04-13-2020, 10:25 PM
گیر اینجا بیشتر در این است که تعریف شما از خودفریبی این است: ناهمخوانی ذهن با واقعیت. گیر کار هم دوباره گیری شناختشناسانه است, زیرا همهی چیزی که ما از واقعیت میدانیم از فیلتر ذهن میگذرد ازینرو, در پایان روز, ما نمیتوانیم مرزی میان واقعیت و ذهن بکشیم.
پس اگر سنجهی سنجش خودفریبی را این بگذاریم هرگز ره به جایی نخواهیم برد. تعریف نوینتر خودفریبی, چیزیکه من در اندیشه داشتم ناهمخوانی خوداگاه و ناخوداگاه کس میباشد. در حقیقت, هر بوندهی زندهای همواره یک ناخوداگاه خواهد داشت زیرا خوداگاهی زمانی میتواند فرابروید که ناخوداگاهی پشت پرده پردازشان باشد. ناخوداگاه یک روانگُسیخته (شیزوفرنی) نمیتواند مرز میان واقعیت و ذهنیت را دریابد, و واقعیت اینجا چیزی نیست بیشتر از یک نمونهسازی بسیار ساده شده و آینهگون مغز از سُهشگرهای ورودی.
اینک, خودفریبی میشود زمانیکه یا ناخودآگاه چیزی را از خودآگاه میپوشاند و یا وارونه, خودآگاه چیزی را در ناخودآگاه سرکوب میکند. زمانیکه میان ایندو شکافی نباشد کس دچار خودفریبی نخواهد بود, هتا اگر یک بیمار روانگسیخته باشد.
با این تعریف, زمانیکه من از خودفریبی تکنولوژی در آدم امروزین سخن میگویم دیدگاه من این است که درست بمانند خداباوران, که درونشان میدانند خدایی نیست - بجز مگر یک درسد بسیار اندکی - آدم امروزین هم بخوبی در ناخودآگاه اش میداند ساختن هوشوارهای که هرکاری را بهتر از او میتواند انجام دهد بسیار خطرناک است, ولی خودآگاهانه آن را سرکوب کرده و به ته ذهن اش میسپارد, درست همانجاییکه "میداند روزی هم خواهد مرد, ولی آن را بخوبی میتواند نادیده بگیرد و جوری بزیود که گویی نامیرا است".
پس اگر سنجهی سنجش خودفریبی را این بگذاریم هرگز ره به جایی نخواهیم برد. تعریف نوینتر خودفریبی, چیزیکه من در اندیشه داشتم ناهمخوانی خوداگاه و ناخوداگاه کس میباشد. در حقیقت, هر بوندهی زندهای همواره یک ناخوداگاه خواهد داشت زیرا خوداگاهی زمانی میتواند فرابروید که ناخوداگاهی پشت پرده پردازشان باشد. ناخوداگاه یک روانگُسیخته (شیزوفرنی) نمیتواند مرز میان واقعیت و ذهنیت را دریابد, و واقعیت اینجا چیزی نیست بیشتر از یک نمونهسازی بسیار ساده شده و آینهگون مغز از سُهشگرهای ورودی.
اینک, خودفریبی میشود زمانیکه یا ناخودآگاه چیزی را از خودآگاه میپوشاند و یا وارونه, خودآگاه چیزی را در ناخودآگاه سرکوب میکند. زمانیکه میان ایندو شکافی نباشد کس دچار خودفریبی نخواهد بود, هتا اگر یک بیمار روانگسیخته باشد.
با این تعریف, زمانیکه من از خودفریبی تکنولوژی در آدم امروزین سخن میگویم دیدگاه من این است که درست بمانند خداباوران, که درونشان میدانند خدایی نیست - بجز مگر یک درسد بسیار اندکی - آدم امروزین هم بخوبی در ناخودآگاه اش میداند ساختن هوشوارهای که هرکاری را بهتر از او میتواند انجام دهد بسیار خطرناک است, ولی خودآگاهانه آن را سرکوب کرده و به ته ذهن اش میسپارد, درست همانجاییکه "میداند روزی هم خواهد مرد, ولی آن را بخوبی میتواند نادیده بگیرد و جوری بزیود که گویی نامیرا است".
.Unexpected places give you unexpected returns