreme خودش برسانیم:

چند سال پیش این سوال مطرح شده بود و نیچر به آن پرداخت که چرا باید به دپارتمان‌های علوم سیاسی فاند داد وقتی بعد از این همه سال تحقیق هنوز نتوانسته‌اند دلیل جنگ‌ها را توضیح بدهند یا جلوی هیچ جنگی را بگیرند، عمر تمدن‌ها یا حکومت‌ها را حدس بزنند، درحالی‌که هارد ساینس با همه‌ی معماهایش هر روز سوالات جدیدی را جواب می‌دهد.

در هارد ساینس‌ها که دقیق‌ترین روش علمی به کار بسته می‌شود توضیح هر پدیده معمولا به معنی پیش‌بینی پدیده هم هست. ما می‌توانیم حرکت اجرام سماوی را در هزار سال بعد پیش‌بینی کنیم، ولی سافت ساینس‌ها آنقدر دقیق نیستند که رفتار بعدی انسان را برای یک دقیقه بعد پیش‌بینی کنند. «پیشرفت» در روش علمی اگر به این معنی است که سافت ساینس‌ها یا علوم شناخت بشر به همان دقت فیزیک برسند پس منطقا دنیای انسان را هم می‌شود مثل حرکت اجرام سماوی با دقت پیش‌بینی کرد و تغییر داد. پیشرفت در این دانش چه سودی دارد وقتی نتیجه‌ی نهایی‌اش می‌شود «مهندسی اجتماعی» انسان؟ رابرت یرکیز برای اینکه روان‌شناسی را به عنوان علم به دنیای علم بشناساند بارها تلاش کرد در جنگ جهانی اول روش هارد ساینس‌ها و دقت آنها را وارد روان‌شناسی کند و سافت ساینس هر روز بیشتر وامدار دقت روش هارد ساینس‌ها می‌شود و این به معنی بهتر شدن در پیش‌بینی انسان و تبدیل کردنش به یک پدیده‌ی قابل مهندسی است.

پیش‌بینی داگ رابینز برای صدسال آینده خواندنی است و همینطور که مشخص است مدرنیته‌خواه ارتدوکسی است. مهم است نه از این نظر که درست یا غلط پیش‌بینی کرده، از این نظر که به شکاف عمیق بین پیشرفت تکنولوژی و عدم پیشرفت ماهیت انسان اشاره می‌کند:

It is clear from current trends that the scientific and technological achievements of mankind have just begun.  In one hundred years, society will have a ten-fold increase in its ability to produce wealth, but it will struggle with equitable distribution and meaningful employment, as it does today.  Our ability to produce technological advancement greatly exceeds our ability to produce social, political, and economic advancements.  In other words, our ability to build new gadgets is much better than our ability to work together, to avoid conflict, and to share our wealth.  Most of the positive developments of the next hundred years will come from technology.  Most of the scary stuff will come from social problems

اگر تکنولوژی به مرحله‌ای برسد که ذات بشر را مخصوص بستر تکنولوژیک تغییر دهد، این خود مستلزم دوباره پیشرفت دادن تکنولوژی و بدتر کردن این شکاف نیست؟ حل کردن این معضلات اجتماعی-انسانی یعنی پیشرفت کردن در سافت ساینس‌ها و پیشرفت در این سافت ساینس، پس دوباره مهندسی اجتماعی. ولی مشکل حاشیه‌ای دیگری هم در این «حل کردن مشکلات تکنولوژی با خود تکنولوژی» هست که شکل دیگری از همان «بیاییم کمیته‌ای بسازیم تا جلوی ساخت بیش از حد کمیته‌ها را بگیریم» است. سیریل پارکینسون در همان مقاله‌ی معروفش برای اینکه نشان دهد راه‌حل‌های بوروکراتیک برای کم‌کردن مشکلات بوروکراسی خود باعث بزرگ‌تر و پیشرفته‌تر شدن بوروکراسی می‌شوند الگوریتمی ریاضیاتی را نشان می‌دهد که به نظر من فرقی با ماهیت تکنولوژی ندارد: هرقدر مشکلات تکنولوژی را بخواهیم حل کنیم چاره‌ای جز بزرگ‌تر کردن همان تکنولوژی‌ها نداریم. برای بحران محیط زیست و بمب اتمی، تکنولوژی معمولا همان راه ساخت تکنولوژی‌های جدید و بزرگ‌تر می‌دهد.

