03-31-2020, 03:03 AM
(03-29-2020, 08:12 PM)Transcendence نوشته:Mehrbod نوشته: اثبات آنهم آسان است، همهی ارزشها در بستر زندگی معنا پیدا میکنند، هنگامیکه در نیستی همه چیز بهمانند تهی از هرگونه ارزش میشود.
مرگ ازینرو همان ۰ است، ولی زندگی از ۰ تا ۱ است و هر چه به یک ۱ نزدیکتر شوید ارزشها چیزها راستین تر میشود چرا که ۱ عدد کیستی
نیز است / identity number, و هر چه را در آن ضرب کنید خودش را برمیگرداند. پس این سخن که زندگی باارزشترین و مرگ بیارزش ترین
است، نایکسنجانه asymmetrically همیشه درست است، مرگ همه چیز را تهی از ارزش میسازد ولی در دست دیگر، زندگی زینهمند است
و ارزش چیزها از نزدیک به ۰ به بالا میروند که این را ما کیفیت زندگی مینامیم و آنرا براه خوشی درمییابیم.
ایا این استدلالی انسان مرکزانه نیست..از منظر طبیعت یا جهان وجود انسان بر عدم وجود انسان برتری نداره.
گاهی چیزهایی میشنویدها... شما در جایگاه یک بوُندهی زنده برایتان خودتان مهم است
یا یک مشت الکترون و نمیدانم نترون!؟ ارزش از بیخ و بن یک چیز درونخویشانه / subjective است.
.Unexpected places give you unexpected returns