03-05-2016, 06:35 PM
Nilftrondheim نوشته: من این جستار را تا بیش از نصفه خواندم. هر آنچه شرط عقل بود را آرش، داریوش و میلاد گفته اند. داریوش حتی بیش از آنچه من میتوانسته ام گفته است.
کودک اوتیست کتابخوان ما با مدرنیته و تکنولوژی که به وی اجازه وجود و ابراز وجود داده اند از در طغیان در آمده، گمان میکند اگر انسان بی چنگ و دندان به دامان گرم طبیعت بازگردد از انقراض در امان میماند، و اگر در زمان سنت، مردانگی و ارزشها زندگی میکرد اربابی جنگجو و صاحب حرمسرا میبود!
ولیکن توجه نمیکند که تکنولوژی ابزاری در خدمت و مرحله بعدی فرگشت است، که اگر فشار انقراض نمیبود هوش در انسان تکامل پیدا نمیکرد که بخواهد ابزار بسازد. همچنین اگر "حقیقت" این است که قدرت مشروعیت است، مدرنیته که بر سنت غلبه کرده به سادگی مشروع است. پیشگویی های هر دو دسته که این رویه به ناگاه به انقراض و ابتذال و کس و شعر های دیگر خواهد انجامید، همه از جنس مغلطه شیب لیز هستند و به درد عمه شان میخورند.
اگر هنوز هم قانع نشدید، برایتان خبر خوبی دارم: میتوانید به آرزویتان برسید! اگر مردانگیتان زیر سوال رفته است، به تبه کاران، پلیس ها و نظامیان بپیوندید. اگر هوس سنت کرده اید، طالبان و داعش شما را با آغوش باز میپذیرند. اگر از انقراض میهراسید، کیلومتر ها جنگل و دشت بکر در اتظار شماست، فقط لطفا مانند کازینسکی تقلب نکنید که در کلبه زندگی میکرد.
پس لطفا بیش از این ترافیک اینترنت و برق را هدر ندهید، مدتی مشغول ساخت بمب و صابون در روز و کتک کاری در شب شوید، سپس نتیجه را در اینجا به ما اطلاع دهید.
نگاه شما به تکنولوژی همچون ابزار می باشد که در خدمت بشر و تحت کنترل اوست.ولی بحث اینجا راجع به سیستم
تکنولوژی می باشد.
مطالبی هم که می گویید مثل کاهش مردانگی یا ترویج زن سالاری و .... همگی نمودهایی از ارزش های مورد تائید سیستم
می باشند . پیوند سیستم با چنین ارزش هایی هم موقت می باشد. هرچند تصور شما از مردانگی ، در حد دزد و پلیس بازی
است ولی شما اصل موضوع را نادیده گرفته اید و آن تضاد بین سیستم و رانه های طبیعی ما می باشد که در قالب دو
بحران masculine crisis -feminine crisis ظا هر شده است.برخلاف تصور شما ، صرفا این مردانگی نیست که
زیر سوال رفته است که زنانگی که در پیوند با مردانگی می باشد نیز زیر سوال می باشد.
این که آلترناتیو معرفی شده مطلوب نیست یا شدنی به نظر نمی رسد بنده هم موافقت دارم .لیکن حوزه های مختلفی از
زندگی و طبیعت انسان است که مجال بروز و ظهور نیافته یا سرکوب و نفی و انکار شده ،این که تاریخ و جامعه سمت و
سوی مشخص و جهت داری دارد که لزوما باید به این جا می رسیدیم ،نگاهی یکسویه وخطی است .این که ما بر روی چه
حوزه و چه بخش هایی سرمایه گذاری می کنیم یا چه بخش هایی مجال ظهور می یابند تابعی از شانس و قدرت است.