مسئله فقط از دست رفتن بقا نیست. مهندسی اجتماعی انسان یعنی از دست رفتن آزادیش و جایگزینی‌اش با موجودی هوشمندتر از او یعنی از دست رفتن قدرتش. The Counter-Revolution of Science فون هایک در نقد همین دیدگاه نوشته شده و همین «نبود دانش» را باعث پیشرفت آزادی می‌داند درحالی‌که پیشرفت فعلی می‌خواهد همه‌چیز را به موجودی از همه هوشمندتر بسپارد. گوبینو قبلا در رساله‌ی غلطش درباره‌ی نژادهای بشر هم نوشته بود تاریخ را باید با دقت علوم طبیعی سنجید تا جایی که بالاخره به همه بحث‌های جناح‌های سیاسی پایان داد. هایک: 

Many of the greatest things man has achieved are not the result of consciously directed thought, and still less the product of a deliberately co-ordinated effort of many individuals, but of a process in which the individual plays a part which he can never fully understand
in practice it is regularly the theoretical collectivist who extols individual reason and demands that all forces of society be made subject to the direction of a single mastermind [AI], while it is the individualist who recognizes the limitations of the powers of individual reason and consequently advocates freedom as a means for the fullest development of the powers of the inter-individual process.

***

مدرنیته‌خواهان می‌توانند دو دلیل برای ادامه‌ی این پیشرفت بیاورند: پیشرفت باعث افزایش شادی می‌شود و در ذات بشر است.

پیشرفت باعث افزایش شادی نمی‌شود به همان دلایلی که نوح هراری در فصل آخر Sapiens می‌نویسد (کاری به دیگر انتقاداتی که به این کتاب شده نداریم): فعل و انفعالات شیمیایی‌ای که باعث شادی می‌شود از حدی به بعد بالاتر نمی‌رود. انسان مدرنی که در سیلیکون ولی کارمند است با انسان بدوی‌ای که دنبال آهو می‌دوید هر دو فعل و انفعالات شیمیایی شادی‌بخش یکسانی تجربه می‌کنند، و قابل تردید است که تمام این پیشرفت‌های تاریخی آیا هیچوقت باعث بیشترشدن این فعل و انفعالات شیمیایی شده‌اند یا نه. هایزمن در آخر کتاب هم نقد خوبی دارد:

If science is to continue its purposeless advance, then
curiosity, wonder, and happiness must be disenchanted and
vivisected. Science and philosophy might be motivated by a
sense of poetic wonder, but what happens when wonder,
curiosity, and the joy of understanding have been reduced
and explained in terms of chemical reactions of the brain. Is
it possible to synthesize this knowledge with the experience
of it? How far is one willing to lie to one’s self in the belief of
the goodness of the truth when science has conquered the
non-scientific behaviors that motivate science?
If we have a technical understanding of the biochemical
basis of the experience of curiosity, wonder, amazement,
awe, and mystery themselves, does this diminish our
experience of them? Do these experiences fall into the same
category as myths, lies, and illusions? What rational basis is
there to treat them any differently? What then, does it mean
to lead a “rational life”? If science and knowledge are
supposedly pursued for its own sake, then how about the
knowledge that life has no discernable purpose, knowledge
that happiness, wonder, and curiosity are based in material
organizations that were likely selected for their evolutionary
survival value, and knowledge that there is no
fundamentally rational basis for choosing life over death.

پس اگر هدف شادی و بیشتر کردن رفاه بشر است، انسان بدون اینها هم ۱۵۰ هزار سال توانسته شاد زندگی کند. کتاب Daniel Everett درباره‌ی زندگی قبیله‌ی Piraha و دانشمندانی که آورده بود و نتیجه گرفتند اینها شادترین انسان‌هایی هستند که تا به حال دیده‌اند گویاست.
پیشرفت در ذات بشر نیست چون هر چیز ذاتی باید از ابتدای شکل‌گیری بشر موجود باشد و نه آنکه صرفا از انقلاب صنعتی به بعد. تا قبل از آن و در این صدها هزار سال بشر هیچ تمایلی به پیشرفت در فکر و ابزار نشان نداده. بنابراین پیشرفت برساخت اجتماعی‌ست که در شکل‌گیری تصادفی تمدن و نهایتا در هزار سال اخیر شروع و در دویست سال آخر تشدید شده. کتاب اول An Essay Concerning Human Understanding از جان لاک که یکی از سنگ‌بناهای روش علمی شد همچنان درباره‌ی ماهیت ذات و اینکه ایده‌ها ذاتی نیستند مفید است.
مدرنیته‌خواهان سنت‌گرایان را برای باور به «موهومات» و «افسانه‌ها» توبیخ می‌کنند ولی به نظر می‌رسد خود پیشرفت هم یکی از همین «موهومات» و «افسانه‌ها» باشد. ولی فعلا مثل ماهی در آب هستیم. شاید اگر مدت بیشتری بگذرد پیشرفت هم افسانه شود چون هرقدر مدت بیشتری بگذرد دید بهتری نسبت به تاریخ پیدا می‌کنیم. Imperium فرانسیس پارکر یوکی در همین مورد:
The facts of the Second World War are one thing in this year 1948, in the brains of the Culture-bearing stratum of Europe, and something totally different in the minds of the newspaper-reading herds. By 2000 the view of the present Culture-bearing stratum will have become also the view of the many, and by that time, more facts will be known to the independent thinkers about the same War than are now known to the few. For one of the characteristics of Life-facts is that distance–particularly temporal distance–shows up their lineaments more clearly. We know more of Imperial history than Tacitus knew, more of Napoleonic history than Napoleon knew, vastly more of the First World War than its creators and participants knew, and Western men in 2050 will know our times in a way that we can never know them. To Brutus his mythological ancestry was a fact, but to us a more important fact is that he believed it.
پیشرفت هم یکی از انگل‌های ذهنی است که وارد بدن میزبانش می‌شود و از او تغذیه می‌کند بی‌آنکه خودش کاری کند: افراد برای «پیشرفت» فدا می‌شوند بی‌آنکه هیچوقت آنقدر زنده بمانند تا بتوانند مصرف‌کننده‌ی همان پیشرفت‌های تکنولوژیک شوند. مثل کسی که هزینه می‌کند تا نام خدایش یا وطنش یا نژادش زنده بماند. اگر در لیبرالیسم ملاک تعیین حق اول با فرد است پس دلیلی ندارد تا فرد هیچوقت پای «پیشرفت بشر» قربانی شود.
درست مثل دوران سنت، افرادی کم‌تعداد که در پیشرفت تکنولوژی دست دارند برای کل بشر دارند تصمیم می‌گیرند، از نحوه‌ی شغل آینده‌شان و کوچاندن اجباری‌شان به سمت STEM تا فروش دیتاهایشان، آن هم برای یک greater good به نام پیشرفت، چون لابد پیشرفت باعث افزایش رفاه است (که نیست) یا امر ذاتی است (که نیست).
***


(12-10-2020, 09:25 PM)Dariush نوشته:  اکثریت عظیم دین‌داران، انگیزه‌ای برای توجیه منطقی جهان‌بینی خود ندارند.


و نه عینیت‌گرایی علمی. وقتی همه قرار است بمیریم یا آزادی و قدرتمان از دست برود بحث فلسفی نیاز نیست ولی این قسمت را می‌شود به یک بحث کلامی اختصاص داد. ولی عینیت‌ علمی خودش بی‌تناقض نیست. از هایزمن:

The scientist is a paradox. Scientists are characterized by
interestedness in disinterestedness. If a scientist is
disinterested is disinterestedness, however, that is the end of
science. The goal of disinterestedness or objectivity requires
interestedness or subjectivity.
Are there objective grounds for choosing the goal of
objectivity over more consistently subjective goals? The goal
of objectivity, if consistent, leads to indifference to the choice
between objectivity and subjectivity. The goal of objectivity
undermines the goal of objectivity. If totally indifferent, it
seems impossible to choose between objectivity and
subjectivity.


***

در عمل:

برای به جنبش درآوردن یا باید وعده‌ی اتوپیا بدهی یا افراد را نسبت به دیگرانی در آن بیرون متنفر کنی تا بز طلیعه شوند. دفاع من از سنت هیچ‌یک از اینها نیست. چون روش علمی مدرن کاملا کار می‌دهد، و کسانی که با آن کار می‌کنند هم معمولا اهداف شخصی و نیات صادقانه دارند و نه توطئه‌. پس از این نظر چیزی برای تنفر وجود ندارد، و دفاع از بازگشت به سنت یا بدویت فقط برای این است که بقای نوع بشر در مرحله‌ی اول و بعدا قدرت و آزادی‌اش حفظ شود. پس، در اینجا سنت هم اتوپیا نیست و اینکه از نظر حقوق بشری تقریبا همیشه فاجعه بوده را نمی‌شود انکار کرد، حداقل با استاندارد امروزی. روش کازینسکی برای دفاع از لیبرال دموکراسی برای اینکه نظام مطلوبی برای یکپارچه‌کردن تکنولوژی و ضربه‌ی نهایی زدن به آن است را نمی‌پسندم. Accelerationismای که پیشنهاد می‌دهد گویا سابقه‌ی خوب و دستاورد چندانی ندارد. و اگر همان لیبرال دموکراسی کمتر سراغ صنعتی‌سازی اتوکراسی‌ها برود این روند خیلی بیشتر از آنچه فکر می‌کرد به تاخیر می‌افتد (صنعتی‌سازی شوروی روی دوش آمریکا افتاد). این است که معتقدم نظام‌های اتوکراتیک ناکارآمد فاسد تا وقتی جلوی پیشرفت دست‌انداز می‌شوند و به تاخیرش می‌اندازند در بلندمدت مفیدند، حتی با اینکه دفاعشان از سنت به دلایل غلط مثل دیسژنی و شیر سویا و کمبود تستسرون و اختلاط نژادها و کمرنگی ارزش‌های مسیحی و افزایش همجنسگرایی و مسئله‌ی یهود باشد.

***

پی‌نوشت: هیچ‌کدام از منابع این پست «سنت‌گرا» نیستند، همه رجوع به منابعی‌ست در دفاع از ارزش‌های روشنگری. و همه برای این بود که گزاره‌ی «سنت برای محدودیت گذاشتن مقابل خرد و منطق ارزشمند است» شفاف شود. چند منبع غیرسنتی دیگری که نام نبردم ولی در این قضیه کمک‌کننده بودند را معرفی می‌کنم که بهتر از من توضیح داده‌اند. همه می‌توانند در رد «افزایش دانش = افزایش قدرت» باشند. Ulysses Unbound:‌ Studies in Rationality, Precommitment, and Constraints از جان الستر از همه مفیدتر است. در مرحله‌ی بعدی نظریه‌ی عدالت جان رالز خوب است، خصوصا Ignorance Veil او. Maxims and Reflections گوئیچاردینی دوست صمیمی ماکیاولی هم خوب است، خصوصا توضیحاتش درباره‌ی اینکه چطور افراد بی‌دانش در سیاست‌ها و تصمیم‌گیری‌ها گاهی بهتر از افراد دانشمند عمل می‌کنند.
2
[-]
  • Mehrbod
پاسخ


پیام‌های این موضوع
زندگی و ارزش - توسط Ouroboros - 03-27-2020, 02:38 PM
RE: زندگی و ارزش - توسط Ouroboros - 04-07-2020, 03:27 AM
RE: زندگی و ارزش - توسط Mehrbod - 04-10-2020, 12:38 AM
RE: زندگی و ارزش - توسط Ouroboros - 04-10-2020, 04:30 AM
RE: زندگی و ارزش - توسط Mehrbod - 04-13-2020, 10:25 PM
RE: زندگی و ارزش - توسط Thanks - 12-08-2020, 02:25 AM
RE: زندگی و ارزش - توسط Dariush - 12-10-2020, 09:25 PM
RE: زندگی و ارزش - توسط Thanks - 05-06-2021, 09:01 PM
RE: زندگی و ارزش - توسط simple - 04-26-2023, 11:18 PM
RE: زندگی و ارزش - توسط Mehrbod - 07-17-2023, 03:12 PM
زندگی و ارزش - توسط Transcendence - 03-29-2020, 08:12 PM
پاتوق شب نشینی - توسط Ouroboros - 03-29-2020, 08:13 PM
پاتوق شب نشینی - توسط Ouroboros - 03-29-2020, 08:14 PM
RE: پاتوق شب نشینی - توسط Mehrbod - 03-31-2020, 03:03 AM
RE: پاتوق شب نشینی - توسط Mehrbod - 03-31-2020, 03:07 AM
RE: پاتوق شب نشینی - توسط Mehrbod - 03-31-2020, 03:23 AM
RE: پاتوق شب نشینی - توسط Ouroboros - 03-31-2020, 04:12 AM
RE: پاتوق شب نشینی - توسط Angela - 04-01-2020, 01:22 AM
RE: پاتوق شب نشینی - توسط Ouroboros - 04-01-2020, 07:02 AM
RE: پاتوق شب نشینی - توسط Mehrbod - 04-01-2020, 09:44 AM
زندگی و ارزش - توسط Mehrbod - 04-01-2020, 02:40 PM
RE: پاتوق شب نشینی - توسط Ouroboros - 04-01-2020, 06:27 PM
RE: پاتوق شب نشینی - توسط Angela - 04-02-2020, 12:50 AM
RE: پاتوق شب نشینی - توسط Mehrbod - 04-06-2020, 05:32 PM
RE: پاتوق شب نشینی - توسط Mehrbod - 04-02-2020, 09:42 PM
RE: پاتوق شب نشینی - توسط Ouroboros - 04-03-2020, 12:15 AM
RE: پاتوق شب نشینی - توسط Mehrbod - 04-06-2020, 05:58 PM

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 5 مهمان